English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 182 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
crystal growth U رشد بلور
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
crystal growth affinity U رشد خواهی بلور
Other Matches
growth U روش
growth U افزایش ترقی
growth U گوشت زیادی تومور
growth U چیز زائد
growth U نتیجه
growth U نمو
growth U بلوغ
growth U نمود
growth U رشد
growth U اثر حاصل
growth U پیشرفت
growth factor U عامل رشد
growth reaction U واکنش رشد
growth ring U دایره سالیانه
growth ring U دایره رشد
growth stocks U سهام پر سود
horizontal growth U رشد افقی
mental growth U رشد ذهنی
bangaloid growth U خانه ییلاقی
mushroom growth U زود رویی
mushroom growth U رویش تند
climate for growth U شرایط لازم برای رشد
climate for growth U محیط رشد
growth poles U قطبهای رشد
crystalline growth U رشد بلورین
crystalline growth U نمو بلورین
growth effects U اثار رشد
growth curve U منحنی نمو
growth factors U عوامل رشد
growth company U شرکت در حال گسترش
growth centers U مراکز رشد
growth rate U نرخ رشد
growth motives U انگیزههای رشددهنده
growth areas U نواحی رشد
geometric growth U رشد هندسی
epitaxial growth U رشد همبافته
economic growth U رشد اقتصادی
ovular growth U رویش تخمک
ovular growth U رشد تخمچه
unbalanced growth U رشد نامتوازن
unbalanced growth U رشد نامتعادل
vertical growth U رشد عمودی
steady growth U رشد پایدار
stable growth U رشد با ثبات
self sustaining growth U رشد خود پایدار
zero economic growth U نرخ رشد اقتصادی صفر
quick growth U تندرویی
quick growth U رشدسریع
proportional growth U رشد تناسبی
sustaining growth U رشد مداوم
population growth U رشد جمعیت
zero population growth U رشد جمعیت صفر
growth line U خطرشد
lush growth U رشد سرسبز
particle growth U رشد ذره
undersirable rate of growth U نرخ رشد نامطلوب
current rate of growth U نزخ رشد جاری
warranted rate of growth U نرخ رشد تضمین شده
general rate of growth U نرخ عمومی رشد
step growth polymerization U بسپارش مرحلهای
steady state growth U رشد مداوم
characters of economic growth U خصوصیات رشد اقتصادی
annual rate of growth U نرخ رشد سالانه
natural rate of growth U نرخ رشد طبیعی
chain growth polymerization U بسپارش زنجیری
chain growth polymerization U بسپارش افزایشی
potential rate of growth U نرخ رشد بالقوه
rate of crystalline growth U سرعت نمو تبلور
rate of economic growth U نرخ رشد اقتصادی
balanced growth model U الگوی رشد متوازن
stages of economic growth U مراحل رشد اقتصادی
steady state growth U رشد پایدار
crystal U کریستال
crystal U کریستال مایع که در اثر اعمال ولتاژ سیاه می شوند که در ساعتهای مچی
crystal U ماشین حسابها و صفحههای نمایش دیجیتال به کار می رود
crystal U صفحه چاپ شده که از یک چراغ قوی کنترل شده توسط کریستال مایع برای تولید تصویر در طبل حساس به عکس استفاده میشود
crystal U قطعه کوچک از کریستال کوارتز که در فرکانس خاص به لرزش در می آید که به عنوان یک سیگنال ساعت خیلی دقیق برای کامپیوتر یا سایر برنامههای کاربردی زمان بندی شده به کار می رود
crystal U بلور کوارتز
crystal U بلور
crystal U شفاف
crystal U زلال بلوری کردن
hidden momentum of population growth U سبب گستردگی والدین اینده میشود
full employment rate of growth U نرخ رشد در اشتغال کامل
hidden momentum of population growth U به دلیل این که یک جمعیت وسیع جوان
hidden momentum of population growth U نیروی محرکه پنهان رشدجمعیت فرایندی پویا ولی غیرفعال ازافزایش جمعیت که حتی پس ازکاهش نرخهای زاد و ولد ادامه مییابد
stages theory of economic growth U نظریه مراحل رشد اقتصادی نظریه روستو
molecular crystal U بلور مولکولی
crystal allotropy U چند شکلی بلور
valence crystal U بلور کووالانسی
covalent crystal U بلور کووالانسی
colored crystal U بلور سنگین
cast crystal U بلور ریخته
mixed crystal U کریستال امیخته
mixed crystal U کریستال مخلوط
metal crystal U بلور فلز
crystal axis U محور کریستال
iceland crystal U بلور ایسلند
ionic crystal U بلور یونی
ideal crystal U کریستال ایده ال
x cut crystal U کریستالی که عمود بر محورایکس و بموازات محور سوم بریده شده است
atomic crystal U بلور اتمی
pizoelectric crystal U کریستال پیزوالکتریک
as clear as crystal <idiom> U مثل اشک چشم [زلال]
I cant do any crystal – gazing . U علم غیب که ندارم
crystal drop U اشککریستالی
crystal button U ریسهکریستالی
crystal clear U واضح-مبرهن
crystal water U اب تبلور
crystal ball U انتن رادار
single crystal U تک بلور
crystal ball U گنبد انتن رادار انتن صفحه تصویر رادار
rock crystal U سنگ بلور
crystal balls U انتن رادار
crystal balls U گنبد انتن رادار انتن صفحه تصویر رادار
quasi crystal U شبه بلور
quartz crystal U بلور کوارتز
liquid crystal U کریستال مایع
monovalent crystal U بلور تک والانسی
crystal plane U سطح کریستالی
crystal oscillator U نوسان ساز کریستالی
crystal mixer U ترکیب کننده دیودی
crystal microphone U میکروفون بلوری
detecting crystal U بلور اشکارساز
distorted crystal U بلور واپیچیده
crystal lattice U شبکه بلور
crystal lattice U شبکه کریستالی
filter crystal U کریستال صافی
crystal rectifier U دیود
crystal pickup U پیکاپ بلورین
crystal lattice U شبکه بلوری
crystal pendant U اویز
crystal transducer U کریستالی
crystal plane U سطح بلوری
crystal plane U صفحه بلور
crystal pulling U بلور پردازی
crystal rectifier U دو قطبی بلورین
crystal set U رادیوی ترانزیستوری
crystal set U اشکارساز کریستالی
crystal set U گیرنده اشکارساز
crystal structure U ساختار بلور
crystal pickup U پیک اپ کریستالی
crystal system U دستگاه بلور
crystal transducer U مبدل
crystal lattic U شبکه کریستالی
crystal diode U دیود
crystal detector U اشکارساز بلورین
crystal defect U نقص بلور
crystal lattice U شبکه بلورین
crystal control U تنظیم با بلور
crystal energy U انرژی بلور
crystal filter U صافی بلورین
crystal diode U دیود بلوری
host crystal U بلور میزبان
crystal gazer U ساحر یا جادوگر
crystal gazing U بلور بینی
crystal grain U دانه بلوری
crystal glass U بلور
host crystal U بلور زمینه
noble gas crystal U بلور گازهای بی اثر
inert gas crystal U بلور گازهای بی اثر
hexagonal crystal system U سیستم کریستال شش گوش
crystal ball stopper U گلوله بلوری شیشه لیموناد
frequency changer crystal U بلور تغییر دهنده بسامد
liquid-crystal display U نمایشکریستالمایع
liquid crystal display U صفحه نمایش دو جداره شیشهای با محلول کریستال مایع
liquid crystal display U کریستال مایع که در اثر اعمال ولتاژ سیاه میشود و در ساعتها و صفحه نمایش ماشین حسابها به کار می رود
liquid crystal displays U کریستال مایع که در اثر اعمال ولتاژ سیاه میشود و در ساعتها و صفحه نمایش ماشین حسابها به کار می رود
liquid crystal displays U صفحه نمایش دو جداره شیشهای با محلول کریستال مایع
interplanar crystal spacing U فاصله بین صفحهای
burnout of a crystal rectifier U سوختن یکسوکننده دیودی
crystal field theory U نظریه میدان بلور
crystal video rectifier U یکسوکننده بلورین ویدئو
current sensitivity of a crystal rectifi U حساسیت یکسوکننده بلورین
crystal field stabilization energy U انرژی پایداری میدان بلور
How was I supposed to know . After all I didnt have a crystal ball. مگر کف دستم را بو کرده بودم.
electrostatic crystal field theory U نظریه الکتروستاتیکی میدان بلور
crystal frequency changer efficiency U بازده بلور تغییر دهنده بسامد
liquid crystal display colour pigmented U صفحه نمایش با محلولهای کریستالی مایعی که رنگی به نظر میرسد
liquid crystal bar graph panel indicator U شاخص گراف- میله بااستفاده از قطعات کریستال مایع
It stickd out a mile. It is crystal clear . It is as clear as daylight. U مثل روز روشن است ( پرواضح است )
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com