Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
contact pressure
U
فشار تماسی
contact pressure
U
فشار تماس
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
To bring pressure to bear . To exert pressure .
U
اعمال فشار کردن
To bring pressure to bear . To exert pressure .
U
فشار خون دارد
contact
U
اتصال الکتریکی برخورد
contact
U
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
to be in contact
U
تماس داشتن
contact
U
فراخوانی کاربر یاوسیله در شبکه
Where can I contact Mr …. ?
U
کجا می شود با آقای ….تماس گرفت ؟
contact
U
قطب اتصال تماس گرفتن کنتاکت
contact
U
محل اتصال تماس گرفتن
contact
U
اتصال
contact
U
تماس
contact
U
تماس یافتن تماسی
contact
U
برخورد
contact
U
کنتاکت
contact
U
ارتباط تماس با دشمن علایم تشخیص هدف
contact mine
U
مین مکانیکی
contact patrol
U
گشتی تماس
contact party
U
گروهی که برای کسب اطلاعات از یک یکان به جلو اعزام میشود
contact party
U
گروه تماس
contact pair
U
زوج اتصال
contact mine
U
مین ضربتی
contact patrol
U
گشتی اخذتماس
contact piece
U
پلاتین
contact print
U
چاپ خشک
contact potential
U
فشار الکتریکی تماسی
contact potential
U
ولتاژ تماسی
contact points
U
نوکهای کنتاکت
contact point
U
وسیله تماس نقطه اخذ تماس
contact point
U
قطب تماس
contact plug
U
دوشاخه برق
contact plug
U
فیش اتصال
contact piece
U
کنتاکت
contact mine
U
مین مجاورتی
contact mine
U
مین اصطکاکی
contact microphone
U
میکروفون کنتاکتی
contact breaker
U
افتومات
contact behavior
U
رفتار تماس جویانه
contact bar
U
الکترود جوشکاری
contact backlash
U
دنده کور تماس
contact area
U
سطح تماس
contact area
U
منطقه اخذتماس
contact area
U
منطقه تماس
contact angle
U
زاویه تماس
switch contact
U
کنتاکت اتصال
contact detector
U
اشکارساز کنتاکتی
contact diameter
U
قطر تماس
contact drop
U
افت کنتاکتی
contact lost
U
هدف گم شد
contact lost
U
هدف ازمیدان تعقیب خارج شد
contact lost
U
تماس قطع شد
contact line
U
خط تماس
contact lights
U
چراغهای سفید در دو طرف باند موازی با خط مرکز ان
contact flange
U
فلانژ تماس
contact fire
U
انفجارمین در اثر تماس با کشتی
contact fire
U
انفجار در اثر تماس
contact electricity
U
فشار الکتریکی تماسی الکتریسیته تماسی
spring contact
U
کنتاکت فنری
movement to contact
U
حرکت به اخذ تماس
plug contact
U
کنتاکت دوشاخه
intermediate contact
U
کنتاکت واسطه
intermediate contact
U
کنتاکت میانی
point contact
U
تماس نقطهای
point contact
U
کنتاکت نقطهای
point of contact
U
نقطه تماس
impluse contact
U
کنتاکت ضربهای
impluse contact
U
کنتاکت ایمپولز
ignition by contact
U
احتراق تماسی
interrupter contact
U
کنتاکت پلاتین
interrupter contact
U
کنتاکت قطع
main contact
U
کنتاکت اصلی
movement to contact
U
حرکت به تماس
multi contact
U
چند قطبی
multiple contact
U
دسته کنتاکت
multiple contact
U
کنتاکت دستهای
normally closed contact
U
اتصال معمولا بسته
normally open contact
U
اتصال معمولا باز
line of contact
U
خط تماس
pin contact
U
اتصال سنجاقی
mercurial contact
U
کنتاکت جیوهای
electric contact
U
کنتاکت الکتریکی
protective contact
U
کنتاکت محافظ
contact sports
U
ورزشهای برخوردی
contact sparking
U
جرقه کنتاکت
contact series
U
اتصال سری
contact resistance
U
مقدار مقاومت کنتاکت
contact report
U
گزارش تماس با هواپیمای دشمن
contact report
U
گزارش اخذ تماس
contact rectifier
U
یکسوکننده مجاورتی
contact ratio
U
نسبت تماس
contact rail
U
ریل کنتاکت
contact sweeping
U
روبیدن مکانیکی
contact sweeping
U
روبیدن ضربتی
relay contact
U
کنتاکت رله
dry contact
U
اتصال الکتریکی غلط که باعث خطای تمام نشدنی میشود
roller contact
U
کنتاکت غلتکی
self cleaning contact
U
کنتاکت خودشوی
side contact
U
شاخک لامپ
sliding contact
U
کنتاکت لغزان
delayed contact
U
چاشنی با تماس تاخیری سیستم پیش تنظیم تاخیری
sliding contact
U
کنتاکت لغزشی
contact with the net
U
خطای تماس با تور والیبال
contact print
U
چاپ به طریقه تماس
To be in touch ( contact) with someone.
U
با کسی درتماس بودن
zone of contact
U
محل برخورد
zone of contact
U
ناحیه تماس
wiping contact
U
کنتاکت لغزان
contact surface
U
سطح تماس
breake contact
U
کنتاکت ساکن
breaker contact
U
پلاتین
advance to contact
U
پیشروی برای اخذ تماس
contact lenses
U
لنز چشم
contact lens
U
لنز چشم
contact lens
U
عدسی مماس
contact lens
U
عدسی بساو
area contact
U
سطح تماس
contact breaker
U
کلید قطع کننده
angle of contact
U
زاویه تماس
positive contact
U
اتصالبارمثبت
negative contact
U
اتصالنگاتیو
contact lever
U
اهرم اتصال
contact lenses
U
عدسی بساو
contact lenses
U
عدسی مماس
carbon contact
U
کنتاکت کربنی
collector contact
U
اتصال کلکتور
to bring into contact
U
پیوستن
to make contact
U
اتصال دادن
to make contact
U
پیوستن
change over contact
U
کنتاکت تغییر دهنده
to break contact
U
اتصال راقطع کردن
to bring into contact
U
تماس دادن
collective contact
U
کنتاکت جامع
to break contact
U
جریان راگسستن
contact printer
U
اتصالچاپگر
contact ion engine
U
موتوری برای ایجاد تراست درفضا
contact voltage regulator
U
نافم ولتاژ با کنتاکت
angular contact bearing
U
یاطاقان زاویه دار
surface contact rectifier
U
یکسوکننده سطحی
To establish( make) contact.
U
تماس دایر ( برقرار ) کردن
hot-shoe contact
U
نفطهاتصالفلاش
metallic contact grid
U
میخمتصلفلزی
contact potential barrier
U
پشته پتانسیل مجاورتی
contact potential difference
U
اختلاف پتانسیل مجاورتی
double contact lamp
U
لامپ با اتصال مضاعف
single contact switch
U
کلید یک قطبی
hard contact printing
U
چاپ تماسی که در ان هدچاپگر با نیروی محسوسی روی لایه زیرین فشار واردمی اورد
If there is a reason for complaint, please contact ...
U
اگر شکایتی دارید، لطفا با ... تماس بگیرید.
multi contact plug
U
دوشاخه با کنتاکتهای متعدد
multiple contact switch
U
کلید پلهای
ignition by contact breaking
U
احتراق با قطع کنتاکت
contact burst preclusion
U
ضامن ضد انفجار ضربتی وسیله ممانعت از انفجار دراثر اصابت
point contact rectifier
U
یکسو کننده نقطهای
single contact lamp
U
لامپ تک کنتاکتی
contact field technician
U
کارمند فنی
contact electromotive force
U
نیروی برق رانی مجاورتی
brush contact loss
U
افت زغال
wire contact distributor
U
دلکوی تماسی
welded contact rectifier
U
یکسو کننده نقطهای جوش شده
equivalent circuit of a contact rectifie
U
مدار هم ارز یکسوکننده مجاورتی
angular contact thrust ball bearing
U
بلبرینگ طولی محوری
We finally succeed in making a radio contact.
U
عاقبت توانستیم یک تماس رادیویی برقرار کنیم
pressure
U
بار
f.pressure
U
فشارمایع
pressure from outside
U
فشار از بیرون
[خارج]
pressure
U
مشقت
pressure
U
فشردن مضیقه
pressure
U
سنگین
pressure
U
فشار
pressure
U
فشار هوا
pressure
U
بار سنگین مصائب وسختیها
pressure curve
U
منحنی فشار
pressure cook
U
تحت فشار پختن
pressure cook
U
دردیگ زودپزپختن
pressure cook
U
دیگ زودپز
pressure casting
U
قطعه ریخته گری فشاری
pressure cabin
U
بخشی از هواپیما که افراد وخدمه در ان قرار دارند وهمیشه فشار در ان برابر یابیشتر از حد تعیین شده است
pressure gaverner
U
ناطم فشار
molding pressure
U
فشار پرس
pressure curve
U
خم فشار
pressure gauge
U
فشارسنج
pressure gauge
U
فشار سنج ابگونه وموادمنفجره
pressure front
U
جبهه موج ضربتی ترکش گلوله اتمی میدان موج ضربتی
pressure regulator
U
شیر فشار شکن
pressure fraction
U
کسر فشاری
pressure face
U
سمت فشار
pressure drop
U
افت فشار
pressure device
U
عامل فشاری مین
molding pressure
U
فشار قالب
pressure device
U
ماسوره فشاری
pressure cabin
U
هواپیمای دارای دستگاه تهویه مقاوم با فشار هوا
pressure breathing
U
تنفس مصنوعی دادن با تولیداختلاف فشار هوا دستگاه تنفس یدکی اکسیژن برای خلبان
oil pressure
U
دستگاه اندازه گیری فشار روغن
osmotic pressure
U
فشار اسمزی
partial pressure
U
فشار جرئی یا سهمی
partial pressure
U
فشار جزئی
piston pressure
U
فشار پیستون
partial pressure
U
فشار جزیی
pitot pressure
U
فشار وارد به انتن فشارسنج هواپیما یا ناو فشار انتن فشارسنج
oil pressure
U
فشارسنج روغن
to be under deadline pressure
U
عجله داشتن
pressure balance
U
فشارسنج
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com