English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 74 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
connections of polyphase circuits U اتصالهای مدارهای چند فاز
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
connections U میلههای رابط
connections U اتصالات
to have connections U رابطه داشتن [با مردم برای هدفی]
service connections U انشعاب
electrical connections U اتصالات الکتریکی
shear connections U اتصالات برشی
electrical connections U اتصالاتالکتریکی
mechanical connections U اتصالاتمکانیکی
The sever ones connections ( relation ) with someone . U روابط خود را با کسی قطع کردن
polyphase U سیستم برق چند فاز جریان برق چند فاز
polyphase U چند فازه
polyphase U چندفاز
polyphase U چندفازه
polyphase U چندمرحلهای
polyphase alternator U تناوب گر چندفازی
polyphase earth U اتصال زمین دوبل
polyphase generator U تناوب گر چندفازی
polyphase circuit U مدار چندفاز
polyphase transformer U مبدل چندفاز
polyphase system U دستگاه چندفاز
polyphase sort U مرتب کردن چند فازی
polyphase sort U جور کردن چند مرحلهای
polyphase motor U موتور چندفاز
polyphase current U جریان چندفاز
balanced polyphase system U مدار چند فاز متوازن
positive sequence polyphase system of or U مدار چند فازی مستقیم ازمرتبه ام
fluctuating power of a polyphase system U توان نوشی مدار چند فازی
positive sequence polyphase system U مدار چند فازی مستقیم
diametral voltage of a polyphase system U ولتاژ قطری مدار چند فاز
polygonal voltage of a polyphase system U ولتاژ چند ضلعی مدار چندفاز
circuits U وسیلهای که عناصر را با قط ع برق در صورت بروز شرایط غیر عادی محافظت میکند
circuits U ارتباط بین عناصر الکترونیکی که عملی را انجام می دهند
circuits U دوره
circuits U پیست اتومبیلرانی
circuits U پیست اسبدوانی
circuits U حوزه صلاحیت دادگاه
circuits U حوزه قضائی
circuits U مدار جریان
circuits U اتصال الکتریکی
circuits U جریان الکتریکی
circuits U مسیر
circuits U گردش
circuits U جریان حوزه
circuits U اتحادیه کنفرانس
circuits U دورچیزی گشتن درمداری سفر کردن
circuits U احاطه کردن
circuits U حوزه قضایی یک قاضی دور
circuits U مسیر گردش
circuits U دایره
circuits U اطلاعات مربوط به توانایی یک مدار مخصوص
circuits U وسیله نصب مسط ح که شیارهای هادی فلزی دارد که روی سطح آن چاپ شده اند و پس از نصب اجزای دیگر مدار کامل میشود
circuits U مدار الکترونیکی که از چندین دروازه منط ق تشکیل شده است مثل :Exor , OR , And
circuits U یچ کردن عملیات انجام میدهد
circuits U وسیلهای که ولتاژ یا جریان یا امیدانس یا سیگنال یک مدار را اندازه گیری میکند
circuits U مدار منط قی که روی ورودیهای دودویی برای تولید خروجی طبق مجموعه توابع سخت افزاری عملیات انجام میدهد
circuits U نصب تختهای که عناصری که بعداگ بهم وصل شده
circuits U و یک مدار را تشکیل می دهند بهم وصل میکند
circuits U مداری که امکان ارتباط داده دو جهته برقرار میکند
circuits U روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
circuits U طرح گرافیکی یک مدار
circuits U مدار
short-circuits U اتصال کوتاه
closed circuits U تصویر تلویزیونی که علائم ان بوسیله سیم به چندگیرنده منتقل میشود
closed circuits U تلویزیون مداربسته
series circuits U مدارهای زنجیری
logic circuits U مدارهای منطقی
closed circuits U مدار بسته
coupling of circuits U پیوست مدارها
coupling of circuits U تزویج مدارات
control circuits U مدارهای کنترل
computer circuits U مدارهای کامپیوتری
scheduled circuits U خط وط تلفن فقط برای ارتباط دادهای
to make friends [to make connections] U رابطه پیدا کردن [با مردم برای هدفی]
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com