Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
contract quantity
U
حجم قرارداد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
open-ended employment contract
[employment contract of unlimited duration]
U
قرارداد کار بدون مدت
quantity
U
تعداد زیاد
quantity
U
تعداد یا شماره چیزی
quantity
U
مقدار
quantity
U
مبلغ
quantity
U
حد
quantity
U
چندی
quantity
U
قدر اندازه
quantity
U
کمیت
certificate of quantity
U
گواهی مقدار
certificate of quantity
U
گواهی کمیت
certificating of quantity
U
گواهی کمیت
peridic quantity
U
کمیت تناوبی
quantity equation
U
معادله مقداری . منظورمعادله مقداری پول است که در حقیقت نشان دهنده انگیزه معاملاتی برای پول است
mean value of periodic quantity
U
میانگین کمیت دورهای
scalar quantity
U
کمیت نرده ای
[فیزیک]
[ریاضی]
scalar quantity
U
اسکالر
[فیزیک]
[ریاضی]
dimensionless quantity
U
کمیت بدون بعد
[فیزیک]
[شیمی]
[مهندسی]
batch quantity
U
کمیت گروهی
conserved quantity
U
کمیت ثابت
[فیزیک]
infinite quantity
U
مقدار بی نهایت
quantity control
U
کنترل کمیت
pseudoscalar quantity
U
کمیت شبه عددی
quantity allowance
U
تخفیف کلی
quantity allowance
U
تخفیفی که به خرید عمده تعلق میگیرد
unknown quantity
U
مقدارمجهول یانامعلوم کسیکه کردارش رانتوان پیش بینی کر د
quantity controls
U
کنترلهای کمی
oscillating quantity
U
کمیت نوسانی
quantity discount
U
مقدار تخفیف
observable quantity
U
کمیت مشاهده پذیر
vector quantity
U
کمیت برداری
the quantity of a vowel
U
کوتاهی وبلندی حرف صدایی کمیت حرف مصوت
physical quantity
U
کمیت فیزیکی
quantity discount
U
میزان تخفیف
copy quantity
U
مقدارکپی
quantity discount
U
تخفیف کلی
pulsating quantity
U
کمیت ضربانی
quantity of capital
U
مقدار سرمایه
scalar quantity
U
کمیت نردهای
scalar quantity
U
کمیت اسکالر
electrical quantity
U
مقدار الکتریسیته
scalar quantity
U
کمیت عددی
quantity of supply
U
مقدار عرضه
quantity rebate
U
تخفیف عمده فروشی
quantity supplied
U
مقدار عرضه شده
quantity surveryor
U
براوردکننده مقادیر
rated quantity
U
مقدار اسمی
quantity surveyor
U
براورد کننده مقادیر
r.m.s. value of a periodic quantity
U
جذر متوسط مربعهای کمیتهای دورهای
quantity discount
U
تخفیف عمده فروشی
partial quantity
U
زیرمجموعه
[ریاضی]
quantity demanded
U
مقدار تقاضا شده
scalar quantity
U
کمیت غیر برداری
quantity surveyor
U
ارزیاب کمیت مواد
quantity surveyors
U
ارزیاب کمیت مواد
quantity of demand
U
مقدار تقاضا
quantity surveyors
U
براورد کننده مقادیر
alternating quantity
U
کمیت متناوب
sinusoidal quantity
U
کمیت سینوسی
quantity of labor
U
مقدار کار
magnetic quantity
U
کیفیت مغناطیسی
quantity of leisure
U
مقدار فراغت
quantity of leisure
U
مقدار ساعات بیکاری
conserved quantity
U
کمیت پایسته
[فیزیک]
quantity of money
U
مقدار پول
an infinite quantity
U
بی نهایت
quantity theory of money
U
نظریه مقداری پول
quantity theory of money
U
حاصلضرب حجم در سرعت گردش پول برابر است باحاصلضرب سطح عمومی قیمت و تولید واقعی نظریه مقداری پول که درحقیقت عقیده اقتصاددانان کلاسیک را درباره پول نشان میدهد را میتوان بصورت زیرنوشت : یعنی PQ = V
input energizing quantity
U
اندازه تحریک ورودی
symmetrical alternating quantity
U
کمیت متناوب متقارن نامتوازن
quantity equation of exchange
U
یعنی حاصلضرب حجم پول در سرعت گردش پول باارزش پولی کلیه تولیدات برابر است معادله مقداری مبادله که براساس نظریه مقداری پول است و اولین بار توسط ایروینگ فیشر عنوان شد .این معادله بصورت زیراست :PQ = V
economic order quantity
U
حد مطلوب سفارش
damped sinusoidal quantity
U
کمیت سینوسی میرنده
quantity theory of money
U
نظریهای که به موجب ان قیمت هرکالا با مقدار پول تعیین میشود
economic order quantity
U
کمیت سفارش اقتصادی اقتصادی ترین مقدار سفارش
phase of a sinusoidal quantity
U
فاز کمیت سینوسی
time constant of an exponential quantity
U
ثابت زمانی یک کمیت نمایی
quantity theory of money and prices
U
نظریه مقداری پول و قیمت
demand versus quantity demanded
U
تقاضا در برابر مقدار تقاضاشده
contract
U
قرارداد بستن
contract
U
مقاطعه
contract
U
عقد
contract
U
دچارشدن
contract
U
منقبض شدن
contract
U
:قرارداد
contract
U
کنترات پیمان .
in contract
U
طبق قرارداد
contract
U
: پیمان بستن
contract
U
قرردادبستن
contract
U
منقبض شدن مخفف کردن
contract
U
همکشیدن
contract
U
پیمان
contract
U
قرارداد
contract
U
تعهد
contract
U
پیمان مقاطعه عقد و پیمان بستن تعهد کردن مقاطعه کردن
contract
U
مقاطعه کاری کردن
contract with
U
عقد کردن
to contract something from somebody
U
از کسی چیزی
[بیماری]
گرفتن
by contract
U
بطور مقاطعه
all in contract
U
قراردادی که همه چیز را در بر میگیرد
all in contract
U
قراداد کلی
according to the contract no. ...
U
طبق قرارداد شماره ...
contract
U
مخفف کردن مقاطعه کردن قرارداد بستن
contract
U
منقبض کردن
contract
U
کنترات کردن منقبض کردن
privity of contract
U
رابطه متعاقدین
privity of a contract
U
مسئوولیت طرفین قرارداد
privity in contract
U
انحصار نتیجه پیمانی به طرفین ان پیمان
privity of contract
U
مسئولیت طرفین قرارداد
provisions of a contract
U
مواد قرار داد
prime contract
U
قرارداد اصلی
performance of a contract
U
اجرای قرارداد
provisions of a contract
U
شرایط قرار داد
service contract
U
قرارداد انجام خدمت
unilateral contract
U
پیمانی که تنها برای یکی از طرفین الزام اور باشد
unilateral contract
U
قرارداد یک جانبه
unconditional contract
U
عقد منجز
unauthorized contract
U
عقد فضولی
to guarantee a contract
U
اجرای قراردادی راضمانت کردن
to draw up a contract
U
قراردادی نوشتن یا تنظیم کردن
to come within the scope of a contract
U
در حیطه یک قرارداد بودن
unilateral contract
U
قراردادایقاعی
unilateral contract
U
تعهد یک جانبه ایقاع
cottage contract
U
نوعی قرارداد بافت روستایی که کارفرما کاغذ شطرنجی، نخ های رنگ شده و طرح را آماده کرده و دستمزد بافنده پس از فروش به وی پرداخت می شود
Bilateral contract.
U
پیمان ( قرارداد ) دو جانبه
we demand p in our contract
U
ما صراحت ودقت در قراردادمی خواهیم
void contract
U
عقد باطل
value cost contract
U
پیمان بستن با قیمتهای پایه
validity of contract
U
صحت قرارداد
validity of a contract
U
اعتبار قرارداد
valid contract
U
عقد صحیح
to put to contract
U
بمناقصه گذاشتن
the life of a contract
U
مدت یک قرارداد
the contract is still valid
U
خودباقی است
service contract
U
قرارداد خدمت
sales contract
U
قرارداد فروش
reward contract
U
عقد جعاله
revocable contract
U
عقد مجاز
revocable contract
U
عقد جایز
requirements of a contract
U
مقتضای عهد
quasi contract
U
عقدی را گویند که التزام طرفین به مفاد ان ناشی از تصریح خودشان نباشد بلکه به صرف وقوع عمل خارجی به حکم قانون به عمل خود ملتزم شوند
quasi contract
U
شبه قرارداد
service contract
U
قرارداد خدماتی
simple contract
U
قرارداد شفاهی
the contract is still valid
U
قراردادباعتبار
stipulation of a contract
U
مفاد قرارداد
social contract
U
اعتقاد به این مسئله که تفویض قدرت به دولتها ناشی از نوعی قرارداد است که ضمن ان فردقسمتی از حقوق خود را به دولت تفویض میکند ومتقابلا" از وجود دولت برخوردار میشود
social contract
U
قرارداد اجتماعی
social contract
U
قرار داد اجتماعی
simple contract
U
عقد منعقد درسند عادی
quasi contract
U
شبه عقد
cost plus contract
U
قرارداد براساس قیمت تمام شده به اضافه درصدی به عنوان سود
contract of farmletting
U
قرارداد مزارعه
contract of farmletting
U
مزارعه
contract of affreightment
U
قراردادحمل
contract of affreightment
U
قرارداد اجاره کشتی
contract note
U
سند مقاطعه توافق نامه
contract note
U
سند قرارداد
contract guarantee
U
ضمانت قرارداد
contract guarantee
U
ضمانتنامه قرارداد
contract for supply
U
قرارداد جهت ارائه کالا
contract curve
U
منحنی قرارداد
contract curve
U
منحنی مبادله
contract of guarantee
U
ضمان عقدی
contract of guarantee
U
عقد ضمان
contract of reward
U
جعاله
cost contract
U
قرارداد مربوط به پرداخت هزینه ها قرارداد هزینه
contract work
U
پیمانکاری
contract termination
U
فسخ یا خاتمه تمام یا قسمتی از قرارداد
contract specification
U
مشخصات قرارداد
contract scheduling
U
برنامه ریزی قرارداد
contract record
U
سوابق نحوه پیشرفت قرارداد
contract period
U
مدت قرارداد
contract period
U
دوره قرارداد
contract of sales
U
قرارداد فروش
contract of sale
U
عقد بیع
contract of sale
U
قرارداد فروش
contract control
U
کنترل دینامیکی
contract control
U
کنترل تغایر
completion of a contract
U
انجام دادن قرارداد
completion of a contract
U
انجام یک قرارداد
breach of contract
U
تخلف از قرارداد
breach of contract
U
نقض مفادقرارداد
breach of contract
U
نقض قرارداد
bilateral contract
U
قرارداد دو جانبه
based on a contract
U
قراردادی
award a contract
U
قراردادی را واگذار کردن
avoidance of a contract
U
لغو یک قرارداد
completion of contract
U
امضای قرارداد
composition contract
U
قرارداد ارفاقی
conclude a contract
U
عقد بستن
contract clause
U
شرط متعارف در هر قرارداد
conditions of contract
U
شرایط قرارداد
conditional contract
U
عقد معلق
conditional contract
U
عقد مشروط
conclusion of a contract
U
مبایعه
conclusion of a contract
U
parties two between asale of
assignment of contract
U
واگذاری قرارداد
enter into a contract
U
منعقد کردن عقد
enter into a contract
U
عقد بستن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com