Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 126 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
crab apple
U
سیب صحرایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
crab
U
جرزدن عصبانی کردن
crab
U
عصبانی شدن باعث تحریک وعصبانیت شدن ادم ترشرو
crab
U
کج خلق
crab
U
به پهلو حرکت کردن
crab
U
حرکت جانبی ناو
crab
U
پرواز با بالهای افقی همراه با اندکی انحراف سمتی در اثربادهای جانبی
crab f.
U
خرچنگ وار
crab f.
U
مانندخرچنگ
crab
U
خرچنگ گرفتن
crab
U
برج سرطان
crab
U
خرچنگ
crab pulley
U
قرقرهافقی
crab catcher
U
مرغ خرچنگ خور
crab angle
U
زاویه بین مسیر حرکت هواپیما و محور دوربین عکاسی
catch a crab
U
تصادفا پارو را داخل اب کردن
crab cocktail
U
مخلوط خرچنگ
crab soup
U
سوپ خرچنگ
king crab
U
خرچنگ نعلی
land crab n
U
خرچنگی که در زمین زندگی میکند ولی در دریا تخم می ریزد
crab louse
U
شپش زهار
crab louse
U
شپشک
crab nebula
U
ابری خرچنگی
king crab
U
خرچنگی که ماننداست به نعل
jonah crab
U
خرچنگ بزرگ امریکای غربی
travelling crab
U
حلقهقابلحرکت
fiddler crab
U
نوعی خرچنگ نقب زن
crab nebula
U
سحابی خرچنگی
as sour as a crab
<idiom>
U
مثل برج زهرمار
crab spider
U
رتیل باغی
crab border
U
حاشیه خرچنگی
[فرش]
crab apples
U
سیب صحرایی
to crab
[American E]
[about something]
U
گله کردن
[درباره چیزی]
to crab
[American E]
[about something]
U
قر زدن
[درباره چیزی]
to crab
[American E]
[about something]
U
ناله کردن
[درباره چیزی]
hermit crab
U
خرچنگی که پاهای عقب ان ناقص است
to crab
[American E]
[about something]
U
نق نق زدن
[درباره چیزی]
to crab
[American E]
[about something]
U
غرغر کردن
[درباره چیزی]
Cancer the Crab (June 22)
U
برجسرطان
You cannot make a crab walk straight .
<proverb>
U
نمى توان خرچنگ را واداشت منظم و صاف راه برود .
apple
U
میوهء سیب دادن
apple
U
سیب دادن
apple
U
نوعی ریزکامپیوتر که توسط شرکت کامپیوتری APPLEساخته شده است
apple
U
چیز عزیزو پربها
apple
U
مردمک چشم
apple
سیب
apple
U
یکی ازبزرگترین سازندگان ریزکامپیوتر در جهان
apple ii
U
اپل دو
sugar-apple
U
سیتافال هندی
a crunchy apple
U
سیبی برشته و ترد
the apple of one's eye
<idiom>
U
عزیز دردانه
apple dumpling
U
شیرینی پخته شده با سیب درونش
[آشپزی]
Adam's apple
U
جلو آمدگی حنجره در جلو گردن
Adam's apple
U
سیب آدم
thorn apple
U
تاتوره خاردار
the pulp of an apple
U
گوشت سیب
toffee apple
U
سیبیکهبالایهسختونازکتافیپوشیدهشدهباشد
To turn (apple)to someone.
U
به کسی رو آوردن ( متوسل شدن )
apple pie
U
پای سیب
apple juice
U
آب سیب
to peel an apple
U
پوست سیبی را گرفتن
candy apple
U
سیب با ژلاتین پوشیده شده
eating apple
U
سیب خوردنی
polish the apple
<idiom>
U
خود شیرینی کردن ،لعاب دادن به کسی
the apple of one's eye
<idiom>
U
نور چشم
the apple of one's eye
<idiom>
سوگلی بودن
the pulp of an apple
U
مغز سیب
sugar apple
سیب دارچینی
apple jack
U
عرق سیب
apple works
U
اپل ورکس
apple tree
U
درخت سیب
apple talk
U
اپل تاک
apple share
U
اپل شر
apple peel
U
پوست سیب
apple pascal
U
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا مخصوص استفاده درخانواده
apple of the eye
U
چیز پریها
apple of the eye
U
محبوب نوردیده
apple of the eye
U
مردمک چشم
apple macintosh
U
acintosh
apple core
U
تخمدان سیب
Apple Mac
U
مجموعهای از کامپیوترهای شخصی که توسط شرکت Apple ایجاد شدند که یک واسط کاربر گرافیکی دارند و از خانواده 00086 پردازنده ها استفاده می کنند
Apple Key
U
کلید مخصوص روی صفحه کلید Macintosh Apple که ترکیب آن با کلیدهای دیگر یک راه میان بر برای انتخاب منوها است
egg apple
U
بادنجان
fir apple
U
چلغوزه
love apple
U
گوجه فرنگی
shaped like an apple
U
بشکل سیب
sour apple
U
ضربهای که میلههای 5 و01 را باقی میگذارد
pine apple
U
عین الناس
pine apple
U
اناناس
fir apple
U
جوزصنوبر
oak apple
U
مازو
adams apple
U
بر امدگی گلو
pine apple
U
قشطه بمب
apple computer
U
کامپیوتر اپل
sugar apple
سفرجل هندی
flat apple
U
گوی بولینگ خارج از بازی
adams apple
U
سیب حضرت ادم
gall apple
U
مازو
adams apple
U
جوزک
Apple filing protocol
U
روش ذخیره سازی فایل ها روی سرور شبکه که از طریق یک کامپیوتر Macintosh Apple قابل دستیابی است
To pick an apple off the tree.
U
سیبی را از درخت کندن
[چیدن]
.
An apple a day keeps the doctor away.
<proverb>
U
غذای خوب طبیب را فراری می دهد.
apple desktop bus
U
گذر رومیزی اپل
Apple Computer Corporation
U
شرکتی که کامپیوترهایی مانند II Apple
apple desktop bus
U
باسهای سریال در کامپیوترهای Macintosh Apple که به وسایل با سرعت پایین مثل صفحه کلید و mouse اجازه ارتباط با پردازنده را می دهند
apple desktop interface
U
رابط رومیزی اپل
Apple Computer Corporation
U
Lisa Apple و در این اواخر Apple Macintosh را ایجاد کرده است
Apple file exchange
U
برنامه نرم افزاری که روی کامپیوتر Macintosh Apple اجرا میشود و اجازه خواندن دیسک از PC را میدهد
Put the apple in the juicer.
U
سیب را در آب میوه گیر بگزارید.
An apple a day keeps the doctor away.
<proverb>
U
با خوردن یک سیب هر روز نیازی به دکتر نیست.
[چونکه آدم دیگر بیمار نمی شود]
dutch apple pie
U
پای سیب هلندی
Apple Macintosh computer
U
مجموعهای از کامپیوترهای شخصی که توسط شرکت Apple ایجاد شدند که یک واسط کاربر گرافیکی دارند و از خانواده 00086 پردازنده ها استفاده می کنند
To eat an apple with the skin.
U
سیب را با پوست خوردن
oak apple or gall
U
مازو
The apple does not fall far from the tree.
<proverb>
U
درست شبیه پدر.
apple ring fender
U
دفرای حلقوی
section of a pome fruit: apple
U
قسمتهایمختلفمیوههایکرویشکل
Shipshape . In apple pie order.
U
مرتب ومنظم
The rotten apple injures its neigbours.
<proverb>
U
یک سیب فاسد ,سیبهاى اطرافش را خراب مى کند.
A rotten apple in jures its companions.
<proverb>
U
یک سیب گندیده هم جواران خود را لکه دار مى کند.
toffie apple
[British English]
U
سیب با ژلاتین پوشیده شده
apple fritters
[British English]
U
قاچ سیب درخمیر سرخ شده
[یک نوع شیرینی]
apple beignets
[American English]
U
قاچ سیب درخمیر سرخ شده
[یک نوع شیرینی]
Millions saw the apple fall, but Newton was the one who asked why?
U
میلیون ها نفر به زمین افتادن سیب را دیده بودند اما فقط نیوتون پرسید چرا؟
One mustn't sk apple trees for oranges, France for sun, women for love, life for happiness.
U
نباید از درخت پرتقال انتظار سیب، از فرانسه انتظار آفتاب، از زنان انتظار عشق و از زندگی انتظار شادی داشت.
Anyone can count the seeds in an apple, but only Gold can count the number of apples in a seed.
U
هر کسی نمی تواند تعداد دانه های داخل یک سیب را بشمارد اما فقط خدا می تواند تعداد سیب های نهفته در یک دانه را بشمارد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com