English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 88 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
dark glasses عینک آفتابی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
glasses عینک
looking-glasses U ائینه
field glasses U عینک صحرایی
smoked glasses U عینک دودی
bleeding glasses U شاخ رگزنی
To wear glasses. U عینک زدن
to wear glasses U عینک گذاشتن یازدن
half-glasses عینک یک چشمی
opera glasses U دوربین
scissors-glasses عینک قیچی شکل
sun glasses U عینک آفتابی
he wears glasses U عینک زده است یادارد
magnifying glasses U ذره بین
safety glasses U عینک ایمنی
field glasses U عینک رزمی
look at the world through rose-colored glasses <idiom> U خیلی مثبت بودن
see the world (things) through rose-colored glasses <idiom> U فقط خوبیهای یکچیز را دیدن
dark U تاریک
dark <adj.> U تیره
It is getting dark . U هوادارد تاریک می شود
to keep dark U پنهان ماندن
dark U تیره کردن تاریک کردن
in the dark U در رهگیری هوایی یعنی درصفحه رادار من مشهودنیست
in the dark <idiom> U هیچ اطلاعی از چیزی نداشتن
It's too dark. آن خیلی تاریک است.
at dark U درشب
at dark U هنگام شب
one in the dark U میلهای که پشت میله دیگربماند و دیده نشود
dark <adj.> U رنگ تیره
It is getting dark. U هواتاریک می شود
to grow dark U تاریک شدن
dark age U دورهایکههمراهبافقدانفرهنگو پیشرفتهمراهباشد
Try to be home before dark. U سعی کن قبل از تاریک شدن بیایی منزل
A shot in the dark U تیری درتاریکی
dark grey U رنگ خاکستری تیره
dark brown U رنگ قهوه ای تیره
dark beige U رنگ کرم یا بژ تیره
dark secret U راز نهان
dark horse U آب زیر کاه
dark horse U تودار
Dark Ages U ادوارتاریک
whistle in the dark <idiom> U سعی درفراموش کردن ترس
shot in the dark <idiom> U تیری درتاریکی
dark horse <idiom> U کاندیدی که به سختی مردم بشناسندش
dark horse U مرموز
We lost our way in the dark. U راهمان راتوی تاریکی گه کردیم
dark grey U رنگ موشی
pitch dark U سیاه
pitch dark U قیرگون
dark current U جریان تاریک
dark coloured U سیاه رنگ
dark burn U خستگی
dark bulb U نوعی لامپ اشعه کاتدی که هنگام خاموش بودن سیاه بنظر می رسد و به تصاویرویدئویی وضوح خوبی میدهد
dark blue سرمه ای
dark blue U ابی سیر
dark adaptation U تطبیق با تاریکی
dark adaptation U عادت کردن به تاریکی
dark adaptation U انطباق با تاریکی
the dark continent U افریقا
the dark ages U قرون وسطی
dark horses U برنده غیرمترقبه
dark horse U برنده غیرمترقبه
dark fibre U فیبر نوری که سیگنالی ندارد. مربوط به کابل فیبرنوری که نصب شده است ولی هنوز استفاده نشده است
dark green U سبزسیر
dark lines U خطوط تاریک
dark room U اتلیه
dark hued U سیه فام
dark room U تاریکخانه عکاسی
dark hued U تیره رنگ
dark fiber U فیبر نوری که سیگنالی ندارد. مربوط به کابل فیبرنوری که نصب شده است ولی هنوز استفاده نشده است
pitch dark U تاریک
cathode dark space U فضای تاریک کاتد
aston dark space U فضای تاریک استن
anode dark space U فضای تاریک اند
faraday dark space U فضای تاریک فارادی
dark trace tube U لامپ تصویر تاریک
crookes dark space U فضای تاریک کاتد
crookes dark space U فضای تاریک هیتورف
hittorf dark space U فضای تاریک کاتد
hittorf dark space U فضای تاریک هیتورف
dark trace screen U صفحه تصویر تاریک
dark line spectrum U طیف خطوط تاریک
In the dark corner of the room . U در گوشه تاریک اطاق
Some children are afraid of the dark. بعضی بچه ها از تاریکی می ترسند.
I bumped into the table in the dark. U تو تاریکی خوردم به میز
electrode dark current U جریان تاریک
I am in the dark. Iam not in the picture. U من در جریان نیستم
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com