Perdic | constant dripping wears away the stone | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	constant dripping wears away the stone <proverb> U	اگر که خواهی شوی خوشنویس، بنویس و بنویس و بنویس

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	Constant dripping wear away the stone . <proverb> U	قطرات مداوم آب سنگ را مى ساید.
	dripping U	چکه
	dripping U	صدای چکیده
	dripping U	چکیده گوشت
	dripping U	قطره
	dripping pan U	فرفی که چکیده کباب دران میریزد
	dripping eaves U	طره آبچکان
	dripping pan U	روغن گیر
	The tap is dripping U	شیر آب چکه میکند.
	wears U	پوسیدگی
	wears U	فرسوده شدن
	wears U	فرسایش خوردگی جنگ افزارها
	wears U	پوشاک
	wears U	تغییر سمت دادن به دور از باد
	wears U	سائیدن
	wears U	خوردگی
	wears U	ساییدن
	wears U	دوام کردن
	wears U	عینک یا کراوات زدن فرسودن
	wears U	پاکردن
	wears U	فرسایش
	wears U	پوشیدن
	wears U	در بر کردن
	wears U	سایش
	wears U	بر سرگذاشتن
	he wears black U	سیاه پوشیده است
	she wears a shirt U	پیراهن پوشیده است برتن دارد
	he wears glasses U	عینک زده است یادارد
	What she wears speaks volumes about her. U	به سبکی که او [زن] لباس می پوشد خیلی واضح بیان می کند چه جور آدمی است.
	he wears a new suit to day U	نوپوشیده است
	he wears a new suit to day U	امروز جامه
	He wears his socks into holes . U	آنقدر جوابهارامی پوشد تا سوراخ شوند
	Our grandmother wears the trousers ( breeches , pants ) in our family . U	مادر بزرگمان مرد خانواده است
	constant U	آنچه تغییر نمیکند
	constant U	پایا
	constant U	ROM-DC که با سرعت مشخصی می چرخد اندازه هر یک از فریمهای داده روی دیسک برای بدست آوردن یک داده با قاعده برای خارج شدن یک فریم در ثانیه تغییر میکند
	constant U	سرویس انتقال داده که بخشی از ATM است و برای تضمین نرخهای مشخص ارسال داده روی شبکه حتی شبکههای شلوغ است
	constant U	فیلد داده که همواره همان تعداد حروف را دارد
	constant U	کد نمایش حروف که حاوی یک عدد ثابت دودویی در هر طول کلمه است
	constant U	فن آوری دیسک که در آن دیسک با سرعتهای مختلف طبق شیار می چرخد
	constant U	دادهای که مقدارش ثابت است
	constant U	مقدار ثابت
	constant U	همیشگی
	constant U	پایدار
	constant U	ثابت قدم
	constant U	باثبات استوار
	constant U	وفادار
	constant U	دائمی
	constant U	ثابت
	constant U	ثابت دایمی
	constant U	مداوم
	constant U	عدد ثابت
	propagation constant U	ثابت انتشار
	planck's constant U	کوانتوم کنش
	planck's constant U	ثابت پلانک
	physical constant U	ثابتهای فیزیکی
	overall formation constant U	ثابت تشکیل کلی
	numeric constant U	ثابت عددی
	cosmological constant U	ثابت کیهان شناختی
	coupling constant U	ثابت جفت شدن
	newton constant U	ثابت نیوتون
	multiplying constant U	مضرب ثابت
	magnetic constant U	ثابت مغناطیسی
	constant voltage U	فشار الکتریکی ثابت
	constant voltage U	ولتاژ ثابت
	constant power U	توان دائمی
	constant pressure U	فشار ثابت
	solar constant U	ثابت خورشیدی
	constant return U	بازده ثابت
	shielding constant U	ثابت حفافتی
	constant speed U	سرعت ثابت
	screening constant U	ثابت پوشش
	rydberg constant U	ثابت ریدبرگ
	real constant U	ثابت حقیقی
	rate constant U	ثابت سرعت
	proportionality constant U	ثابت تناسب
	magnetic constant U	پرمئابیلیته ی در خلاء
	cryoscopic constant U	ثابت انجماد سنجی
	curie constant U	ثابت کوری
	force constant U	ثابت نیرو
	gravitational constant U	ثابت گرانش
	dissociation constant U	ثابت تفکیک
	gravitational constant U	ثابت جاذبه
	figurative constant U	ثابت تلویحی
	inertia constant U	ثابت اینرسی
	equilibrium constant U	ثابت تعادل
	hubble constant U	ثابت هابل
	ebullioscopy constant U	ثابت غلیان نمایی
	electric constant U	ثابت الکتریکی
	formation constant U	ثابت تشکیل
	disintegration constant U	ثابت تلاشی
	instability constant U	ثابت ناپایداری
	madelung constant U	ثابت مادلونگ
	lattice constant U	ثابت شبکه
	ionization constant U	ثابت یون
	decay constant U	ثابت تباهی
	declination constant U	زاویه انحراف دستگاه انحراف دستگاه
	dielectric constant U	ثابت دی الکتریک
	gas constant U	ثابت گاز
	gas constant U	ثابت گازها
	frequency constant U	ثابت فرکانس
	field constant U	ثابت میدان
	constant power U	توان ثابت
	absorption constant U	ضریب جذب
	velocity constant U	ثابت سرعت
	constant capital U	سرمایه ثابت
	constant cost U	قیمت ثابت
	constant cost U	هزینه ثابت معادل cost fixed
	time constant U	ثابت زمانی
	constant current U	شدت ثابت
	constant current U	جریان دائم
	velocity constant U	ضریب سرعت
	Constant of integration U	ثابت انتگرال گیری [ریاضی]
	attenuation constant U	ثابت تضعیف
	A constant guest is never welcome . <proverb> U	به همیشه میهمان خوشامد گفته نمى شود .
	boltzmann constant U	ثابت بولتزمان
	boltzmann constant U	ثابت بولتزمن
	constant factors U	عوامل ثابت
	weiss constant U	ثابت وایس
	constant current U	جریان مستقیم جریان ثابت باطری
	constant luminance U	روشنایی ثابت
	stefan's constant U	ثابت استفان
	constant of motion U	ثابت حرکت
	constant of the cone U	زاویه کجی مخروق نقشه برداری لامبر ضریب مخروط لامبر
	constant potential U	اختلاف پتانسیل ثابت
	Napier's constant U	عدد نپر [ریاضی]
	stability constant U	ثابت پایداری
	constant error U	خطای ثابت
	spring constant U	ضریب فنریت
	Napier's constant U	عدد [ ایی ] [حرف لاتین] [ریاضی]
	physical constant U	ثابت فیزیکی [فیزیک]
	calibration constant U	ثابت درجه بندی
	stone U	سنگ میوه سنگی
	stone U	سنگ
	stone U	هسته
	stone U	سنگ قیمتی
	stone U	هسته دراوردن از تحجیرکردن
	stone U	سنگسارکردن
	through stone U	سنگ سرتاسری
	stone saw U	اره سنگبری
	stone a U	عصرحجر
	To stone someone . U	کسی راسنگ باران ( سنگسار) کردن
	stone a U	عصرسنگ
	stepwise formation constant U	ثابت تشکیل مرحلهای
	gas law constant U	قانون ثابت گازها
	reaction rate of constant U	ثابت سرعت واکنش
	specific rate constant U	ثابت ویژه سرعت
	solubility product constant U	ثابت حاصلضرب انحلال پذیری
	polaron coupling constant U	ثابت جفت شدن پولارونها
	relative dielectric constant U	ثابت دی الکتریک نسبی
	solubility product constant U	ثابت حاصلضرب انحلال
	thermodynamic equilibruim constant U	ثابت تعادل ترمودینامیکی
	input time constant U	ثابت زمانی اولیه
	inductive time constant U	ثابت زمانی القا
	image transfer constant U	ثابت انتقال تصویر
	image phase constant U	ضریب فازی چهار قطبی ضریب ثابت فازی تصویر ثابت فازی چهار قطبی
	near-constant state of flux U	تغییر همیشگی
	to be exposed to a constant stream of something U	در معرض چیزی به طور مداوم بودن [بدون اینکه مستقیمآ به آن چیز توجه شود]
	ion product constant U	ثابت حاصلضرب یونی
	law of constant proportions U	قانون نسبتهای ثابت
	low time constant U	ثابت زمانی کوچک
	universal gas constant U	ثابت گازها
	A steadfast (constant) friend. U	دوست ثابت وپابر جا
	constant cost industry U	صنعت هزینههای ثابت
	constant speed propeller U	ملخی که سیستم کنترل ان دارای یک گاورنر و یک فیدبک بوده و گام ملخ را به منظورثابت نگه داشتن سرعت دوران تنظیم میکند
	constant speed motor U	موتور با سرعت ثابت
	constant speed drive U	چرخدندهای با ضریبهای متغیر که برای ثابت نگه داشتن دور قسمت گردنده بین دو سیستم گرداننده و گردنده قرار میگیرد
	constant return to scale U	بازده ثابت نسبت به مقیاس
	constant pressure combustion U	احتراق در فشار ثابت
	constant potential transformer U	مبدل با ولت ثابت
	constant voltage regulator U	ولتپای
	constant potential regulator U	ولتپای
	constant speed regulation U	تنظیم با سرعت ثابت
	constant speed unit U	گاورنری که توسط موتور کارمیکند و ملخ را کنترل مینماید
	constant stimulus method U	روش محرک ثابت
	constant current charge U	شارژ با جریان ثابت
	constant current distribution U	توزیع با شدت ثابت
	constant amperage regulation U	تنظیم با امپر ثابت
	constant voltage charge U	شارژ با ولتاژ ثابت
	constant velocity joint U	تویی چرخ
	constant current regulator U	تنظیم با امپر ثابت
	constant current generator U	مولد با امپر ثابت
	constant temperature pressure U	welding combustion جوشکاری فشاری در دمای ثابت جوشکاری گازی
	constant potential rectifier U	یکسو کننده با ولت ثابت
	constant potential generator U	مولد با ولت ثابت
	constant displacement pump U	پمپی با خروجی ثابت که درهر دور گردش مقدار ثابتی سیال جابجا میکند و مقدارجریان تنها بستگی به سرعت گردش ان دارد
	constant current motor U	موتور با امپر ثابت
	constant current transformer U	مبدل با شدت ثابت
	floating point constant U	ثابت ممیز شناور
	constant potential distribution U	توزیع با ولت ثابت
	capacitive time constant U	ثابت زمانی فرفیت
	constant helm plan U	نقشه زیگزاگ
	stone ware U	سفالینه بسیار سخت
	stone dust U	خاک سنگ
	stone work U	کار سنگی
	stone dust U	گرد سنگ
	stone work U	ساختمان سنگی بنایی با سنگ
	stone work U	جایگاه سنگ تراشی
	stone floor U	سطح سنگفرش شده روسازی سنگفرش
	the stone was worn U	سنگ ساییده