Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 208 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
control character
U
دخشه کنترل
control character
U
علامت کنترلی
control character
U
دخشه کنترلی
control character
U
کاراکتر کنترلی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
accuracy control character
U
دخشه یا کاراکتر کنترل دقت
communication control character
U
کاراکتر کنترل ارتباطی
error control character
U
کاراکتر کنترل خطا
print control character
U
کاراکتر کنترل چاپ
Other Matches
character
U
نویسه
character per second
U
دخشه در ثانیه
character
U
نشانه گرافیکی که به صورت یک علامت چاپ شده یا نمایش داده شده مثل یکی از حروف الفبا یک عدد یا یک علامت فاهر میشود
character
U
علامت
character
U
دخشه کاراکتر
in character
<idiom>
U
مثل معمول
character per second
U
کاراکتر درثانیه
character
U
حرف
character
U
صفت اختصاصی
character
U
دخشه
character
U
مجسم کردن شخصیت
character
U
شخصیتهای نمایش یا داستان نوشتن
character
U
رقم
character
U
خط
character
U
صفات ممتازه هرنوع حروف نوشتنی وچاپی
character
U
نهاد سیرت
character
U
خیم
character
U
عدد صحیح خصوصیت
character
U
صفت
character
U
سیرت
character
U
مونه
character
U
منش
character
U
یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
character density
U
تراکم دخشه ها
character code
U
رمز کاراکتر
character code
U
رمز دخشهای
character density
U
تراکم کاراکترها
character checking
U
تست کاراکتری
character analysis
U
تحلیل منش
character disorder
U
اختلال منش
character fill
U
پر کردن کاراکترها
character generator
U
دخشه زا
character neurosis
U
روان رنجوری منش
character per inch
U
کاراکتر دراینچ
character map
U
شبکهای از بلوک ها روی صفحه نمایش
character guidance
U
راهنمایی و مشاوره با افراد سخنرانی مذهبی
character graphics
U
نگاره سازی دخشهای
character generator
U
مولد کاراکتر
reserved character
U
فضایی ازدیسک که برای کنترل ذخیره داده به کارمی رود
character per inch
U
دخشه در اینچ
separating character
U
دخشه جدا ساز
sign character
U
دخشه علامت نما
illigal character
U
کاراکتر غیر مجاز
blank character
U
فاصله
blank character
U
دخشه
bell character
U
کد کنترلی که باعث میشود ماشین یک سیگنال قابل شنیدن ایجاد کند
sync character
U
کاراکتر همگام
genital character
U
منش تناسلی
gap character
U
دخشه شکاف پر کن
functional character
U
دخشه وفیفه بندی
backspace character
U
دخشه پسبرد
forbidden character
U
دخشه ممنوعه
blank character
U
کاراکتر تهی
blank character
U
دخشه فاصله
graphic character
U
دخشه نگارهای
illigal character
U
کاراکتر غیرقانونی
special character
U
دخشه
special character
U
ویژه
global character
U
کاراکتر سراسری
blank character
U
کاراکتر جای خالی
special character
U
دخشه ویژه
special character
U
علامت ویژه کاراکتر مخصوص
identification character
U
علامت مشخصه
substitute character
U
حرفی که در صورتی که حرف دریافت شده تشخیص داده نشود نمایش داده میشود
character actor
هنرپیشه ای که نقش اشخاص نابهنجار یاعجیب و غریب را بازی میکند
character pitch
U
تعداد کاراکترها در واحد اینچ در یک خط متن
new line character
U
دخشه تعویض سطر
magnetic character
U
کاراکتر مغناطیسی
magnetic character
U
دخشه مغناطیسی
illigal character
U
دخشه غیر مجاز
receptive character
U
منش پذیرا
compliant character
U
منش تسلیم گر
reserved character
U
کلمه یاعبارتی که به عنوان مشخصه درزبان برنامه سازی به کارمی رود.
reserved character
U
حرف مخصوص درسیستم عامل یا حرفی که تابع خاصی برای کنترل سیستم عامل داردوبرای مصارف دیگربه کارنمیرود
ionic character
U
خصلت یونی
coded character
U
دخشه رمزی
membership character
U
ویژگی عضویت
pad character
U
کاراکتر میانگیر برای پر کردن فصای خالی
pad character
U
حرف اضافی افزوده شده به رشته یا بسته یا فایل تا به اندازه مورد نظر برسد
nongraphic character
U
کاراکتر غیر گرافیکی
null character
U
دخشه پوچ
null character
U
کاراکتر تهی
numeric character
U
دخشه عددی
numeric character
U
کاراکتر عددی
most significant character
U
رقم سمت چپ عدد که ارزش بیشتر را در پایه دارد.
optical character
U
دخشه نوری
optical character
U
کاراکتر نوری
oral character
U
منش دهانی
rub out character
U
دخشه پاک کن
check character
U
کاراکتر مقابلهای
character recognition
U
تشخیص کاراکتر
character recognition
U
دخشه شناسی
character reader
U
دخشه خوان
character printer
U
چاپگرعلامتی
character printer
U
چاپگر دخشهای
character pitch
U
type elite
character set
U
دخشکان
character set
U
مجموعه علائم
character set
U
دخشگان مجموعه دخشه ها مجموعه کاراکترها
check character
U
علامت مقابلهای
check character
U
دخشه مقابلهای
character trait
U
صفت منشی
character training
U
پرورش منش
character table
U
جدول شناسایی
character string
U
رشته کاراکتری
character string
U
رشته دخشهای
character sketch
U
شمایل
character pitch
U
pica
character actors
U
هنرپیشهای که نقش اشخاص نابهنجار یاعجیب و غریب را بازی میکند
erase character
U
دخته پاک کن
crc character
U
کاراکتر CRC
character correction
U
نمایشتغییرات
escape character
U
کلیدی روی صفحه کلید که به کاربر امکان وارد کردن کد espace را میدهد برای کنترل حالت ابتدایی یا عملیات کامپیوتر
erase character
U
حرفی که به معنای انجام هیچ کار است
escape character
U
ترتیب ارسال کد که به گیرنده اعلام میکند که حروف مقابل کمکی برای اعمال کنترلی هستند
character code
U
کد کاراکتری
escape character
U
حرفی که نشان دهنده کد espace باشد
escape character
U
کاراکتر گریز
exploitative character
U
منش بهره کش
extended character
U
دکمهبازکنندهصفحه
anal character
U
منش مقعدی
aknowledge character
U
کاراکتر مورد قبول
enquiry character
U
کاراکتر پرس و جو
He has a clean character.
U
اخلاقا" آدم سالمی است
character printer
U
چاپگر کاراکتری
out of character
[OOC]
U
دور از منش من
historic character
U
[شخصیت های تاریخی که در طرح های مناظر برای توصیف ساختارها و ویژگی های معماری و تاریخی استفاده می شد.]
alphanumeric character
U
دخشههای الفبا عددی
character template
U
مبدل کاراکتری
There is not a single stain on your character .
U
هیچ لکه ننگه به شما نمی چسبد
character based program
U
برنامه مبتنی بر کاراکتر
line feed character
U
دخشه تعویض پذیر
character based program
U
برنامه دخشه
negative acknowledge character
U
کاراکتر تصدیق منفی
alphabetic character set
U
رشتهای که فقط حروف الفبا را دارد
alphabetic character set
U
حروفی که
alphabetic character set
U
الفبا را می سازند
partial ionioc character
U
خصلت جزیی یونی
extended character set
U
مجمگعه کاراکترهای توسعه یافته
passive aggressive character
U
منش نافعال- پرخاشگر
character mapped display
U
نمایش طرح دخشهای
dot matrix character
U
کاراکتر ماتریس نقطهای
optical character reader
U
دخشه خوان نوری
character oriented protocol
U
پروتکل با گرایش کاراکتری پروتکل کاراکترگرا
optical character reader
U
کاراکترنوری خوان
optical character recognition
U
تشخیص نوری دخشه تشخیص کاراکتر نوری شناسایی نوری دخشه بازشناسی نوری دخشه بازشناسی کاراکتر نوری
numeric character set
U
دخشگان عددی
ascii character set
U
مجموعه کاراکترهای اسکی
universal character set
U
مجموعه کاراکترهای جهانی
form feed character
U
کاراکتر تغذیه فرم
wild card character
U
نشانهای که در هنگام جستجوی فایل یا داده استفاده میشود و تمام فایل ها را نشان میدهد
fully formed character
U
کاراکتر تمام شکل یافته
magnetic ink character reader
U
دستگاه ورودی که مستندات چاپ شده با کاراکترهای جوهر مغناطیسی را می خواند
magnetic ink character recognition
U
تشخیص کاراکترهای جوهرمغناطیسی بازشناسی کاراکتربا جوهر مغناطیسی دخشه شناسی مرکب مغناطیسی
variable length character encoding
U
رمزگذاری کاراکتر با طول متغیر
control
U
کنترل کردن
control
U
اختیار
control
U
بازرسی نظارت جلوگیری
control
U
بازدید
control
U
اطمینان از بررسی و آزمایش کردن چیزی
control
U
مربوط به چیزی یا اطمینان یافتن از چیزی که بررسی میشود
I cant help it. It is beyond my control.
U
دست خودم نیست
self control
U
مسک نفس
to keep under control
U
تحت نظارت نگه داشتن
self-control
U
خودداری
self-control
U
خویشتنداری
self-control
U
خودگردانی
control
U
کنترل کردن فرمان
control
U
بازرسی کردن
control
U
نظارت و ممیزی کردن
control
U
کنترل بازبینی
control
U
کاربری
control
U
کنترل
control
U
نظارت
control
U
مهار
control
U
کنترل کردن مهار کردن
control
U
سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
control
U
بازرسی
control
U
وسیله تغییرسمت و مسیر هواپیما دستگاه هدایت موشک
control
U
فرمان
self control
U
خودداری
control
U
نظارت کردن تنظیم کردن
control
U
توپزن دقیق
control
U
واپاد
control
U
نظارت کردن
self control
U
کف نفس
self control
U
قوه خودداری
minor control
U
کنترل کم
minor control
U
کنترل ضعیف
shading control
U
پیچ فام
flight control
U
کنترل پرواز
material control
U
کنترل مواد
manual control
U
کنترل دستی
manpower control
U
کنترل نیروی انسانی
hue control
U
پیچ فام
fire control
U
اطفاء حریق
light control
U
کنترل روشنایی
ground control
U
دستگاه کنترل کننده زمینی
line control
U
کنترل خط
forms control
U
کنترل فرم ها
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com