English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
continous cycle U دوره بی وقفه
continous cycle U گردش دائمی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
continous U دائمی
continous U پیوسته
continous U متصل متوالی بدون وقفه
continous chip U برادههای قیچی کاری
continous conveyor U بالابر دائمی و ثابت
continous earth U زمین دائمی
continous mixer U مخلوط کننده دائمی
continous operation U کار دائمی
continous operation U عملکرد پایدار
continous rolling U نورد دائمی
continous running U گردش دائمی
continous traction U نیروی کشش دائمی
continous anealing furnace U کوره ملتهب دائمی
forty one continous billiard U بیلیارد امریکایی با تعیین گوی و کیسه
continous casting plant U تاسیسات ریخته گری دائمی
continous type furnace U کوره نوع بدون وقفه
continous heating furnace U کوره حرارتی دائمی
continous tinning line U تاسیسات قلع کاری دائمی
continous milling machine U دستگاه فرز دائمی
continous rod mill U دستگاه نورد سیم دائمی
continous strand furnace U کوره رشتهای دائمی
continous type furnace U کوره تونلی
continous immersion test U ازمایش فروبری دائمی ازمایش غوطه وری
continous casting method U روش ریخته گری دائمی
cycle U حلقه
cycle U 1-مدت زمانی که چیزی موقعیت اصلی خود را ترک میکند تا وقتی به آن برگردد 2-عمل کامل شده در یک فرآیند مکرر
cycle U تکرار یک عمل یا مجموعهای دستورات تا وقتی که دستورات خاتمه یابند
cycle U سیکل مدار
four cycle U دارای چهاردور یا دوره
R/W cycle U ترتیب رویدادها برای بازیابی و ذخیره داده
R/W cycle U CYCLE WRITE/READ
cycle per second U هرتس
cycle per second U سیکل بر ثانیه تناوب در ثانیه
four cycle U چهار چرخه
cycle U زمانی که بین دو باس ساعت متمادی صورت می گیرد
cycle U تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycle U دور
cycle U :بصورت دورانی فاهر شدن
cycle U زمانه
cycle U تاکت
cycle U تناوب پریود سیکل
cycle U دوران
cycle U بصورت متناوب فاهر شدن
cycle U سیکل
cycle U دوره
cycle U چرخه
cycle U گردش
cycle U دوره عملیات یابازی
cycle U دوره گردش
cycle U چرخ چرخه
cycle U : دور
cycle U عملیات کامل تولید مدت محدودی از یک زمان
cycle U سواردوچرخه شدن
cycle U تمام مراحل لازم برای اجرای یک فرآیند یا عملیات روی داده
cycle U تعداد دفعات تکرار یک حلقه
cycle U چرخه زدن
cycle U سیکل یک سری داستان درباره یک موضوع
cycle U تعداد زمان هایی که یک مجموعه دستورات تکرار شده یا می شوند
cycle U دوره زمانی در یک حلقه که داده قابل دستیابی یا ارسال شود
cycle U زمان بین شروع و خاتمه یک عمل بویژه برای آدرس دهی یک محل از حافظه و بازیابی داده و سپس توقف عمل
cycle U عمل دستیالی به حافظه توسط یک وسیله جانبی که CPU را برای یک یا چند باس ساعت متوقف میکند تا داده از حافظه به وسیله منتقل شود
major cycle U چرخه بزرگ
life cycle U دوره عمر یک محصول
major cycle U کمترین زمان دستیابی به وسیله ذخیره سازی مکانیکی
life cycle U چرخه دوام
machine cycle U چرخه ماشین
life cycle U دوره عمر
magnetic cycle U دوره مغناطیسی
magnetic cycle U منحنی هیسترزیس
magnetic cycle U فرایندمدار مغناطیسی
major cycle U بزرگ چرخه
life cycle U دوره زندگی
life cycle U مدارج ومراحل مختلف حیاتی انسان وجانوران
game cycle U دورههای عملیاتی بازی جنگ
hydraulic cycle U مدار هیدرولوژی
hydraulic cycle U گردش اب در طبیعت
hydrologic cycle U چرخه اب
water cycle U چرخه اب
hysteresis cycle U حلقه پسماند
idling cycle U سیکل بی باری
instruction cycle U چرخه دستورالعمل
instruction cycle U سیکل یاچرخش دستورالعمل
intelligence cycle U مدار اطلاعاتی
juglar cycle U دور ژوگلار
kilomega cycle U یک بیلیون سیکل در ثانیه
kitchin cycle U دور کیچین
gramdfather cycle U چرخه پدر بزرگ
kondratieft cycle U دور کندراتیف
game cycle U دوره بازی
memory cycle U چرخه حافظه
staticizing cycle U سیکل ایستاسازی
stirling cycle U سیکل موتور گرمایی که در ان گرما در حجم ثابت افزوده میشود و سبب انبساط همدمامیگردد
storage cycle U چرخه انباره
storage cycle U سیکل انباره
tempering cycle U دوره بازپخت
thermodynamics cycle U سیکل ترمودینامیک
trade cycle U دور تجاری
trade cycle U دوره فعالیت تجاری
training cycle U سیکل اموزشی
turnaround cycle U مدت رفت و برگشت
vapor cycle U سرد زائی مدار بسته
cycle lock U قفلدوچرخه
exercise cycle U دوچرخهثابت
production cycle U زمان یا دوره بافت یک فرش [این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
search cycle U چرخه جستجو
reset cycle U چرخه باز نشانی
ration cycle U سیکل محاسبه جیره 42ساعته
menstrual cycle U چرخه قاعدگی
menstrual cycle U عادت ماهانه
minor cycle U خرد چرخه
minor cycle U چرخه خرد
motor cycle U دوچرخه موتوردار موتورسیکلت
null cycle U زمان مورد نیاز برای چرخیدن درون یک برنامه کامل بدون تعریف دادههای جدید چرخه تهی
number of cycle U تعداد دوره ها
number of cycle U تعداد تناوبها
planning cycle U دوره برنامه ریزی
procurement cycle U دوره خرید
rankin cycle U سیکل رانکین
turnaround cycle U مدت زمان بارگیری و رفت وبرگشت خودرو یا هواپیما یاکشتی
training cycle U مرحله اموزش
occupancy cycle U دوره سکونت
life-cycle U چرخه زندگی
cycle of everts U دورحوادث
cycle of operation U دوره عمل سلاح
cycle of operation U جریان عمل جنگ افزار
cycle of the room U گردش ماه
cycle of the room U دورقمر
cycle of water U گردش اب در طبیعت
cycle spanner U اچار مخصوص تعمیردوچرخه
cycle stealing U چرخه دزدی
cycle stealing U مدت چرخه
cycle stealing U روشی که اجازه میدهد یک دستگاه جانبی بطور موقت کامپیوتر را ازدسترسی به مسیر
cycle stealing U ناتوان سازد و پس ازان حافظه داخلی کامپیوتر دراختیار دستگاه قرار گیرد چرخه دزدی
cycle stealing U حلقه ربایی
cycle stock U موجودی فعال
cycle stock U موجودی که جهت تولید در انبار نگهداری میشود
cycle milling U دستگاه فرز پاندولی
cycle car U اتوموبیل دوچرخهای
activity cycle U چرخه فعالیت
budget cycle U گردش بودجه
budget cycle U مراحل بودجه
business cycle U دور بازرگانی
business cycle U دور تجاری
business cycle U دور اقتصادی
business cycle U دور کسب وکار
business cycle U دور فعالیت بازرگانی
business cycle U دوران اقتصادی یا تجارتی دوران ترقی و تنزل فعالیت تجاری و اقتصادی
business cycle U معادل cycle trade
carbon cycle U سیکل کربن
cardiac cycle U چرخه قلبی
carnot cycle U سیکل کارنو
carnot cycle U چرخه کارنو
cycle time U مدت چرخه
cycle time U زمان تناوب عمل
four stroke cycle U سیکل چهار زمانه
duty cycle U دوره کار
execute cycle U چرخه اجرا
engine cycle U سیکل کاری موتور
estrous cycle U دوره فحلی
execution cycle U چرخه اجرا
fetch cycle U چرخه واکشی
flow cycle U مدار ترتیب کار
flow cycle U سیکل جریان کار
four cycle engine U موتور چهارزمانه
four stroke cycle U دوره چهار زمانه
duty cycle U ضریب کار
duty cycle U چرخه کار
cycle time U زمان سیکل
display cycle U چرخه نمایش
cycle track U راه دوچرخه رو
cycle time U زمان دوره
cycle time U زمان تناوب
design cycle U چرخه طراحی
cycle time U مدت چرخه زمان چرخه
cycle time U زمان
cycle time U مدت لازم جهت انجام کارهای دوره
cycle time U زمان رفت و برگشت
gas cycle reactor U راکتور با مدار گردش گازی مسدود
variable cycle engine U موتور جتی که در ان مسیرسیال محرک تغییر میکند
mixed cycle engine U موتور سرسرخ
born haber cycle U چرخه بورن- هابر
life cycle of the frog U چرخهزندگیقورباغه
life cycle hypothesis U فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
high cycle fatigue U خستگی ناشی از لرزشهای بافرکانس زیاد
platonic cycle or year مدت گردش اجرام آسمانی درهمه مدارهای خود و برگشت آنها بوضوح نخستین
refresh display cycle U زمان میان پیمایش پرتوالکترونی روی یک صفحه نمایش
program development cycle U چرخه ایجاد برنامه
life cycle costs U هزینههای دوره عمر یک محصول
internal cycle time U زمان چرخه داخلی
current asset cycle U زمانی که برای تساوی حجم فروش با سرمایه جاری لازم است
computer processing cycle U چرخه پردازش کامپیوتر
read restore cycle U چرخه خواندن و ترمیم
read write cycle U چرخه خواندن و نوشتن
citric acid cycle U چرخه سیتریک اسید
short cycle annealing U سخت گردانی در زمان کم سخت گردانی در مدت زمان کوتاه
data processing cycle U چرخه پردازش داده
low cycle fatigue U خستگی ناشی از لرزشهایی بافرکانس کم ناشی از تغییرسرعت دوران دستگاه
closed cycle reactor system U در هسته شناسی راکتوری که در ان گرمای اولیه حاصل ازشکافت برای انجام کار مفیدتوسط دوران یا گردش ماده سرد کننده در یک مدار بسته دارای مکانیزم تبادل حرارتی به خارج از هسته منتقل میشود
arresting system cycle time U زمان تناوب سیستم مهارهواپیما
open cycle reactor system U سیستم راکتوری که دران ماده سردکننده تنها یکبار از مبدل حرارتی مرکزی عبور میکند
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com