Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 130 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
continuous rating
U
کار پیوسته اسمی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
rating
U
درجه رتبه
rating
U
نرخ
rating
U
رژیم اسمی
rating
U
درجه بندی
rating
U
دسته بندی کردن
rating
U
طبقه بندی کردن درجه بندی
rating
U
نحوه عملکرد مجاز
rating
U
ریتینگ
rating
U
نرخ بندی
rating
U
تقویم
rating
U
میزان عوارض
rating
U
سنجش توان
rating
U
دسته بندی
rating
U
سرزنش
rating
U
ترتیب تقدم
self rating
U
تعیین میزان استعداد خود
rating
U
توان نامی توان قدرت
knock rating
U
میزان بهسوزی
rating plate
U
پلاک قدرت
credit rating
U
درجه بندی اعتبار
credit rating
U
میزان اعتبار
nominal rating
U
کار اسمی
credit rating
U
رتبه بندی اعتباری مشتریان
rating curve
U
منحنی بدههای اندازه گیری شده
motor rating
U
توان نامی موتور
merit rating
U
درجه بندی شایستگی
octan rating
U
درجه اکتان
evaluation rating
U
درجه بندی اطلاعات یا طبقه بندی ان از نظر اعتبار وصحت و دقت
intermittent rating
U
کار اسمی متناوب
engine rating
U
توان موتور
suppliers rating
U
درجه بندی نمودن فروشنده ها
wattage rating
U
حد واتی
vendor rating
U
رده بندی فروشندگان براساس سابقه انها
vendor rating
U
طبقه بندی فروشندگان
service rating
U
تقدم پرسنلی رتبه بندی پرسنلی
service rating
U
طبقه بندی پرسنلی
rating schedule
U
مقیاس درجه بندی
rating scale
U
مقیاس درجه بندی
rating plate
U
پلاک مشخصات
rating plate
U
صفحه مشخصات
proficiency rating
U
طبقه بندی بر حسب پایه مهارت یا مهارت شغلی
performance rating
U
درجه بندی عملکرد
peer rating
U
درجه بندی همسالان
wet rating
U
توان یا تراست بااستفاده ازمکانیزم تزریق اب یا ترکیب اب و متانل
advancement in rating
U
ارتقاء درجه
cetane rating
U
اشل عددی برای سنجش میزان بهسوزی سوختهای موتورهای دیزل
cold rating
U
خروجی ماکزیمم موتور جت بدون استفاده از سیستم پس سوز
forced distribution rating
U
درجه بندی با توزیع معین
short time rating
U
کار کردن با وقفه
voltage rating of a condenser
U
ولتاژ اسمی خازن
maximum load rating
U
قابلیت بارگیری نامی حداکثر
maximum current rating
U
جریان نامی حداکثر
graphic rating scale
U
مقیاس درجه بندی نگارهای
continuous
U
وسیلهای که مرتب به چاپگر کار می فرستد
continuous
U
پیوسته
continuous
U
آنچه بدون توقف ادامه یابد
continuous
U
بدون پایان یابدون قط عی
continuous
U
ارسال داده سریع که در آن کلمات داده همزمان نیستند ولی به سرعت پشت سرهم می آیند
continuous
U
قطعهای پایان ناپذیر از نوار ضبط
continuous
U
سیگنال آنالوگ که پیاپی تغییر میکند
continuous
U
کاغذهای با طول زیاد که در چاپگر استفاده می شوند
continuous
U
مداوم
continuous
U
متوالی
continuous
U
متصل
continuous window
U
پنجره سراسری
continuous wave
U
امواج الکترومگنتیک که بدون فاصله تکرار میشوند ومعمولا دارای دامنه و طول موج و فرکانس ثابت میباشند
continuous wave
U
موج پایدار
continuous variable
U
متغیر پیوسته
continuous beam
U
تیر ممتد
continuous tone
U
ته رنگ پیوسته
continuous tone
U
اهنگ پیوسته
continuous current
U
جریان یکنواخت
continuous climbing
U
صعود طبیعی
continuous beam
U
تیرچند پایه
continuous drizzle
U
بارشبارانملائم
continuous rain
بارش باران دائمی
continuous snow
U
بارشبرفدائمی
continuous beam
U
تیر یکسره
continuous function
U
تابع پیوسته
[ریاضی]
continuous beam
U
تیر چند دهانه تیر سراسری
continuous tone
U
نقطههای متفاوت
continuous distributions
U
توزیع پیوسته
continuous function
U
تابع پیوسته
continuous grading
U
دانه بندی پیوسته
continuous grading
U
دانه بندی یکسره
continuous illumination
U
روشنایی مداوم
continuous illumination
U
روشنایی پایدار منطقه رزم
continuous inventory
U
موجودی مستمر
continuous levelling
U
تراز یابی پیوسته
continuous data
U
دادههای متوالی
continuous forms
U
فرم های پیوسته
continuous forms
U
ورقههای پیوسته
continuous duty
U
کار پیوسته
continuous duty
U
کار مداوم یکنواخت
continuous error
U
خطای پیوسته
continuous error
U
خطای متوالی
continuous paper
U
کاغذ پیوسته
continuous fire
U
اتش مداوم
continuous fire
U
اتش پایدار
continuous flow
U
جریان با دبی ثابت
continuous form
U
ورقه پیوسته
continuous phase
U
فاز پیوسته
continuous process
U
فرایند پیوسته
continuous time
U
با پیوستگی زمانی
continuous spectrum
U
طیف انفصالی
continuous spectrum
U
طیف پیوسته
continuous spectrum
U
طیف نشری
continuous scrolling
U
حرکت پیوسته
continuous reinforcement
U
تقویت پیاپی
continuous reinforcecement
U
ارماتور ممتد
continuous processing
U
پردازش پیوسته
continuous processor
U
دستگاه چاپ متوالی عکس چاپ کننده مداوم عکس
continuous data
U
دادههای پیوسته
continuous strip imagery
U
عکاسی متوالی از یک نوارزمین عکاسی مداوم از یک نوار
continuous strip photography
U
عکاسی به طریق نوار مداوم عکسبرداری هوایی با نوارمداوم
continuous strip camera
U
دوربین عکسبرداری به طریق نوار مداوم
continuous adjustable transformer
U
مبدل تنظیم پذیر
continuous traffic line
U
خط پر امد و شد
continuous traffic line
U
خط پیوسته امد و شد
continuous background radiation
U
تابش زمینهای پیوسته
continuous stock taking
U
موجودی گیری مستمر انبارگردانی مستمر
continuous stock control
U
کنترل مستمر موجودی
continuous flow analyser
U
تجزیه گر جریان پیوسته
continuous packing column
U
ستون پر شده پیوسته
continuous stock taking
U
رسیدگی مستمر موجودی
continuous extraction apparatus
U
دستگاه استخراج پیوسته
continuous tone image
U
تصویر تشکیل شده از ترکیبات نواحی مجزا
continuous deep beam
U
تیر تیغه یکسره
continuous flow oxygen system
U
سیستم اکسیژنی که در ان جریان اکسیژن به صورت پیوسته میباشد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com