Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 103 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
culture shock
U
ضربهی فرهنگی
culture shock
U
کوبهی فرهنگی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
culture
U
تمدن
culture
U
پرورش
culture
U
فرهنگ
culture
U
کشت میکرب در ازمایشگاه برز
self culture
U
تزکیه نفس خودپروری
self culture
U
پرورش نفس
culture
U
عوارض شهری مناطق شهرنشین
class culture
U
فرهنگ طبقهای
national culture
U
فرهنگ ملی
it is ministerial to culture
U
وسیله ترقی فرهنگ است
it is ministerial to culture
U
کمک بفرهنگ میکند
fish culture
U
تربیت ماهی
fish culture
U
ماهی پروری
culture of bees
U
پرورش یا تربیت زنبور
culture fair tests
U
ازمونهای فرهنگ- نابسته
culture free tests
U
ازمونهای فرهنگ- نابسته
culture bound tests
U
ازمونهای فرهنگ- بسته
shock
U
ترساندن
shock
U
ضربه
shock
U
شوک
shock
U
حمله عصبی
shock
U
سراسیمه کردن
shock
U
ضربه تکان
shock
U
تکان دادن
shock
U
حمله غافلگیرانه
shock
U
ضربت
shock
U
تصادم
shock
U
صدمه ضربت
shock
U
دچارهراس سخت شدن
shock
U
ضربت سخت زدن تکان سخت خوردن
shock
U
تشنج سخت
shock
U
ضربت زدن ضربت عمل غافلگیری
shock
U
تکان
shock
U
صدمه
shock
U
هول
shock
U
هراس ناگهانی
shock
U
لطمه
shock
U
تصادم تلاطم
shock
U
ضربت سخت
shock
U
توده
shock
U
خرمن
shock
U
توده کردن
shock
U
خرمن کردن
shock
U
هول وهراس پیدا کردن
shock
U
تکان سخت خوردن
shock troops
U
واحد مخصوص حمله غافلگیرانه
shock troops
U
یکان ضربت
shock proof
U
ضد ضربه
shock tactics
U
انجام کاریباسرعتوباخشونت
electroconvulsive shock
U
ضربه برقی تشنج اور
thermal shock
U
تنش مکانیکی شدید ناشی ازافزایش ناگهانی دما
to sustain a shock
U
تکان خوردن ونیفتادن
to sustain a shock
U
ضربت خوردن وپایداری کردن
condensation shock
U
چگالش ناگهانی هوای فوق اشباع در حین عبور از حالت شوک
color shock
U
ضربه رنگ
future shock
U
اضطراب دگرگونی
shock excitation
U
تحریک ضربهای
shock troops
U
گروه حمله
shock troops
U
گروه تهاجمی
shock action
U
غافلگیری حمله ناگهانی غافلگیر کردن دشمن
shock concrete
U
بتن ضربهای
shock concrete
U
بتن ضرب دیده
shock front
U
جبهه یا خط جبهه موج انفجار گلوله اتمی
shock hazard
U
خطر تماس
shock action
U
عمل شوک
shock head
U
انبوه گیسو
shock head
U
دارای موی فراوان
shock headed
U
انبوه گیسو دارای موی فراوان
shock inducer
U
دستگاه ضربه زن
shock point
U
نقطه ایجاد زلزله
shock action
U
عمل غافلگیری
shock absorber
U
تکانگیر
shock absorbers
U
ضربه پذیر
shock absorbers
U
ضربه گیر
shell shock
U
اختلال روحی در اثر صدای افنجار نارنجک وامثال ان وحشت واضطراب حاصله ازصدای انفجار
shell shock
U
روان رنجوری جنگ
shock absorbers
U
کمک فنر
shock absorbers
U
تکانگیر
shock absorber
U
کمک فنر
shock absorber
U
ضربه پذیر
shock absorber
U
ضربه گیر
shell-shock
U
اختلال روحی در اثر صدای افنجار نارنجک وامثال ان وحشت واضطراب حاصله ازصدای انفجار
shell-shock
U
روان رنجوری جنگ
shock therapy
U
درمان با ضربه برقی
shock waves
U
موج ضربتی انفجار گلوله معمولی یا بمب اتمی
shock waves
U
موج ضربت
shock waves
U
موج ضربه
shock waves
U
موج ضربهای
electric shock
U
ضربه برقی
electric shock
U
شوک الکتریکی
shock wave
U
موج ضربت
shock wave
U
موج ضربهای
shock wave
U
موج ضربه
shock wave
U
موج ضربتی انفجار گلوله معمولی یا بمب اتمی
oblique shock wave
U
موج ضربهای مایل
normal shock wave
U
موج ضربهای عمود
hydraulic shock absorber
U
کمک فنر هیدرولیکی
insulin shock therapy
U
درمان با ضربه انسولین
detached shock wave
U
موج ضربهای منفصل
hydraulic shock absorber
U
ضربه گیر هیدرولیکی کمک فنرروغنی
hydraulic shock absorber
U
ضربه گیر روغنی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com