Perdic | crystal pickup | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 145 (7 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	crystal pickup U	پیکاپ بلورین
	crystal pickup U	پیک اپ کریستالی

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	pickup U	بلندکردن
	pickup U	انتخاب رشد
	pickup U	ترقی
	pickup U	تجدید فعالیت چیدن
	pickup U	هرچیز انتخاب شده اشنایی تصادفی
	pickup U	سوارکردن گرفتن
	pickup U	برداشتن
	pickup U	بهبودی یافتن
	pickup U	انداختن چوب و نخ بعقب برای بیرون اوردن ماهی از اب
	pickup U	دستگاه برقی ناقل صدای گرامافون
	pickup U	پیکاپ
	pickup zone U	منطقه بارگیری و بار کردن وسایل
	pickup reel U	نوار گردان خالی برای قرار دادن نوار در آن از طرف پر آن
	pickup point U	نقطه سوار شدن یا سوارکردن
	pickup tube U	دوربین تلویزیونی
	pickup cylinder U	سیلندرلندشو
	midrange pickup U	انگشتزنباسرعتمیانی
	pickup message U	پیامی که هواپیما با کابل اززمین برمی دارد
	pickup man U	اسب سوار کمکی به گاوسواربرای پیاده شدن او
	pickup field U	محوطه سوار شدن درهواپیما
	bass pickup U	پیکاپباس
	pickup field U	زمین باز بدون مانعی که هواپیما میتواند در ان فروداید
	pickup selector U	انتخابگرزه
	pickup truck U	وانتپیکان
	treble pickup U	زهسهبرابر
	leg pickup U	کنده کشی
	magnetic pickup U	پیکاپ مغناطیسی
	reluctance pickup U	پیکاپ مغناطیسی
	phono pickup U	پیکاپ گرامافون
	phonograph pickup U	پیکاپ گرامافون
	piezoelectric pickup U	پیکاپ بلورین
	pickup artist U	مشتاق زن
	pickup artist U	زن دنبال کن
	pickup artist U	مرد زن پرست
	pickup artist U	مردلاس زن
	near leg pickup and turnover U	گرفتن یک پا وپس گردن و پیچاندن
	near leg pickup and turnover U	نوعی کنده رو
	variable reluctance pickup U	پیکاپ مغناطیسی
	head control and ankle pickup U	بزکش
	crystal U	ماشین حسابها و صفحههای نمایش دیجیتال به کار می رود
	crystal U	کریستال مایع که در اثر اعمال ولتاژ سیاه می شوند که در ساعتهای مچی
	crystal U	کریستال
	crystal U	قطعه کوچک از کریستال کوارتز که در فرکانس خاص به لرزش در می آید که به عنوان یک سیگنال ساعت خیلی دقیق برای کامپیوتر یا سایر برنامههای کاربردی زمان بندی شده به کار می رود
	crystal U	صفحه چاپ شده که از یک چراغ قوی کنترل شده توسط کریستال مایع برای تولید تصویر در طبل حساس به عکس استفاده میشود
	crystal U	زلال بلوری کردن
	crystal U	شفاف
	crystal U	بلور
	crystal U	بلور کوارتز
	mixed crystal U	کریستال مخلوط
	filter crystal U	کریستال صافی
	metal crystal U	بلور فلز
	ionic crystal U	بلور یونی
	ideal crystal U	کریستال ایده ال
	iceland crystal U	بلور ایسلند
	host crystal U	بلور میزبان
	host crystal U	بلور زمینه
	mixed crystal U	کریستال امیخته
	molecular crystal U	بلور مولکولی
	monovalent crystal U	بلور تک والانسی
	quartz crystal U	بلور کوارتز
	quasi crystal U	شبه بلور
	rock crystal U	سنگ بلور
	single crystal U	تک بلور
	x cut crystal U	کریستالی که عمود بر محورایکس و بموازات محور سوم بریده شده است
	crystal button U	ریسهکریستالی
	crystal clear U	واضح-مبرهن
	I cant do any crystal – gazing . U	علم غیب که ندارم
	crystal drop U	اشککریستالی
	as clear as crystal <idiom> U	مثل اشک چشم [زلال]
	crystal balls U	گنبد انتن رادار انتن صفحه تصویر رادار
	pizoelectric crystal U	کریستال پیزوالکتریک
	crystal allotropy U	چند شکلی بلور
	crystal grain U	دانه بلوری
	crystal growth U	رشد بلور
	cast crystal U	بلور ریخته
	crystal lattic U	شبکه کریستالی
	crystal lattice U	شبکه بلورین
	crystal lattice U	شبکه بلوری
	crystal lattice U	شبکه کریستالی
	crystal lattice U	شبکه بلور
	crystal microphone U	میکروفون بلوری
	crystal mixer U	ترکیب کننده دیودی
	crystal oscillator U	نوسان ساز کریستالی
	crystal glass U	بلور
	crystal gazing U	بلور بینی
	crystal gazer U	ساحر یا جادوگر
	crystal axis U	محور کریستال
	valence crystal U	بلور کووالانسی
	crystal control U	تنظیم با بلور
	crystal defect U	نقص بلور
	crystal detector U	اشکارساز بلورین
	crystal diode U	دیود بلوری
	crystal diode U	دیود
	crystal energy U	انرژی بلور
	covalent crystal U	بلور کووالانسی
	crystal filter U	صافی بلورین
	colored crystal U	بلور سنگین
	crystal pendant U	اویز
	crystal plane U	سطح کریستالی
	crystal transducer U	مبدل
	crystal transducer U	کریستالی
	liquid crystal U	کریستال مایع
	crystal water U	اب تبلور
	crystal balls U	انتن رادار
	detecting crystal U	بلور اشکارساز
	crystal ball U	گنبد انتن رادار انتن صفحه تصویر رادار
	distorted crystal U	بلور واپیچیده
	crystal ball U	انتن رادار
	crystal system U	دستگاه بلور
	crystal structure U	ساختار بلور
	crystal plane U	سطح بلوری
	crystal plane U	صفحه بلور
	crystal pulling U	بلور پردازی
	crystal rectifier U	دیود
	crystal rectifier U	دو قطبی بلورین
	crystal set U	اشکارساز کریستالی
	crystal set U	رادیوی ترانزیستوری
	atomic crystal U	بلور اتمی
	crystal set U	گیرنده اشکارساز
	liquid-crystal display U	نمایشکریستالمایع
	liquid crystal display U	کریستال مایع که در اثر اعمال ولتاژ سیاه میشود و در ساعتها و صفحه نمایش ماشین حسابها به کار می رود
	liquid crystal displays U	کریستال مایع که در اثر اعمال ولتاژ سیاه میشود و در ساعتها و صفحه نمایش ماشین حسابها به کار می رود
	burnout of a crystal rectifier U	سوختن یکسوکننده دیودی
	liquid crystal displays U	صفحه نمایش دو جداره شیشهای با محلول کریستال مایع
	noble gas crystal U	بلور گازهای بی اثر
	liquid crystal display U	صفحه نمایش دو جداره شیشهای با محلول کریستال مایع
	crystal ball stopper U	گلوله بلوری شیشه لیموناد
	hexagonal crystal system U	سیستم کریستال شش گوش
	crystal video rectifier U	یکسوکننده بلورین ویدئو
	inert gas crystal U	بلور گازهای بی اثر
	interplanar crystal spacing U	فاصله بین صفحهای
	frequency changer crystal U	بلور تغییر دهنده بسامد
	crystal field theory U	نظریه میدان بلور
	crystal growth affinity U	رشد خواهی بلور
	electrostatic crystal field theory U	نظریه الکتروستاتیکی میدان بلور
	crystal field stabilization energy U	انرژی پایداری میدان بلور
	current sensitivity of a crystal rectifi U	حساسیت یکسوکننده بلورین
	crystal frequency changer efficiency U	بازده بلور تغییر دهنده بسامد
	How was I supposed to know . After all I didnt have a crystal ball.	مگر کف دستم را بو کرده بودم.
	liquid crystal display colour pigmented U	صفحه نمایش با محلولهای کریستالی مایعی که رنگی به نظر میرسد
	liquid crystal bar graph panel indicator U	شاخص گراف- میله بااستفاده از قطعات کریستال مایع
	near leg pickup and leg block U	زیر یک خم و تبدیل ان به کنده افلاک پیشرو
	It stickd out a mile. It is crystal clear . It is as clear as daylight. U	مثل روز روشن است ( پرواضح است )