Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
continuous stock taking
U
موجودی گیری مستمر انبارگردانی مستمر
continuous stock taking
U
رسیدگی مستمر موجودی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
stock taking
U
رسیدگی به موجودی
continuous stock control
U
کنترل مستمر موجودی
taking
U
پریشانی
taking
U
واگیردار
to a an under taking
U
باجرات بکاری مبادرت کردن
taking of evidence
U
پذیرش سند و گواهی
[حقوق]
taking possession
U
قبض
taking of evidence
U
شنوایی گواهی
[حقوق]
taking possission
U
particular no to propertiesbelonging of person حیازت مباحات
taking precedence
U
سبق
taking precedence
U
جلو افتادن
taking refuge
U
پنهانی
taking an oath
U
اتیان سوگند
taking possession
U
حیازت
taking hold
U
سرشاخ
leave taking
U
وداع
leave taking
U
بدرودگویی
leave taking
U
خداحافظی
leave taking
U
کسب اجازه مرخصی
profit-taking
U
فروشسهام
right of taking water
U
حق الشرب
risk taking
U
خطرجویی
taking delivery
U
تسلم
What's taking so long?
U
چرا اینقدر طول میکشد؟
abstention from taking an oath
U
نکول سوگند
to stop taking
[pills]
,
[to go off a drug]
U
متوقف شدن
[از خوردن قرص]
taking the public interest into account
U
استصلاح
He commited suicide by taking poison.
U
با خوردن زهر خود کشی کرد
continuous
U
کاغذهای با طول زیاد که در چاپگر استفاده می شوند
continuous
U
آنچه بدون توقف ادامه یابد
continuous
U
سیگنال آنالوگ که پیاپی تغییر میکند
continuous
U
قطعهای پایان ناپذیر از نوار ضبط
continuous
U
وسیلهای که مرتب به چاپگر کار می فرستد
continuous
U
ارسال داده سریع که در آن کلمات داده همزمان نیستند ولی به سرعت پشت سرهم می آیند
continuous
U
بدون پایان یابدون قط عی
continuous
U
مداوم
continuous
U
متصل
continuous
U
پیوسته
continuous
U
متوالی
continuous reinforcecement
U
ارماتور ممتد
continuous reinforcement
U
تقویت پیاپی
continuous illumination
U
روشنایی پایدار منطقه رزم
continuous scrolling
U
حرکت پیوسته
continuous grading
U
دانه بندی یکسره
continuous processor
U
دستگاه چاپ متوالی عکس چاپ کننده مداوم عکس
continuous inventory
U
موجودی مستمر
continuous levelling
U
تراز یابی پیوسته
continuous paper
U
کاغذ پیوسته
continuous rating
U
کار پیوسته اسمی
continuous phase
U
فاز پیوسته
continuous process
U
فرایند پیوسته
continuous processing
U
پردازش پیوسته
continuous grading
U
دانه بندی پیوسته
continuous function
U
تابع پیوسته
continuous beam
U
تیر یکسره
continuous beam
U
تیر ممتد
continuous beam
U
تیرچند پایه
continuous climbing
U
صعود طبیعی
continuous fire
U
اتش مداوم
continuous error
U
خطای پیوسته
continuous duty
U
کار مداوم یکنواخت
continuous duty
U
کار پیوسته
continuous data
U
دادههای متوالی
continuous forms
U
فرم های پیوسته
continuous current
U
جریان یکنواخت
continuous forms
U
ورقههای پیوسته
continuous form
U
ورقه پیوسته
continuous flow
U
جریان با دبی ثابت
continuous data
U
دادههای پیوسته
continuous fire
U
اتش پایدار
continuous beam
U
تیر چند دهانه تیر سراسری
continuous distributions
U
توزیع پیوسته
continuous spectrum
U
طیف انفصالی
continuous spectrum
U
طیف نشری
continuous error
U
خطای متوالی
continuous variable
U
متغیر پیوسته
continuous wave
U
موج پایدار
continuous wave
U
امواج الکترومگنتیک که بدون فاصله تکرار میشوند ومعمولا دارای دامنه و طول موج و فرکانس ثابت میباشند
continuous window
U
پنجره سراسری
continuous snow
U
بارشبرفدائمی
continuous rain
بارش باران دائمی
continuous drizzle
U
بارشبارانملائم
continuous function
U
تابع پیوسته
[ریاضی]
continuous illumination
U
روشنایی مداوم
continuous spectrum
U
طیف پیوسته
continuous time
U
با پیوستگی زمانی
continuous tone
U
نقطههای متفاوت
continuous tone
U
اهنگ پیوسته
continuous tone
U
ته رنگ پیوسته
continuous adjustable transformer
U
مبدل تنظیم پذیر
continuous background radiation
U
تابش زمینهای پیوسته
continuous deep beam
U
تیر تیغه یکسره
continuous strip photography
U
عکاسی به طریق نوار مداوم عکسبرداری هوایی با نوارمداوم
continuous flow analyser
U
تجزیه گر جریان پیوسته
continuous traffic line
U
خط پر امد و شد
continuous traffic line
U
خط پیوسته امد و شد
continuous packing column
U
ستون پر شده پیوسته
continuous tone image
U
تصویر تشکیل شده از ترکیبات نواحی مجزا
continuous strip imagery
U
عکاسی متوالی از یک نوارزمین عکاسی مداوم از یک نوار
continuous strip camera
U
دوربین عکسبرداری به طریق نوار مداوم
continuous extraction apparatus
U
دستگاه استخراج پیوسته
continuous flow oxygen system
U
سیستم اکسیژنی که در ان جریان اکسیژن به صورت پیوسته میباشد
out of stock
<adj.>
U
غیر موجودی کالا
[در انبار]
in stock
<idiom>
U
روی بورس
take stock of
<idiom>
U
شمردن فرصتها
stock still
U
بی حرکت
stock
U
ذخیره ذخیره کردن
out of stock;ex stock
U
از موجودی یاذخیره
stock still
U
بی جنبش
to take stock of
U
برانداز کردن
stock
U
دسته ابزار و اسلحه
to have in stock
U
موجود داشتن
take stock
<idiom>
U
جمع بندی کردن
stock
U
ازادکردن ماهی پرورشی در اب میله عرضی لنگر
stock
U
نیا
stock
U
میله لنگر
stock
U
قبضه جنگ افزار قنداق تفنگ
stock
U
قنداق تفنگ
stock-still
U
بی حرکت
stock
U
موجودی کالا ذخیره
stock
U
ماده اولیه
stock
U
ته ساقه
stock
U
انبار
stock
U
اماد ذخیره
stock
U
عادی ازلحاظ مدل
stock
U
موجودی
stock
U
سهام
stock
U
مال التجاره
stock
U
عرضه کردن کالا برای فروش سرسلسله
stock
U
دودمان
stock
U
جامع نسب
stock
U
دسته حدیده
stock
U
بدنه رنده
stock
U
موجودی ذخیره
stock
U
موجودی انبار
stock
U
انباشته انباره
stock
U
جوراب ساق بلند
stock
U
رها کردن پرنده دست اموز برای شکارقنداق تفنگ
stock
U
کنده
stock
U
اماده
stock
U
موجودی موجودی کالا
stock
U
ذخیره
stock
U
:حاضر
stock
U
مواشی پیوندگیر
stock
U
سهام سرمایه
stock
U
پایه دسته ریشه
stock
U
ذخیره اولیه
stock
U
: مایه
stock
U
تنه
stock
U
موجود
stock-still
U
بی جنبش
stock
U
ذخیره کردن
stock
U
درانبار
stock
U
دم دست
stock
U
به موجودی افزودن
stock
U
سهم
stock
U
دسته چوب ماهیگیری
stock
U
انبارکردن
stock broker
U
دلال بورس
stock broker
U
کارگزار بورس
stock dividend
U
سهام صادره بابت سود سهام
stock bottle
U
شیشه ذخیره
stock control
U
کنترل موجودی
stock control
U
کنترل ذخیره انبار
stock and die
U
دسته حدیده و حدیده
stock clerk
U
انباردار
stock company
U
شرکت سهامی
stock certificate
U
گواهی موجودی کالا در انبار گواهی سهم
stock control
U
کنترل موجودی انبار
take stock in (usually negative)
<idiom>
U
باورداشتن
stock control
U
کنترل وسفارش موجودی انبار
stock check
U
کنترل موجودی
stock audit
U
حسابرسی موجودی
stock adjustment
U
تطبیق موجودی
preferred stock
U
سهام ممتازه
preferred stock
U
سهم ممتاز
raw stock
U
موجودی مواد خام
reserve stock
U
موجودی ذخیره
stock broker
U
دلال سهام
safety stock
U
موجودی ذخیره انبار
safety stock
U
موجودی تضمینی
seed stock
U
ذخیره بذرکاشتنی
seed stock
U
نیروی ذخیره
service stock
U
اماد و کالاهای جنگی
service stock
U
امادرزمی
spares stock
U
موجودی لوازم یدکی
stock account
U
حساب موجودی
reserve stock
U
اماد ذخیره
stock accounting
U
حسابداری موجودی
stock accounting
U
حساب کالاهای موجود
stock adjustment
U
تعدیل موجودی
money stock
U
عرضه پول
stock in trade
U
موجودی کالای مغازه
to lay in a stock
U
موجودی تهیه کردن
stock yard
U
حیاط طویله
stock watering
U
سهام تاسیسات گرانقیمتی رابا قیمت اختیاری در بورس فروختن که مالا" به تقلیل قیمت سایر سهام منتهی شود
stock valuation
U
ارزیابی موجودی
stock trading
U
خرید و فروش سهام
stock talking
U
سیاهه برداری از موجودی
stock solution
U
محلول ذخیره
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com