Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
cordless drill driver
U
دریل برقی
[دریلی که با باطری کار می کند]
[ابزار]
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
cordless
[cordless telephone]
U
گوشی تلفن بی سیم
[مخابرات]
cordless
[cordless telephone]
U
تلفن بی سیم
[مخابرات]
cordless
<adj.>
U
بدون سیم
cordless
<adj.>
U
بی سیم
cordless
U
بدون سیم
cordless telephone
U
گوشی تلفن بی سیم
[مخابرات]
cordless mouse
U
ماوس بی سیم
[کامپیوتر]
cordless telephone
U
تلفنبیسیم
cordless screwdriver
U
پیچگوشتی برقی
[پیچگوشتی که با باطری کار می کند]
[ابزار]
cordless mouse
U
موشی بی سیم
[کامپیوتر]
cordless mouse
U
موشواره بی سیم
[کامپیوتر]
cordless phone
U
تلفن بی سیم
[مخابرات]
cordless telephone
U
تلفن بی سیم
[مخابرات]
cordless phone
U
گوشی تلفن بی سیم
[مخابرات]
driver
U
یک سری دستورالعمل که کامپیوتر از انها پیروی میکند تا اطلاعات را برای انتقال به دستگاه جانبی خاص یابازیابی از ان دوباره قالب بندی کند
driver
U
چوب شماره یک برای استفاده در اغاز هر بخش گلف راننده لوژ
driver
U
راه انداز
driver
U
راننده گرداننده
driver
U
برنامه راه اندازی
driver
U
برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
driver
U
نرم افزار مخصوص که دستورات کاربر را که آماده چاپ هستند کنترل و فرمت میکند
driver
U
اتومبیل ران
driver
U
محرک
driver
U
راننده
driver
U
شوفر سورچی
driver
U
گاری چی
driver
U
مرحله تحریک
driver
U
راننده اتومبیل راننده ارابه
driver's cab
U
کابینلکوموتیوران
driver's licence
U
گواهینامهرانندگی
cab driver
U
تاکسیران
assistant driver
U
کمک راننده
device driver
U
برنامه راه اندازی دستگاه
owner-driver
U
رانندهایکهمالکخودرونیزباشد
screw driver
U
اچار پیچ گوشتی
driver unit
U
واحد محرک
driver's dormitory
U
خوابگاه رانندگان
driver's mate
U
شاگرد راننده
pile driver
U
شمعکوب
elephant driver
U
پیلبان
engine driver
U
لوکوموتیوران
pile driver
U
تیرکوب
peripheral driver
U
محرک جنبی
mule driver
U
قاطر چی
mule driver
U
استربان
line driver
U
محرک خط
printer driver
U
برنامه راه انداز چاپگر
provisional driver
U
راننده تازه کار ارابه
cab driver
U
رانندهی تاکسی
winch driver
U
winchoperator : syn
winch driver
U
متصدی دوار
pile driver
U
ماشین یا دستگاه بلندکردن الوار
water driver
U
مقنی
test driver
U
برنامهای که اجرای برنامه دیگر را در مقابل مجموعهای از دادههای ازمایشی هدایت کند
stake driver
U
تیرکوب
stake driver
U
بوتیمار معمولی امریکایی
screw driver
U
اچار پیچکشی
screw driver
U
پیچ گوشتی
quill driver
U
قلم زن
quill driver
U
نویسنده
line driver
U
خط ران
device driver
U
محرک دستگاه
bus driver
U
محرک گذرگاه
assistant driver
U
شاگرد شوفر
ass driver
U
خرران
ass driver
U
خرک چی
slave driver
U
نظارت کننده بر کار برده ها کارفرمای سخت گیر
camel driver
U
شتردار
device driver
U
برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
device driver
U
نرم افزار مخصوص برای کنترل و فرمت دستورات آماده چاپ
database driver
U
برنامه راه انداز پایگاه داده
camel driver
U
ساربان
train driver
U
راننده قطار
bus driver
U
راننده اتوبوس
catch driver
U
راننده اجیر ارابه
installable device driver
U
درایور وسیلهای که در حافظه بار شده است و مقیم است و با تابع مشابه به درون سیستم عامل جایگزین میشود
steam pile driver
U
دنگ بخاری
back-seat driver
U
مسافر صندلی عقب خودرو که مرتب در کار راننده دخالت میکند
blocking oscillator driver
U
راه انداز اوسیلاتور انسدادی
locomotive driver
[British E]
U
راننده قطار
steam pile driver
U
شمعکوب بخاری
back-seat driver
U
آدم فضول
If Ali is the camel-driver , he knows where to lea.
<proverb>
U
اگر على ساربان است مى داند شتر را کجا بخواباند .
The driver coaxed his bus through the snow.
U
راننده با دقت اتوبوس را از توی برف راند .
to pass your driver's license test at the first attempt
U
آزمون گواهینامه رانندگی را بار اول قبول شدن
drill
U
رزمایش
drill
مته برقی
[ابزار]
drill
U
دریل
[ابزار]
to drill a well
U
چاه کندن
to drill through
U
سوراخ کردن
drill
دستگاه مته
[ابزار]
drill
U
تمرین
drill
U
روش صحیح
drill
U
سوراخ کردن
drill
U
مته کردن کندن
drill
U
حفر کردن
drill
دستگاه مته
drill
U
مته مارپیچی
drill
U
مته دستگاه مته ستونی
drill
U
تمرین مته
drill
U
مشق خدمه مشق
drill
مته
drill
U
مته زدن
drill
U
تعلیم دادن
drill
U
تمرین کردن
drill
U
مشق
drill
U
مشق پای قبضه
drill
U
مشق نظامی
drill
U
سوراخ کردن چاه کندن
drill ammunition
U
مهمات مشقی
diamond drill
U
مته الماسی
corn drill
U
بذر افشان
core drill
U
مته نمونه بردار
cord drill
U
مته کمانی
center drill
U
مته متمرکز
drill ammunition
U
گلوله مشقی
drill bit
U
سر مته
drill box
U
تخمدان
drill call
U
شیپور مشق
drill call
U
شیپور شروع مشق صف جمع
drill chuck
U
سر درل
drill chuck
U
سه نظام مته
drill chuk
U
مته گیر
drill extractor
U
التی که مته حفاری شکسته رااز سوزن حفاری جدا میکند
center drill
U
مته مرکز
abrasion drill
U
مته سایشی
fire drill
U
تمرین اطفاء حریق
electric drill
U
دریل
[ابزار]
electric drill
U
مته برقی
[ابزار]
electric drill
U
دستگاه مته
[ابزار]
hand drill
مته دستی
adamantine drill
U
مته ساچمهای
angle drill
U
ابزاری برای سوراخ کردن ورقههای فلزی که در ان مته با بدنه دریل زاویهای میسازد
back drill
U
از پشت سوراخ کردن
battle drill
U
تمرین رزم
battle drill
U
مشق جنگی تمرین جنگی
brace drill
U
مته شتر گلو
breast drill
U
نوعی دریل دارای مته بزرگ
breasted drill
U
مته دستی که ته ان به شکل بیضی است و در سینه شخص قرار می گیرد
pillar drill
پایه دلر
impact drill
U
مته کوبشی
drill tang
بخشی از مته
drill tang
انتهای مته
drill stock
U
مته نگهدار
drill stock
U
پایه مته
rock drill
مته سنگ شکن
rotary drill
U
گمانه زن گردشی
rotary drill
U
مته
drill head
U
سر درل
drill sergeant
U
گروهبان مسئول صف جمع درجه دار مسئول تمرین حرکات نظامی
seed drill
U
تخم پاش
seed drill
U
بذرافشان
spiral drill
U
مته مارپیچی
spiral drill
U
مته مارپیچ
precision drill
U
مته کردن دقیق
pneumatic drill
U
مته خشک
portable drill
مته دستی
masonry drill
U
مته سنگبری
hammer drill
سوراخ کن ضربه ای
multiple drill
U
تمرین چند یکانی
multiple drill
U
تمرین چندکاره یا مختلط
percussion drill
مته ضربه ای
percussion drill
U
گمانه زن کوبشی
fluted drill
مته حلزونی
phonrtic drill
U
مشتق تلفظ ازروی صدای حروف
fiddle drill
مته کمانچه
emergency drill
U
تمرین مقابله با سوانح تمرین مقابله با حوادث غیرمترقبه
electric , drill
U
مته برقی
pneumatic drill
مته هوایی
drill socket
[مخروطی سه نظام مته]
jackleg drill
دلر پایه دار
drill pipe
لوله حفرکن
drill harrow
U
زمین صاف کن
drill harrow
U
تخم پوش
twist drill
U
مته حلزونی
drill marching
U
راهپیمایی تمرینی
drill marching
U
تمرین پیاده روی
drill hole
U
سوراخ
drill loop
U
حلقه مخصوص چکه اب درسیم کشی
drill jig
U
الگوی مته کاری
twist drill
U
مته مارپیچ
twist drill
U
پارچه راه راه مارپیچی
drill master
U
مشق دهنده
drill press
U
دستگاه مته
drill press
U
متهای که با فشار دست یاماشین چیزی را حفر میکند مته فشاری
drill point
U
جان مته
electric drill
U
دریلالکتریکی
drill ground
U
میدان مشق
drill mine
U
مین بی اثراموزشی
drill rod
میله مته
drill mine
U
مین مشقی
to drill soldiers
U
سربازان رامشق دادن
drill hole
U
سوراخ مته
depth of drill hole
U
عمق سوراخ مته شده
concrete coring drill
U
مته برای سوراخ کردن هسته بتن
concrete coring drill
U
دستگاه مته هسته بتن
close order drill
U
مشق صف جمع
spiral ratchet drill
U
مته ضامن دار حلزونی
blast hole drill
U
مته دورانی که با هوای فشرده خورده سنگها را ازسوراخ خارج میکند
straightening flute drill
U
مته مستقیم
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com