Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
contract control
U
کنترل تغایر
contract control
U
کنترل دینامیکی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
open-ended employment contract
[employment contract of unlimited duration]
U
قرارداد کار بدون مدت
contract
U
پیمان مقاطعه عقد و پیمان بستن تعهد کردن مقاطعه کردن
contract
U
تعهد
contract
U
عقد
contract
U
قرارداد بستن
contract
U
منقبض کردن
contract
U
مخفف کردن مقاطعه کردن قرارداد بستن
in contract
U
طبق قرارداد
all in contract
U
قراداد کلی
all in contract
U
قراردادی که همه چیز را در بر میگیرد
contract with
U
عقد کردن
according to the contract no. ...
U
طبق قرارداد شماره ...
contract
U
دچارشدن
by contract
U
بطور مقاطعه
contract
U
پیمان
contract
U
:قرارداد
contract
U
مقاطعه
contract
U
کنترات پیمان .
contract
U
: پیمان بستن
contract
U
قرردادبستن
contract
U
مقاطعه کاری کردن
contract
U
کنترات کردن منقبض کردن
contract
U
منقبض شدن
contract
U
قرارداد
to contract something from somebody
U
از کسی چیزی
[بیماری]
گرفتن
contract
U
همکشیدن
contract
U
منقبض شدن مخفف کردن
contract specification
U
مشخصات قرارداد
breach of contract
U
تخلف از قرارداد
breach of contract
U
نقض مفادقرارداد
breach of contract
U
نقض قرارداد
valid contract
U
عقد صحیح
validity of a contract
U
اعتبار قرارداد
contract termination
U
فسخ یا خاتمه تمام یا قسمتی از قرارداد
revocable contract
U
عقد مجاز
unilateral contract
U
تعهد یک جانبه ایقاع
unilateral contract
U
قراردادایقاعی
unilateral contract
U
پیمانی که تنها برای یکی از طرفین الزام اور باشد
unilateral contract
U
قرارداد یک جانبه
contract work
U
پیمانکاری
unconditional contract
U
عقد منجز
unauthorized contract
U
عقد فضولی
validity of contract
U
صحت قرارداد
service contract
U
قرارداد خدماتی
service contract
U
قرارداد انجام خدمت
award a contract
U
قراردادی را واگذار کردن
avoidance of a contract
U
لغو یک قرارداد
service contract
U
قرارداد خدمت
sales contract
U
قرارداد فروش
reward contract
U
عقد جعاله
revocable contract
U
عقد جایز
requirements of a contract
U
مقتضای عهد
simple contract
U
قرارداد شفاهی
written contract
U
پیمان نامه
simple contract
U
عقد منعقد درسند عادی
bilateral contract
U
قرارداد دو جانبه
value cost contract
U
پیمان بستن با قیمتهای پایه
social contract
U
اعتقاد به این مسئله که تفویض قدرت به دولتها ناشی از نوعی قرارداد است که ضمن ان فردقسمتی از حقوق خود را به دولت تفویض میکند ومتقابلا" از وجود دولت برخوردار میشود
void contract
U
عقد باطل
based on a contract
U
قراردادی
social contract
U
قرارداد اجتماعی
social contract
U
قرار داد اجتماعی
contract for supply
U
قرارداد جهت ارائه کالا
conclusion of a contract
U
parties two between asale of
enter into a contract
U
منعقد کردن عقد
enter into a contract
U
عقد بستن
conclude a contract
U
منعقد کردن عقد
conclude a contract
U
عقد بستن
contract note
U
سند مقاطعه توافق نامه
contract of affreightment
U
قرارداد اجاره کشتی
contract of affreightment
U
قراردادحمل
composition contract
U
قرارداد ارفاقی
conclusion of a contract
U
مبایعه
conditional contract
U
عقد مشروط
contract guarantee
U
ضمانتنامه قرارداد
contract curve
U
منحنی قرارداد
contract curve
U
منحنی مبادله
contract clause
U
شرط متعارف در هر قرارداد
contract guarantee
U
ضمانت قرارداد
contract note
U
سند قرارداد
conditions of contract
U
شرایط قرارداد
conditional contract
U
عقد معلق
completion of contract
U
امضای قرارداد
completion of a contract
U
انجام دادن قرارداد
completion of a contract
U
انجام یک قرارداد
contract quantity
U
حجم قرارداد
contract record
U
سوابق نحوه پیشرفت قرارداد
the contract is still valid
U
قراردادباعتبار
the contract is still valid
U
خودباقی است
the life of a contract
U
مدت یک قرارداد
contract scheduling
U
برنامه ریزی قرارداد
to put to contract
U
بمناقصه گذاشتن
to come within the scope of a contract
U
در حیطه یک قرارداد بودن
to draw up a contract
U
قراردادی نوشتن یا تنظیم کردن
contract period
U
مدت قرارداد
contract period
U
دوره قرارداد
contract of farmletting
U
مزارعه
stipulation of a contract
U
مفاد قرارداد
contract of farmletting
U
قرارداد مزارعه
contract of guarantee
U
ضمان عقدی
contract of guarantee
U
عقد ضمان
contract of reward
U
جعاله
contract of sale
U
قرارداد فروش
contract of sale
U
عقد بیع
contract of sales
U
قرارداد فروش
to guarantee a contract
U
اجرای قراردادی راضمانت کردن
executed contract
U
قرارداد انتقال مالکیت درحالتی که کلیه حقوق متعلقه ان را نیز شامل شود
inoperative contract
U
عقد غیر نافذ
invalid contract
U
عقد فاسد
irrevocable contract
U
عقد لازم
labor contract
U
قرارداد کار
law of contract
U
قانون قرارداد
lease contract
U
اجاره نامه
lease contract
U
عقد اجاره
license contract
U
قرارداد اجازه استفاده
marriage contract
U
عقد نکاح
multilateral contract
U
قرارداد چند جانبه
negotiated contract
U
قرارداد بدون استعلام بها قرارداد پیش تنظیم
honour a contract
U
قرارداد را محترم شمردن
open contract
U
قرارداد باز
we demand p in our contract
U
ما صراحت ودقت در قراردادمی خواهیم
open contract
U
قرارداد غیر معین
illegal contract
U
قرارداد غیر قانونی
haulage contract
U
قرارداد حمل و نقل
guarantee a contract
U
اجرای قراردادی را ضمانت کردن
executory contract
U
عقد موجل
executory contract
U
قراردادی که درزمان اینده باید اجرا شود
cottage contract
U
نوعی قرارداد بافت روستایی که کارفرما کاغذ شطرنجی، نخ های رنگ شده و طرح را آماده کرده و دستمزد بافنده پس از فروش به وی پرداخت می شود
dishonour a contract
U
قرارداد را محترم نشمردن
discharge of contract
U
انجام تعهدات قراردادی پایان دادن به تعهدات قراردادی
forced contract
U
عقد مکره
formula of contract
U
صیغه عقد
frustrated contract
U
قراردادی که اجرای ان به دلیل دخالت وقایع غیر مترقبه غیر مممکن شده است قراردادعقیم شده
frustration of contract
U
بی نتیجه ماندن قرارداد
fulfill a contract
U
قرارداد را اجرا کردن
perform a contract
U
قرارداد را اجرا کردن
futures contract
U
قرارداد اینده
futures contract
U
قرارداد سلف
cost plus contract
U
قرارداد براساس قیمت تمام شده به اضافه درصدی به عنوان سود
cost contract
U
قرارداد مربوط به پرداخت هزینه ها قرارداد هزینه
gratuitous contract
U
عقد غیر معوض
marriage contract
U
عقد نامه
Bilateral contract.
U
پیمان ( قرارداد ) دو جانبه
parties to the contract
U
متعاقدین
optional contract
U
مجازی
privity of contract
U
مسئولیت طرفین قرارداد
privity of a contract
U
مسئوولیت طرفین قرارداد
privity in contract
U
انحصار نتیجه پیمانی به طرفین ان پیمان
prime contract
U
قرارداد اصلی
optional contract
U
خیاری
parties to the contract
U
متعاملین
performance of a contract
U
اجرای قرارداد
optional contract
U
غیر واجب
parol contract
U
قرارداد کتبی امضا نشده قرارداد شفاهی
parties to a contract
U
طرفین متعاهدین
parties to a contract
U
طرفین قرارداد
parties to the contract
U
طرفین عقد
parties to the contract
U
طرفین معامله یاتعهد متعاهدین
optional contract
U
عقد خیاری
privity of contract
U
رابطه متعاقدین
quasi contract
U
عقدی را گویند که التزام طرفین به مفاد ان ناشی از تصریح خودشان نباشد بلکه به صرف وقوع عمل خارجی به حکم قانون به عمل خود ملتزم شوند
assignment of contract
U
واگذاری قرارداد
quasi contract
U
شبه قرارداد
operation of contract
U
نفوذ قرارداد
quasi contract
U
شبه عقد
assignment of contract
U
انتقال قرارداد
provisions of a contract
U
مواد قرار داد
provisions of a contract
U
شرایط قرار داد
sole distributor contract
U
قرارداد توزیع انحصاری
reasonableness of terms in contract
U
معقول بودن شرایط قرارداد
to pull off something
[contract, job etc.]
U
چیزی را تهیه کردن
[تامین کردن]
[شغلی یا قراردادی]
contract bonds and guarantees
U
ضمانتنامه ها و تضمیننامههای قرارداد
contract escalation clause
U
ماده تعدیل قرارداد
contract in set form
U
قرارداد تیپ
yellow dog contract
U
قراردادی که براساس ان کارگر حق عضویت در اتحادیه کارگری را ندارد
cost sharing contract
U
قرارداد اشتراک در هزینه ها
contract price adjustment
U
رفع اختلاف در قیمت قرارداد
contract shipment number
U
شماره بارنامه مواد مربوط به قرارداد
open end contract
U
قرارداد نامحدود
To conclude an agreement (contract).
U
قراردادی بستن
contract technical instructor
U
مربی فنی پیمانی
The contract has a few years to run .
U
به انقضای قرار داد چند سال مانده
The contract has been draw up in eight articles .
U
این قرار داد درهشت ماده تنظیم شده است
No such a thing has been stipulated in the contract.
U
درقرارداد چنین چیزی قید نشده است
To be in the red . To contract a debt .
U
قرض بالاآوردن
To annul
[abrogate]
a contract
قراردادی را باطل کردن
In this contract , there are no loopholes for either party .
U
دراین قرار داد هیچ را ؟ فراری برای طرفین نیست
open end contract
U
قرارداد باز
contract shipment number
U
شماره بارنامه کالای ارسالی
The party to the contract (agreement).
U
طرف قرارداد
unit price contract
U
قیمت واحد تصویب شده درقرارداد
time the essence of the contract
U
مدت در حالی که از اصول اساسی عقد باشد
This contract is of unlimited duration.
U
طول مدت این قرارداد نامحدود است.
contract price adjustment
U
تعدیل قیمت قرارداد
I shall not sign this contract in its present from (as it appears).
U
این قرار داد را بصورت فعلی امضاء نخواهم کرد
This contract is in fact ascrap of paper .
U
این قرار داد درواقع یک کا غذ پاره است
married under a contract unlimited perio
U
ازدواج کردن
married under a contract unlimited perio
U
زن گرفتن شوهر کردن مزاوجت کردن عروسی کردن با
married under a contract unlimited perio
U
به حباله نکاح دراوردن عقد کردن
enewal of contract by tacit agreement
U
تجدید توافق بر اساس توافق ضمنی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com