English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 196 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
cover girl U زن جوانی که عکسش روی جلد مجلات چاپ میشود
cover girl U ستارهی روی جلد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
He has a crush on that young girl . He is stuck on that young girl . U گلویش پیش دخترک گیر کرده
He has read the book from cover to cover . U کتاب رااز اول تا آخر خوانده است
who is this girl ? U این دختر کیست
girl U دوشیزه کلفت
girl دختر
girl U دختربچه
girl U معشوقه
old girl U فارغالتحصیلمدرسهدخترانه
her next was a girl U بچه دومش دختر بود
I cant figure that girl out . U از کارهای او چیزی نمی فهمم
head girl U بچهسمبلونمونهمدرسه
bunny girl U زنیکهبالباسخرگوشیدرکابارهنوشیدنیسرو میکند
girl scouts U عضو پیشاهنگان دختر ایالات متحده آمریکا
chorus girl U زن جوانی که دریک دسته کرمیخواند
unlucky girl U آدم بد شانس
bat girl U توپ جمع کن
to score with a girl <idiom> U موفق شدن در تلاش نزدیکی کردن با دختری [اصطلاح روزمره]
call girl U فاحشه تلفنی
girl guide U عضو پیشاهنگی دختران
girl guide U دختر پیشاهنگ
girl guides U دختران یشاهنگ
girl scouts U پیشاهنگ دختر
girl scout U عضو پیشاهنگان دختر ایالات متحده آمریکا
the girl guardians U بزرگترهای دختران
pinup girl U دختر زیبایی که عکسهایش به دیوار اویخته شود
shop girl U شاگرد دکان
nautch girl U رقاصه
land girl n U دختری که کارهای صحرایی میکرد
shop girl U شاگرد پادو
girl friday U زن کار امد و لایق
girl friday U معاون زن
girl scout U پیشاهنگ دختر
girl friday U دستیار زن
The girl was penciling her eyebrows . U دخترک داشت ابروهایش را می کشید
The girl got panicky and gave herself away . U دخترک دستپاچه شد وخودش را لو داد
She is self-centerd. she is an opinionated sort lf girl. U دختر خودرأیی است
The blow made me giddy young girl . U دختر گیج وسر بهوایی است
cover off U پشت سر هم قرار گرفتن پشت به گردن
take cover U پشت جان پناه قرار گرفتن
cover all U بارانی یا روپوش
take cover U حفاظ گرفتن
take cover U جان پناه گرفتن
to cover in U پوشاندن
from cover to cover U ازاغازتا انجام کتاب
to cover up U پیچیدن
under cover <idiom> U پنهان شدن
cover up <idiom> U پنهان کاربدواشتباه
cover U حایل شدن
to cover up U پوشاندن
to cover in U پرکردن
cover all U رولباسی
under cover U سربسته درپاکت
cover U پوشاندن
cover U مخفی در بر گرفتن
cover U حاوی بودن درپوش
cover U روپوش
cover U نگهبان بگوش
cover U تامین زیان و خسارات بیمه
cover U بسته بندی
cover U بازی دفاعی
cover U اماده شدن برای دریافت توپ
cover U اختفاء
cover U انجام دادن
cover U جلد کردن
cover U پنهان کردن
cover U طی کردن
cover U تامین کردن
cover U پوشش
cover U جلد
cover U پاکت
cover U سرپوش
cover U حفاظ
cover U جان پناه خفاگاه پوشاندن
cover U دریچه نگهبان مخابراتی پست بگوش
cover U تامین
cover up U در لاک دفاعی فرورفتن
cover U امادگی
cover U مانورکردن بطوریکه قایق عقبی جلو نیفتد محافظت از بدن باشمشیر
cover U بوته زار پناهگاه شکار
cover U سقف زدن
cover U روکش کردن پوشانیدن پوشش
cover U رویه لفاف
cover U اماده برای برگرداندن توپ
cover U سطح برف
cover U مخفی گاه [جامعه شناسی]
cover-up U در لاک دفاعی فرورفتن
cover U پوشش مخفی [جامعه شناسی]
cover U جلد سرپوش
divan cover U [قالیچه رومبلی که معمولا دو تکه قرینه بوده و در یک طرف بدون ریشه می باشد تا در کنار هم بصورت یک قطعه به نظر آید.]
bed cover U روتختی
sight cover U روپوش دستگاه نشانه روی روپوش زاویه یاب
horse cover U قالیچه زیر زین اسب
saddle cover U رو زینی [اینگونه بافته ها بصورت قالیچه یا پتو در قدیم بیشتر رواج داشت و اکنون نیز در بعضی عشایر جهت استفاده شخصی بافته شده و برای تزئین روی اسب و پوشش زین بکار می رود.]
to cover one's nakedness U ستر عورت کردن
to cover much ground U وسیع بودن
to cover much ground U رسابودن
to cover much ground U جامع بودن
cover one's tracks <idiom> U پنهان کردن یا نگفتن اینکه شخصی کجا بوده (پنهان کاری کردن)
saddle cover U غاشیه
toilet cover U رو میزی برای میز ارایش
sliding cover U پوششمتحرک
pan cover U پوششکنه
mattress cover U گردنبندبلندمهمانی
lever cover U پوششدربازکن
glass cover U پوشششیشهای
filter cover U پوششفیلتر
battery cover U پوششباطری
speaker cover U پوششصدا
valve cover U روپوشسرپاپ
duvet cover U روپوشقابلشستشو
cover girls U ستارهی روی جلد
cover girls U زن جوانی که عکسش روی جلد مجلات چاپ میشود
loose cover U روکش
pillow cover U ستونمخروطی
head cover U محافظسر
under cover of letter no U ضمن نامه شماره
first-day cover U پاکت یا کارت پستال که در روز اول فروش تمبر جدید ارسال شده و تاریخ آن روز را روی تمبر مهر زدهاند
seat cover U پوششصندلی
saddle cover U زین پیچ
cover charge U مبلغی که اغذیه فروشی ویاکلوب شبانه علاوه بر پول غذاومشروب از مشتریان دریافت میدارد
cover an angle U زاویهای را بستن
cover and concealment U پوشش و اختفاء
cover drive U ضربه در سمت نیمه معینی اززمین
cover note U بیمه نامه موقت
cover note U گواهی بیمه نامه
cover note U گواهی پوشش بیمه
cover plate U صفحه سرپوش
cover plate U پشت بندصفحه بست
cover point U عضو دفاع نزدیک
cover point U محل بازیگر در نقطه معینی دور از توپزن
cover search U جستجوی بهترین منطقه پوشش عکاسی هوایی
cover shame U عذر
cover shame U بهانه
depleted cover U پوشش کاهسته
corset cover U لباس زیر زنانه که روی کرست پوشیده میشود زیرپوش
contingency cover U بیمه حمل احتیاطی
concrete cover U پوشش بتنی روی فولاد
cover charges U مبلغی که اغذیه فروشی ویاکلوب شبانه علاوه بر پول غذاومشروب از مشتریان دریافت میدارد
cover-ups U در لاک دفاعی فرورفتن
base cover U عکس برداری اولیه
basic cover U عکسبرداری اولیه هوایی
batterty cover U سرپوش باتری
binding cover U پوشش تعهد شده
break cover U خروج روباه یا خرگوش ازپناهگاه
cell cover U درپوش باتری
cloud cover U غلظت ابر اتمی
cloud cover U سطح ابر زیرپوشش اتمی
column cover U پوشش ستون
communication cover U پوشش مخابراتی
comparative cover U پوشش نسبی
comparative cover U پوشش گاه بگاه منطقه یاوسایل پوشش نسبی منطقه
depleted cover U پوشش کاسته شده
dish cover U سرپوش
saddle cover U زین پوش
hub cover U قالپاق چرخ
ice cover U یخپوش
insurance cover U پوشش بیمه
magneto cover U سرپوش مگنت
open cover U بیمه نامه باز
open cover U بیمه نامهای که جهت حمل محمولههای متعدد تهیه میشود
overhead cover U حفاظ بالای سر
overhead cover U پوشش بالای سر روپوش بالای سر
piston cover U کف پیستون
piston cover U پوشش پیستون
protective cover U جان پناه دفاعی
protective cover U پوشش حفافتی
protective cover U روپوش حفاظ
protective cover U روکش محافظ
radiator cover U روکش رادیاتور
air cover U پوشش هوایی
extra cover U بازیگر بل گیر
fire cover U پوشش اتش
extra cover U پوشش اضافی برای بل گرفتن
fighter cover U پوشش با هواپیماهای شکاری
fighter cover U پوشش هواپیماهای جنگنده
hatch cover U درب دهلیز
hatch cover U درپوش دوردریچه
dust cover U سرپوش غبارگیر
cut and cover shelter U سنگر انفرادی سر پوشیده سنگری که با کندن زمین وتهیه سرپناه تهیه میشود
to have private insurance [cover] U بیمه خصوصی داشتن
can not judge a book by its cover <idiom> U [چیزی را نمی شود صرفا از روی قیافه قضاوت کرد]
cheque book cover U پوششدفترچهچک
to have compulsory insurance [cover] U اجباری [الزامی] بیمه بودن
perforated cover plates U صفحات مشبک
excess cover treaty U قرارداد پوشش بیمهای ضایعات بیشتر
They escaped under cover of darkness. U درتاریکی شب فرار کردند
his hat cover his fanily U خودش است و کلاهش
his hat cover his fanily U هیچکس را ندارد
excess loss cover U بیمه مجدد ان قسمت از زیان که بیش از مقدار بیمه شده قبلی است
country cover diagram U دیاگرام نشان دهنده اجرای عکاسی هوایی در هر کشور دیاگرام پوشش عکاسی هوایی در سطح کشور
perforated cover plates U صفحات سوراخدار
under cover of frind ship U بعنوان دوستی
To cover up a fult ( defect , shortcoming ) . U عیب پوشی کردن
To cover (traverse)long distances. U مسافت زیادی راطی کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com