Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
dark lines
U
خطوط تاریک
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
at dark
U
هنگام شب
at dark
U
درشب
to keep dark
U
پنهان ماندن
It is getting dark .
U
هوادارد تاریک می شود
It is getting dark.
U
هواتاریک می شود
one in the dark
U
میلهای که پشت میله دیگربماند و دیده نشود
dark
<adj.>
U
رنگ تیره
It's too dark.
آن خیلی تاریک است.
in the dark
U
در رهگیری هوایی یعنی درصفحه رادار من مشهودنیست
dark
U
تیره کردن تاریک کردن
dark
<adj.>
U
تیره
in the dark
<idiom>
U
هیچ اطلاعی از چیزی نداشتن
dark
U
تاریک
dark glasses
عینک آفتابی
dark age
U
دورهایکههمراهبافقدانفرهنگو پیشرفتهمراهباشد
the dark continent
U
افریقا
Try to be home before dark.
U
سعی کن قبل از تاریک شدن بیایی منزل
dark adaptation
U
عادت کردن به تاریکی
A shot in the dark
U
تیری درتاریکی
the dark ages
U
قرون وسطی
We lost our way in the dark.
U
راهمان راتوی تاریکی گه کردیم
dark horse
<idiom>
U
کاندیدی که به سختی مردم بشناسندش
dark horse
U
برنده غیرمترقبه
dark horse
U
تودار
dark horse
U
مرموز
dark horse
U
آب زیر کاه
dark secret
U
راز نهان
whistle in the dark
<idiom>
U
سعی درفراموش کردن ترس
dark beige
U
رنگ کرم یا بژ تیره
dark brown
U
رنگ قهوه ای تیره
dark grey
U
رنگ خاکستری تیره
dark grey
U
رنگ موشی
shot in the dark
<idiom>
U
تیری درتاریکی
dark horses
U
برنده غیرمترقبه
dark bulb
U
نوعی لامپ اشعه کاتدی که هنگام خاموش بودن سیاه بنظر می رسد و به تصاویرویدئویی وضوح خوبی میدهد
dark adaptation
U
تطبیق با تاریکی
dark blue
U
ابی سیر
dark blue
سرمه ای
Dark Ages
U
ادوارتاریک
dark burn
U
خستگی
dark current
U
جریان تاریک
dark fiber
U
فیبر نوری که سیگنالی ندارد. مربوط به کابل فیبرنوری که نصب شده است ولی هنوز استفاده نشده است
dark fibre
U
فیبر نوری که سیگنالی ندارد. مربوط به کابل فیبرنوری که نصب شده است ولی هنوز استفاده نشده است
dark green
U
سبزسیر
dark hued
U
تیره رنگ
dark hued
U
سیه فام
dark room
U
تاریکخانه عکاسی
dark room
U
اتلیه
to grow dark
U
تاریک شدن
dark adaptation
U
انطباق با تاریکی
pitch dark
U
سیاه
pitch dark
U
تاریک
dark coloured
U
سیاه رنگ
pitch dark
U
قیرگون
anode dark space
U
فضای تاریک اند
dark line spectrum
U
طیف خطوط تاریک
dark trace screen
U
صفحه تصویر تاریک
dark trace tube
U
لامپ تصویر تاریک
aston dark space
U
فضای تاریک استن
cathode dark space
U
فضای تاریک کاتد
In the dark corner of the room .
U
در گوشه تاریک اطاق
I bumped into the table in the dark.
U
تو تاریکی خوردم به میز
hittorf dark space
U
فضای تاریک هیتورف
I am in the dark. Iam not in the picture.
U
من در جریان نیستم
faraday dark space
U
فضای تاریک فارادی
hittorf dark space
U
فضای تاریک کاتد
crookes dark space
U
فضای تاریک هیتورف
crookes dark space
U
فضای تاریک کاتد
electrode dark current
U
جریان تاریک
Some children are afraid of the dark.
بعضی بچه ها از تاریکی می ترسند.
lines
U
سیم
lines
U
ترازکردن
lines
U
استرکردن
lines
U
پوشاندن
lines
U
خط
lines
U
طناب خط
lines
U
خط صف
lines
U
صفی در خط
lines
U
در سمت
outside lines
U
خطوط حمله
lines
U
جبهه جنگ
lines
U
لوله منفردی در سیستم سیالات
lines
U
اراستن
lines
U
خط دار کردن
lines
U
: خط
lines
U
سطر
lines
U
ردیف
lines
U
رشته بند
lines
U
ریسمان
lines
U
رسن
lines
U
طناب سیم
lines
U
جاده
lines
U
دهنه
lines
U
لجام
lines
U
: خط کشیدن
lines
U
خط انداختن در
lines
U
رانی در پیست مقدر امتیازاعطایی در شرطبندی روی اسب طناب مورد استفاده درقایق
lines
U
نسب
lines
U
شعبه
lines
U
اتصال فیزیکی به ارسال داده
by-lines
U
خط دوم یافرعی
by-lines
U
کار یاشغل اضافی وزائد
lines
U
محصول
lines
U
لاین
lines
U
رشته
lines
U
بخط کردن
lines
U
خط زدن
lines
U
حدود رویه
lines
U
طرز
by-lines
U
خط فرعی راه اهن
lines of force
U
خطوط قوا
lines of communication
U
خطوط مواصلاتی
lines man
U
سرباز صف
retrace lines
U
خطهای بازگشتی
lines of force
U
خطوط نیرو
load lines
U
علایم بارگیری
passage of lines
U
عبور از خط
marriage lines
U
گواهی نامه عروسی
open lines
U
خطوط باز شطرنج
papillary lines
U
خطهای برجسته انگشتها
passage of lines
U
عبور کردن ازخط یک یکان دیگر
return lines
U
خطهای بازگشتی
side lines
U
محوطه بیرون از خط کناری
lines of longitude
U
خطوططولجغرافیایی
suspension lines
U
خطوطآویزان
picket lines
U
صف کارگران اعتصابی
curvature lines
U
خطوط مدور
read between the lines
<idiom>
U
پیدا کردن مفهوم ضمنی
curvature lines
U
خطوط منحنی
lazy lines
U
سفیدک
[رشته تارهای نخ پود که در پشت فرش آزاد بوده و جزء گره قرار نگرفته اند.]
stepped lines
U
خطوط کنگره ای
[خطوط شکسته]
[در اطراف نگاره ها و اشکال فرش های هندسی باف و روستایی. گاه بجای استفاده از خطوط صاف از این خطوط استفاده می شود.]
lines of latitude
U
خطوطعرضجغرافیایی
fuel lines
U
خطوطسوخت
spectral lines
U
خطوط طیفی
stream lines
U
خطوط جریان
symmetry lines
U
خطوط تقارن
to read between the lines
U
معنی پوشیده نوشته یا سخنی را دریافتن
two parallel lines
U
دو خط موازی
voltage between lines
U
ولتاژ بین خطوط
hot lines
U
تلفن قرمز
hot lines
U
خط تلفنی بیست و چهار ساعته
striped lines
U
خطوط راه راه
[همچون نقش محرمات]
isostatic lines
U
خطوط ایزواستاتیک
picket lines
U
خط دستکها
power lines
U
خط جریان قوی
party lines
U
خط خصوصی تلفن
party lines
U
خط مشترک
party lines
U
مرز مشترک
party lines
U
خط دستهای
clothes lines
U
ضبه زدن و انداختن حریف
main lines
U
نهر اصلی
main lines
U
نهر مادر
main lines
U
خط اصلی
punch-lines
U
لب مطلب
punch-lines
U
جمله اساسی واصلی
absorption lines
U
طیف جذبی
absorption lines
U
خطوط دراشامی
active lines
U
خطهای فعال
adjacent lines
U
خطهای مجاور
branch lines
U
شاخه
branch lines
U
خط فرعی
picket lines
U
خط پرچین
picket lines
U
خط نرده ها
production lines
U
خط تولید
assembly lines
U
تیمار خط
assembly lines
U
دستگاهی که اشیاء یا مصنوعاتی را پشت سرهم ردیف میکند تا بمحل بسته بندی برسد
assembly lines
U
خط مونتاژ
assembly lines
U
خط کلی
assembly lines
U
خط تولید
plumb lines
U
شاقول
plumb lines
U
خط عمودی
plumb lines
U
ریسمان شاغول
plumb lines
U
خط قائم
balmer lines
U
خطوط بالمر
boundry lines
U
خطوط اطراف زمین والیبال
inside lines
U
خطوط حمله شمشیربازی
flying lines
U
لولههای متحرک
frapping lines
U
طناب تعادل کمکی ناو
fraunhofer lines
U
خطوط فرانهوفر
front lines
U
خط مقدم جبهه
front lines
U
خطوط مقدم
front lines
U
خطوط جلو جبهه
ghost lines
U
نوارهای فسفردار
flow lines
U
خطوط جریان
grid lines
U
خطوط شبکه
guide lines
U
دستورالعملها
guide lines
U
خط مشیها
hard lines
U
سختی
hard lines
U
بدبختی
floating lines
U
خطوط مواج عکس هوایی
floating lines
U
خطوط مواج برجسته نگاری وبرجسته بینی
buttock lines
U
نیمرخ تلاقی صفحات قائم باسطح اجسام صلب
contour lines
U
خطوط میزان منحنی
contour lines
U
منحنی تراز
contour lines
U
خط هم ارتفاع
cotidal lines
U
خطوط هم مد
cotidal lines
U
خطوط مدیکسان
main lines
U
کانال اصلی
dedicated lines
U
خطوط اختصاصی
drawing lines
U
خط کشی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com