Perdic | data entry device | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (11 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	data entry device U	دستگاه داده دهی

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	data entry U	ثبت داده ها
	data entry U	داده دهی
	data entry U	ثبات داده ها ورود داده ها
	data entry mode U	حالت ثبت داده ها
	data entry form U	فرم ورودی داده ها
	direct data entry U	داده دهی مستقیم
	data entry operator U	متصدی داده دهی
	data entry specialist U	متخصص داده دهی
	fine data entry control U	کنترلدخولاطلاعاتعالی
	fast data entry control U	کنترلدخولاطاعاتسریع
	data preparation device U	دستگاه اماده سازی داده
	data storage device U	دستگاه ذخیره داده
	industrial data collection device U	دستگاه صنعتی جمع اوری داده
	entry U	مقدار اطلاعات درون یک سلول مشخص
	entry U	عمل ورودی
	entry U	در پایگاه دادههای یا کتابخانه
	entry U	موقعیتی که باید پیش از ورود یک تابع انجام شود
	entry U	اولین دستور اجرا شده در تابع فراخوانده شده
	entry U	نقط های در زمان که یک برنامه یا کار یادسته اجرا میشود توسط تقویم سیستم عامل
	entry U	آدرسی که از آن یک برنامه یا تابع اجرا میشود
	right of entry U	حق ورود
	re entry U	ورود
	re entry U	اعاده تصرف
	re entry U	نقط های در برنامه یا تابع که فراخوانی مجدد میشود
	re entry U	فراخوانی تابع از خود تابع اجرای برنامه در خود برنامه
	re-entry U	ورود
	re-entry U	اعاده تصرف
	re-entry U	نقط های در برنامه یا تابع که فراخوانی مجدد میشود
	re-entry U	فراخوانی تابع از خود تابع اجرای برنامه در خود برنامه
	entry U	ورود راهرو
	entry U	راه راهرودر
	entry U	فقره
	entry U	چیزثبت شده یاواردشده قلم
	entry U	ثبت دردفتر ثبت
	entry U	مدخل
	entry U	ورود
	entry U	ادخال
	entry U	دخول
	no entry U	ورودممنوع
	entry U	شرکت کننده
	entry U	شرطبندی روی اسب معین ورود به اب
	entry U	ثبت
	entry U	قلم
	entry U	نقطه شروع پرش یا چرخش
	home use entry U	اعلامیه مصرف شخصی
	key entry U	دخول کلیدی
	free entry U	ورود ازاد بنگاهها به صنعت
	undefined entry U	فقره تعریف نشده
	head-first entry U	پرشباسر
	home use entry U	اعلامیه مصرف
	bill of entry U	افهارنامه ورودی
	bill of entry U	افهارنامه ورودی افهارنامه گمرکی
	barrier to entry U	منع ورود به صنعت
	forcible entry U	هتک حرمت منازل
	make an entry U	ثبت کردن
	make an entry U	وارد کردن
	single entry U	حسابداری ساده
	single entry U	حسابداری فردی
	customs entry U	افهار یا اعلام ورود به گمرک
	cost to entry U	هزینه ورود
	re entry vehicle U	نوعی رسانگرهای فضایی که برای ورود به اتمسفر زمین در بخش پایانی مسیر خودطراحی شده اند
	post entry U	ثبت پس از موقع
	portfolio entry U	قلم متعلق به موجودی اوراق بهادار
	port of entry U	مرز ورود کالا یا فرد به کشور
	port of entry U	بندرمحل ورود
	port of entry U	بندر مقصد
	feet-first entry U	پرشسیخی
	to make an entry of U	کردن
	to make an entry of U	وارد
	forcible entry U	ورود عدوانی
	deffered entry U	ورود به یک زیربرنامه که نتیجه خروج غیر مترقبه ازبرنامه میباشد که کنترل به ان منتقل شده است
	entry plan U	طرح ورود به بندر
	entry group U	واجدین شرایط تخصصی شغلی
	entry group U	گروه واجد شرایط
	entry instruction U	دستورالعمل دخول
	entry keydoard U	صفحه کلید ادخال
	entry keydoard U	صفحه کلیدورودی
	entry line U	سطر ورودی
	entry plan U	طرح دخول به سر پل
	entry point U	نقطه دخول
	entry fee U	مبلغ پرداختی برای شرکت درمسابقه
	entry condtion U	شرط دخول
	entry doors U	در های ورودی
	entry door U	در جلویی [ساختمان]
	entry door U	ورودی
	double entry U	دفتر داری مضاعف
	double entry U	سیستم دفترداری دوبل
	ease of entry U	سهولت ورود
	entry block U	کنده مدخل
	lobby-entry U	مدخل
	entry side U	جهت ورود
	entry point U	نقطه ورود
	ease of entry U	سهولت ورودبه یک صنعت
	entry door U	در ورودی
	entry side U	جهت دخول
	to make an entry of U	ثبت
	gable-entry U	راهروی ورودی
	lobby-entry U	راهرو
	double entry table U	جدول دو سویی
	clear-entry key U	کلیدصفحههوشیار
	double entry bookkeeping U	حسابداری دوبل
	to refuse somebody entry [admission] U	کسی را در مرز برگرداندن
	law of prior entry U	قانون تقدم ورود
	forceble entry and detainer U	هتک حرمت منازل
	forceble entry and detainer U	تصرف عدوانی
	remote job entry U	وارد کردن کار از راه دور ورود برنامه از راه دور
	entry level jobs U	شغلهای غیر تخصصی
	end lobby-entry U	مدخل
	freedom of entry and exit U	ازادی ورود و خروج
	remote job entry U	ادخال کار از دور
	forcible entry and detainer U	ید عدوانی
	forcible entry and detainer U	تصرف عدوانی
	to refuse somebody entry [admission] U	اجازه ندادن ورود کسی [به کشوری]
	customs entry form U	افهارنامه گمرکی
	To make a forcible entry into a building. U	بزور وارد ساختمانی شدن
	facilitator [of illegal migration/immigration / entry] [British E] U	قاچاقچی آدم [در سر مرز]
	device name U	نام دستگاه
	v , device U	ارم مدال شجاعت ارتش امریکا
	device U	اپارات
	device U	کلمه اختصار بیان کننده یک پورت یا وسیله ورودی / خروجی مثل COM برای پورتهای سری
	device U	حیله
	device U	الت
	device U	دستگاه اسباب وسیله
	device U	تجهیزات
	device U	فزاره
	device U	چاشنی
	device U	خارضامن
	device U	عامل
	device U	ضامن
	device U	وسیله
	device U	ابزار
	device U	اسباب
	device U	یک بیت درکلمه وضعیت وسیله برای بیان وضعیت وسیله
	device U	فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند
	device U	PRN برای پورت چاپگر
	device U	برنامه یا تابعی که مدیریت وسیله ورودی / خروجی یا جانبی را بر عهده دارد
	device U	CON برای صفحه کلید و صفحه نمایش
	device U	کد مخصوص ارسال شده به وسیلهای برای مشخص کردن انجام یک سری توابع خاص
	device U	اهمیت وسیله جانبی نصب شده توسط کاربر یا کامپیوتر مرکزی که روشی که CPU یک سیگنال وقفه آن را دریافت میکند بیان کرده است
	device U	کلمه داده ارسالی از وسیلهای که حاوی اطلاعاتی درباره وضعیت فعلی اش است
	device U	روش برنامه نویسی که نتیجه آن برنامهای خواهد بود که به هر سخت افزار جانبی قابل اجرا است
	device U	وسیلهای مثل صفحه تصویر یا چاپگر که اجازه نمایش اطلاعات میدهد
	device U	لیستی از تقاضاهای کاربران یا برنامه ها برای استفاده از یک وسیله
	device U	ماشین یا وسیله کارا
	device U	که برای ورود و خروج داده یا پردازنده به کار می رود
	device U	وسیله جانبی
	device U	کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
	device U	دستگاه
	device U	شعار دستگاه
	device U	اختراع
	device U	مشخصه یکتا و کد انتخاب شده برای هر وسیله جانبی
	I/O device U	دستگاه داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی]
	device U	شیوه
	device U	تمهید
	peripheral device U	دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی
	device flag U	پرچم دستگاه
	peripheral device U	دستگاه جنبی
	device driver U	برنامه راه اندازی دستگاه
	passive device U	دستگاه منفعل
	overload device U	فیوز گرمایی
	output device U	دستگاه خروجی
	overcurrent device U	دستگاه حفافت
	picking device U	دستگاه ورودی برای واردکردن داده روی صفحه نمایش
	point device U	بسیار درست
	device driver U	محرک دستگاه
	lifting device U	ابزار بالا بر
	dedicated device U	دستگاه اختصاصی
	device cluster U	گروه دستگاه
	device code U	کد دستگاه
	pointing device U	دستگاه اشاره گر
	pointing device U	وسیله ورودی که محل نشانه گر را روی صفحه کنترل میکند طبق حرکت آن توسط کاربر
	point device U	بی عیب
	device dependent U	وابسته به دستگاه
	device driver U	نرم افزار مخصوص برای کنترل و فرمت دستورات آماده چاپ
	point device U	کاملا راست
	device driver U	برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
	nonohmic device U	دستگاه غیر اهمی
	microcoding device U	دستگاه ریزبرنامه نویسی
	illuminating device U	تجهیزات روشنایی
	ignition device U	وسیله احتراق
	homing device U	رادارهای ردیاب امواج رادیویی و رادار برای پیداکردن ایستگاه فرستنده انها
	display device U	دستگاه نمایش
	gripping device U	متعلقات گیره و بست
	drawing device U	دستگاه ترسیمه
	dressing device U	دستگاه مستقیم کنی
	device handler U	برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
	antiwatching device U	ضامن ضد اکتشاف مین وسیله ضد کشف مین
	firing device U	ماسوره مین
	firing device U	عامل منفجرکننده
	discrete device U	دستگاه گسسته
	input device U	دستگاه ورودی
	device status U	وضعیت دستگاه
	measuring device U	تجهیزات اندازه گیری
	MCI device U	وسیله چند رسانهای قابل تشخیص که با درایور درست در کامپیوتر نصب شده است
	mapping device U	دستگاه نگاشت
	synchronous device U	دستگاه همزمان
	device handler U	نرم افزار مخصوص برای کنترل و فرمت دستورات آماده چاپ
	logic device U	دستگاه منطقی
	device independence U	مستقل از دستگاه
	device independence U	استقلال دستگاه