Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
danger warning level
U
مقدار موجودی کالا که میبایست همیشه در انبارموجود باشد
danger warning level
U
حداقل موجودی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
danger
U
خطر
danger
U
به خطر افتادن
to p anyone through danger
U
کسی را از خطر رهایی دادن
danger zone
U
منطقه خطر
smell danger
<idiom>
U
از خطری پیش آگاه شدن
[اصطلاح مجازی]
to incur danger
U
خودرادر خطر انداختن
danger bearing
U
سمت خطرناک
to guard against danger
مواظب خطر بودن
to redress danger
U
جبران خسارت کردن
lead out of danger
U
با راهنمایی از خطر رهانیدن
liable to danger
U
در معرض خطر
subjected to danger
U
در معرض خطر
i warned him of danger
U
او را از خطراگاهی دادم
i reck not of danger
U
من باکی از خطر ندارم
to rush any one into danger
U
کسیرا بخطر کشانیدن
safe from danger
U
محفوظ از خطر
reckless of danger
U
بی پروا ازخطر
danger of flooding
U
خطر سیل
danger buoy
U
بویه خطر
There's no danger of that happening again.
U
خطری وجود ندارد که آن دوباره اتفاق بیافته.
Better face in danger once than to be always in da.
<proverb>
U
مرگ یکدفعه شیون یکدفعه.
danger bearing
U
سمت خطر
Our lives are in danger.
U
جانمان درخطر است
danger money
U
مزدوحقالزحمهانجام کاریخطرناک
danger area
U
منطقه خطر
danger area
U
منطقه خطرناک
danger close
U
خطر نزدیک
danger close
U
خطرنزدیک است
danger sticks
U
نانچیکوهات
[ورزش]
[کونگ فو]
danger signal
U
اژیرخطر
danger was imminent
U
خطر تهیدمیکرد
danger was imminent
U
خطر نزدیک بود
danger space
U
فضای هوایی خطرناک
danger space
U
فضای خطرناک
danger signal
U
اژیر یا بوق اعلام خطر
to incur danger
U
درخطر افتادن
isolated danger mark
U
علامتعایقدارخطر
Red light is a signal for danger .
U
چراغ قرمز علامت خطر است
I stayed in concealment until the danger passed.
U
خودم را پنهان کردم با خطر گذشت
as a warning to others
U
برای عبرت دیگران
as warning to
U
برای عبرت
warning
U
اخطار
warning
U
اگهی
warning
U
خبر
warning
U
اعلام خطر کردن هشدار
warning
U
اخطاریه دادگاه
warning
U
که روشن میشود تا نشان دهد یک چیز خط رناک ممکن است رخ دهد
warning
U
توجه به خط ر ممکن
warning
U
اطلاع
warning
U
تحذیر
warning
U
هشدار
warning
U
اعلام خطر
warning
U
اژیر هشدار
warning
U
عبرت
warning
U
زنگ خطر
warning
U
اشاره
storm warning
U
پرچم قرمز با مرکز سیاه یا 2چراغ قرمز بعلامت باد شدید
warning device
U
وسیلههشدار
warning order
U
دستور اماده باش اعلام اماده باش
warning agent
U
گند گاز
early warning
U
اعلام خطر کردن
warning sign
U
علامت احضار
warning lights
U
چراغهشدار
warning plate
U
صفحههشدار
warning track
U
منطقهجریمه
He took no heed of my warning.
U
به اخطار من توجهی نکرد
issue a warning
U
اخطار صادر کردن
early warning
U
اعلام خطر اعلام خطر کردن از نزدیک شدن دشمن سیستم اعلام خطر
early-warning
U
اعلام خطر کردن
warning sign
U
علامت اخطار
warning pipe
U
لوله سرریز
warning radar
U
رادار هشدار دهنده
local warning
U
سیستم اعلام خطر محلی
warning pipe
U
لوله خبر
local warning
U
اعلام خطر محلی
warning light
U
چراغ خطر
warning system
U
سیستم الارم
warning signal
U
علامت اعلام خطر
early-warning
U
اعلام خطر اعلام خطر کردن از نزدیک شدن دشمن سیستم اعلام خطر
warning order
U
دستور اگهی
warning net
U
شبکه اعلام خطر
warning line
U
خط اخطار
warning light
U
لامپ خطر
warning cries
U
فریادهای هشدار
warning system
U
سیستم خبردهنده
warning net
U
شبکه اژیر
warning signal
U
علامت خطر
battery warning light
U
چراغهشدارباطری
control and warning center
U
سیستم کنترل و اعلام خطر
foil warning line
U
حلقهاخطارخنثیکننده
on-air warning light
U
نورهشدارنورروشن
small craft warning
U
پرچم قرمز یا چراغ قرمزبعلامت باد شدید و دریای خطرناک
The warning light seems to have malfunctioned.
U
چراغ خطر به نظر می رسد دچار نقص فنی شده است.
oil warning light
U
چراغهشدارروغن
airspace warning area
U
منطقه اعلام خطر هوایی
airborne early warning
U
اعلام خطر هوابرد
air warning net
U
شبکه اعلام خطر هوایی
air alert warning
U
اعلام اماده باش هوایی اعلام خطر یا اماده باش هوایی
airborne early warning
U
راداراعلام خطر نصب شده روی هواپیما
main beam warning light
U
اشعهاصلینورهشداردهنده
oil pressure warning indicator
U
شاخصهشدارفشارروغن
sabre and epee warning line
U
خطهشداردرمسابقهاپوشمیشیربازی
seat-belt warning light
U
چراغهشدارکمربندایمنی
door open warning light
U
چراغهشداربرایبازبودندر
low fuel warning light
U
چراغهشدارکمبودبنزین
Drive on dimmed headlights !
[Warning to drivers]
U
با نور پایین حرکت کنید!
[هشدار به رانندگان]
level best
U
خیلی خوب
level best
U
بسیارعالی
level out
U
برابر کردن
O level
U
نمرهی قبولی در این امتحانات
level out
U
یکنواخت کردن
O level
U
آزمون پایان دبیرستان و ورود به دانشگاه در سطح عادی
level best
U
خیلی عالی
A level
U
مرحلهی دوم امتحانات دورهی متوسطه
he did his level best
U
کوتاهی نکرد
he did his level best
U
انچه از دستش برامدکرد
level with each other
U
برابر
level with each other
U
در یک تراز
level
U
مسطح شدن
level
U
نشانه گرفتن
level
U
رده
level
U
پایه
level
U
تراز سطح افقی افقی کردن
level
U
مستقیم
level
U
هدف در خط دید شماقرارگرفت
level
U
تراز بنایی
level
U
همسطح کردن
level
U
تراز کردن تراز
level
U
همسطح
level
U
مسطح کردن
level
U
ترازسازی
level
U
ترازکردن
to level off
U
مسطح شدن
[ناحیه ای]
to level off
U
یکنواخت شدن
[ناحیه ای]
level to
U
تراز کردن
level
U
تراز
level
U
سطح
level
U
میزان
level
U
الت ترازگیری
level
U
هموار
level
U
سطح برابر
level
U
هم تراز
level
U
هم پایه
level
U
یک نواخت
level
U
یک دست
level
U
موزون هدف گیری
level
U
سطح ارتفاع
level
U
تراز
[تراز حبابی]
[ابزار]
[ساخت و ساختمان]
on the level
<idiom>
U
درستکار ،بی غل وغش
level
U
کمیت بیتها که باعث سیگنال دیجیتالی ارسالی شوند
level
U
استفاده از چهار بیت داده در فرآیند تبدیل آنالوگ /دیجیتال
level
U
مسطح
mean sea level
U
سطح متوسط ابهای دریا تراز میانگین ابهای دریا
operating level
U
سطح امادگی برای فعالیت سطح قابلیت برای کار
storage level
U
تراز خزانه
nesting level
U
سطح تو در تویی
one level address
U
تابعی که در حین اجرا تابع دیگر را صدا نکند
sound level
U
شدت نسبی صوت
surveyor's level
U
ترازنقشه برداری
sound level
U
شدت صوت
stock level
U
سطح انبار
surveyor's level
U
تراز مساحی یا پیمایش
stock level
U
سطح ذخیره انبار
mean sea level
U
سطح متوسط دریا
optimal level
U
سطح بهینه
one level address
U
آدرس ذخیره سازی که مستقیما و بدون تغییر به محلی از وسیله دستیابی دارد
storage level
U
تراز ذخیره تراز مخزن
one level memory
U
حافظه یک سطحی
operating level
U
سطح فعالیت
multi level
U
چند سطحی
one level address
U
کد دودویی که مستقیما CPU را اجرا کند و فقط از مقادیر آدرس مطلق استفاده میکند.
oil level
U
سطح روغن
reorder level
U
سطح سفارش مجدد
reorder level
U
مقدارموجودی که حاکی از نیاز به سفارش میباشد
rotational level
U
تراز چرخشی
signal level
U
سطح علامت
skill level
U
پایه مهارت فنی
signal level
U
سطح سیگنال
skill level
U
پایه مهارت
protection level
U
سطح حفافت
price level
U
سطح قیمت
n level logic
U
منطق N سطحی
pezometeric level
U
سطح پیزومتری
noise level
U
سطح پارازیت
noise level
U
میزان خش
nesting level
U
سطح لانهای
mean sea level
U
میانگین سطح دریا
nesting level
U
سطح اشیانهای
power level
U
تراز توان
one level address
U
سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
significance level
U
سطح معناداری
still water level
U
سطحسکونآب
bubble level
U
تراز
[تراز حبابی]
[ابزار]
[ساخت و ساختمان]
spirit level
U
تراز
[تراز حبابی]
[ابزار]
[ساخت و ساختمان]
builder level
U
تراز بنایی
upper level
U
سطحبالایی
lower level
U
سطحپائینی
alidade level
U
دستگاهسمتنما
top-level
U
بلند پایه
camper level
U
تراز
[تراز حبابی]
[ابزار]
[ساخت و ساختمان]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com