Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
current income
U
درامد جاری
current income
U
درامد یک سال مالی
current income
U
درامدیک دوره معین
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
income
U
مهاجر واردشونده
mean income
U
درامد متوسط
income
U
ورودیه جدیدالورود
income
U
جریان
income
U
ریزش فهور
income
U
دخل
income
U
عایدی
income
U
درامد
income
U
عایدات
income
U
عواید
his income
U
هر چه درامد داردخرج میکند
but for income
U
قسمتی از درامد که به علت دخالت عامل بخصوصی عایدشده
money income
U
مزد و حقوق
total income
U
درامد کل
transfer income
U
درامد انتقالی
transitory income
U
درامد انتقالی
annual income
U
درامد سالانه
median income
U
درامد متوسط
transitory income
U
درامدموقتی
money income
U
درامد پولی
median income
U
درامد میانی
national income
U
درامد ملی
unearned income
U
درامد باد اورده
disposable income
U
درامد شخصی پس از مالیات و بیمه
disposable income
U
درامدقابل استفاده
wage income
U
درامدمربوط بکار
wage income
U
درامد بشکل دستمزد
live up to one's income
U
به اندازه درامد خود خرج کردن
deferred income
U
پیش دریافت درامد
deferred income
U
درامدهای انتقالی
deduction from income
U
کسور درامد
unearned income
U
درامد ازمبنایی جز کار
disposable income
U
درامد قابل تصرف
disposable income
U
درامد دریافتی
permanent income
U
درامد دائمی
redistribution of income
U
توزیع دوباره درامد
personal income
U
درامد شخصی
personal income
U
درامد سرانه
present income
U
درامد جاری
present income
U
درامد حال
property income
U
درامد ناشی از املاک ومستغلات
psychic income
U
درامد بی دردسر
psychic income
U
درامدحاصل از مشاغل ساده و بی دردسر
real income
U
درامد واقعی
rental income
U
درامد ناشی از اجاره بها
real income
U
مقدار کالا وجنسی که خریدار با درامدمحدودش میتواند بخرد
per capita income
U
درامد سرانه
overseas income
U
درامد از کشور یا کشورهای خارجی
the p of income to expenses
U
نسبت درامدبه هزینه
temporary income
U
درامد موقتی
bunched income
U
درامد خدمات شخصی
business income
U
درامد خالص تجارتی
net income
U
درامد خالص
taxable income
U
درامد مشمول مالیات
supplementary income
U
درامد تکمیلی
stream of income
U
جریان درامد
nominal income
U
درامد اسمی
nonmonetary income
U
درامد غیر پولی
notional income
U
درامد فرضی
notional income
U
درامد خیالی
ordinary income
U
درامد عادی
relative income
U
درامد نسبی
actual income
U
درامد واقعی
income leakage
U
نشت درامد
income leakage
U
کسر درامد
income multiplier
U
ضریب فزاینده درامد
income per capita
U
درامد سرانه
income policy
U
سیاست درامدی
income policy
U
سیاست مربوط به درامدها
income velocity
U
سرعت گردش پول
income velocity
U
دفعاتی که پول برای خرید کالای کامل جدیدی خرج شود
marginal income
U
درامد نهائی
to rely on somebody for your income
U
از لحاظ درآمد وابسته به کسی بودن
income forgone
U
درامد صرف نظر شده
income forgone
U
درامداز دست رفته
income tax
U
مالیات بر درامد
fixed income
U
درامد ثابت
gross income
U
درامد ناخالص
imputed income
U
درامد ضمنی
imputed income
U
درامد انتسابی
income accounts
حساب های درآمد
income analysis
U
تحلیل درامد
income and expenditure
U
درامد و هزینه
income determination
U
تعیین درامد
income effect
U
اثر درامدی تغییر در مقدارتقاضای کالا در نتیجه تغییردرامد واقعی بدون تغییر درقیمتهای نسبی کالاها
flow of income
U
گردش درامد
flow of income
U
جریان درامد
income effect
U
تناسب خرید با درامد
income taxes
U
مالیات برعایدات
a modest income
U
درآمدی متوسط
windfall income
U
درامد باد اورده
economic income
U
درامد اقتصادی
earned income
U
درامدحاصله از کار
earned income
U
درامدکسب شده
income support
U
پولیکهافرادکمدرآمدازدولتمیگیرند
earned income
U
درامد تحصیل شده
labor income
U
درامدهای کار
income distribution
U
توزیع درامد
distribution of income
U
توزیع درامد
income tax
U
مالیات برعایدات
income taxes
U
مالیات بر درامد
progressive income tax
U
مالیات بر درامد تصاعدی
national money income
U
درامد ملی پولی
property income tax
U
مالیات بر درامد ناشی ازمستغلات
proportional income tax
U
مالیات بر درامد تناسبی
individual income tax
U
مالیات بر درامد شخصی
net national income
U
درامد خالص ملی
national income analysis
U
تحلیل درامد ملی
personal income tax
U
مالیات بر درامد شخصی
marginal utility of income
U
مطلوبیت نهائی درامد
disposable personal income
U
درامد شخصی قابل تصرف درامد خالص پس از کسرمالیات
gross national income
U
درامد ناخالص ملی
real national income
U
درامد ملی واقعی
real national income
U
درامد ملی به قیمت ثابت
income and expenditure approach
U
مطالعه جریان پول و اثاراقتصادی ان
income consumption curve
U
منحنی درامد
functional distribution of income
U
توزیع درامد بر حسب کارکرد توزیع درامد بین عوامل تولیدبدون توجه به مالکیت عوامل تولید
disposable personal income
U
پولی که اماده خرج کردن یاپس انداز باشد
nonneutralities of income taxation
U
خنثی نبودن مالیات بر درامد بی طرف نبودن مالیات بردرامد
income elasticity of demand
U
کشش
national income determination
U
تعیین درامد ملی
income elasticity of demand
U
تغییر مقدار تقاضابرای یک کالا درنتیجه درامدمصرف- کننده . فرمول کشش درامدی تقاضا : q/I *dI / dq = E
income elasticity of demand
U
درامدی تقاضا
negative income tax
U
مالیات بر درامد منفی
income velocity of money
U
سرعت گردش درامدی پول متوسط تعداد دفعاتی که یک واحد پول روی کالاها وخدمات در طول سال مصرف میشود
debt income ratio
U
نسبت قروض به درامد ملی
national net income
U
درامد خالص ملی
permanent income hypothesis
U
فرضیه درامد دائمی درباره مصرف
permanent income hypothesis
U
این فرضیه توسط میلتون فریدمن بیان شده که بر اساس ان مصرف تابعی ازانچه که وی انرا درامد دائمی
personal disposable income
U
درامد قابل تصرف شخصی
income consumption curve
U
مصرف
permanent income hypothesis
U
مینامد میباشد . این تئوری یکی از تئوریهای جدیددر باره مصرف است
regressive income tax
U
مالیات بر درامد کاهنده مالیات بر درامد نزولی
corporation income tax
U
مالیات بر درامد شرکتها
size distribution of income
U
توزیع درامد مقداری
size distribution of income
U
توزیع درامد برحسب مقدار
actual water income
U
اب ورودی موثر
uneven distribution of income
U
توزیع نابرابر درامد
circular flow of income
U
جریان دوری درامد
circular flow of income
U
گردش دورانی درامد
absolute income hypothesis
فرضیه درآمد مطلق
theory of income determination
U
نظریه تعیین درامد
theory of income distribution
U
نظریه توزیع درامد
unequal distribution of income
U
توزیع نابرابر درامد
I have a steady monthly income.
U
درآمد ماهیانه ثابتی دارم
relative income hypothesis
U
بوده و نقش اداب و رسوم در رابطه بامصرف را نشان میدهد . این تئوری ازدیگرتئوریهای جدید درباره مصرف است
relative income hypothesis
U
براساس این نظریه که توسط جیمزدوزنبری بیان شده مصرف تابع درامد نسبی
relative income hypothesis
U
فرضیه درامد نسبی
net factor income from abroad
خالص درآمد عوامل از خارج
With meager income . I am working all day for a mere pittance .
U
با چندرغاز تمام روزکار می کنم
current
U
ثبات CPU که آدرسی که در دسترس است ذخیره میکند
current
U
دایرکتوری از درخت دایرکتوری که در حال استفاده شدن است
current
U
دیسک درایوی که در حال استفاده است یا انتخاب شده است
current
U
آدرسی که در حال حاضر استفاده میشود
current
U
جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
current
U
مربوط به زمان حال
down current
U
جریان رو به پایین
current
U
کشش
zero current
U
جریان نول
against the current
<adv.>
U
مخالف جریان
zero current
U
جریان صفر
current
U
حرکت قط عات بار دار در یک هادی
current
U
جریان الکتریکی که مقدار آن به صورت سینوس تغییر میکند
current
U
شایع
current
U
شدت جریان
current
U
جاری
current
U
تزن
current
U
تزند
current
U
رایج
current
U
معاصر متداول
current
U
در حال حاضر
current
U
سیلان
current
U
شدت جریان برق
current
U
جاری و روان
current
U
جریان
current
U
جریان اب یا باد
current
U
فعلی اخرین اطلاعات
ionization current
U
جریان یونی
current affairs
U
رویدادهایاجتماعی و سیاسی
During (in)the current year.
U
درسال جاری
To swim against the current.
U
بر خلاف جریان آب شنا کردن
ionic current
U
جریان یونی
internal current
U
جریان داخلی
inverse current
U
جریان ولتاژ معکوس
two phase current
U
جریان دو فاز
labrador current
U
جریان اب سرد لابرادور
leakage current
U
جریان نشتی
wind current
U
جریان بادی
zener current
U
جریان زنر
leakage current
U
جریان تراوشی
welding current
U
جریان جوش
leading current
U
شدت پیش افتاده
wattles current
U
جریان کور
lagging current
U
شدت تاخیری
wattful current
U
جریان موثر
welding current
U
جریان جوشکاری
intermittent current
U
جریان تناوبی
intermittent current
U
جریان متناوب
inducing current
U
جریان القائی
induced current
U
جریان القاء شده
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com