Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 93 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
cotton yarn
U
نخ پنبه
cotton yarn
U
نخ
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
cotton-wool yarn
U
نخ مخلوط از پشم و پنبه که در تار یا پود استفاده شود.
Other Matches
yarn
U
نخ تابیده
yarn
U
نخ
yarn
U
رشته طناب
yarn
U
رشته
yarn
U
افسانه پردازی کردن
yarn
U
الیاف داستان افسانه امیز
yarn
U
نخ با فندگی
yarn sorting
U
دسته بندی نخ
[بر اساس ظرافت، نمره نخ، جنس و غیره]
angola yarn
U
نوعی نخ مخلوط از پنبه و پشم
bulk yarn
U
نخ های پفکی و حجیم شده جهت ایجاد سطوح برآمده و برجسته
cord yarn
U
نخ ضخیم و چند لا که بصورت پود در بعضی از فرش های مشهد جهت اتمام زودتر فرش و یا جهت تفاوت با فرش های دیگر استفاده می شود . گاه در شیرازه بافی تارهای بالا نیز بکار می رود .
crewel yarn
U
نخ قلابدوزی
crimped yarn
U
نخ فری و مجعد
to spin a yarn
<idiom>
U
[یک مشت راست ودروغ سر هم کردن]
yarn rod
U
میلهنخبافندگی
yarn guide
U
هادینخبافندگی
yarn feeder
U
نگهدارندهنخ
yarn clip
U
گیرهنخبافندگی
yarn dye
U
نخ پارچه بافی را رنگ کردن
spun yarn
U
نخ تابیده
finish yarn
U
نوار پایان مسابقه
pitch a yarn
U
قصه گفتن
ends yarn
U
نخ های تار
yarn count
U
نمره نخ
tapestry yarn
U
نخ چهارلای پشمی
worsted yarn
U
نخ فاستونی
worsted yarn
U
نخ پتو
worsted yarn
U
نخ پشمی
[نخ پشمی شانه شده مرتب]
spun yarn
U
نخ تابدار و ریسیده شده
single yarn
U
نخ یک لا
[این نخ از تابیده شدن الیاف در یک جهت بوجود می آید و قبل از مرحله چندلا تابی است.]
ply yarn
U
نخ چندلا
[در اثر تاباندن دو یا تعداد بیشتر رشته نخ بدور یکدیگر بوجود آمده و بسته به نیاز می تواند دولا، چهارلا، شش لا، نه لا و یا طنابی باشد. نخ یک لا فقط از به هم پیچیدن الیاف بوجود می آید.]
woolen yarn
U
نخ پشمی
rope yarn sunday
U
بعد از فهرروز تعطیل
yarn tension unit
U
قسمتکششنخبافندگی
rope yarn sunday
U
بعد از فهر ازاد
multi-ply yarn
U
نخ چند لا
cotton
U
پنبه
cotton
U
نخ
to cotton together
U
باهم ساختن یارفاقت کردن
to cotton with each other
U
باهم ساختن یارفاقت کردن
cotton
U
پارچه نخی
cotton
U
باپنبه پوشاندن
cotton
U
پنبهای
cotton
U
نخی
Egyptian cotton
U
پنبه مصری
cotton-carder
U
حلاج
cotton-carder
U
جدا کننده الیاف
sewing cotton
U
نخ دوزندگی
cotton-waste
U
آشغال و ضایعات پنبه
cotton-mills
U
کارخانه ریسندگی پنبه ای
cotton grade
U
درجه پنبه بر اساس مرغوبیت
cotton candy
پشمک
cotton plantation
U
پنبه زار
cotton plant
U
بوته پنبه
cotton plant
U
درخت پنبه
cotton mill
U
کارخانه نخ ریسی
cotton gin
U
ماشین پنبه پاک کن
cotton factory
U
کارخانه نخ ریسی
cotton effect
U
پدیده کاتن
cotton duke
U
بافت ساده پنبهای یا کتانی
cotton duke
U
برزنت
cotton duke
U
کرباس
cotton cake
U
کنجاره پنبه دانه
absorbent cotton
U
پنبه هیدروفیل
cotton wool
U
لایی پنبه
cotton wool
U
پنبه لایی
cotton plantation
U
پنبه کاری
cotton print
U
چیت
cotton spinner
U
صاحب کارخانه نخ ریسی
nitro cotton
U
باروت پنبه
gun cotton
U
طناب ماشه
cotton waste
U
ضایعات پنبه
cotton velvet
U
مخمل نخی
cotton tail
U
خرگوش امریکایی
cotton spinning
U
نخ ریسی
cotton seed
U
پنبه دانه
cotton spinner
U
نخ ریس
cotton sleeving
U
بوش پنبهای
cotton sewing
U
نخ خیاطی
cotton seed
U
تخم پنبه
cotton sewing
U
نخ دوزندگی
negative cotton effect
U
پدیده منفی کاتن
positive cotton effect
U
پدیده مثبت کاتن
double cotton covered
U
سیم با دو روکش پنبهای
boll
[cotton gin]
غوزه پنبه
cotton or silk velvet
U
مخمل نخی یا ابریشمی
cotton covered wire
U
سیم با روکش پنبهای
cotton wool ball
U
باندتوپی
cotton enameled wire
U
سیم لعابدار پنبهای
To cut ones head with cotton .
<proverb>
U
با پنبه سر بریدن .
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com