English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
connected load U بار خارجی متصل
connected load U بار متصل شده
connected load U توان اتصال
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
connected U بسته
to be connected U بهم پیوسته [متصل] بودن
well-connected U فردیکهباافرادبانفوذآشناست
connected U متصل
connected measures U اقدامت متوازی
direct connected U ماشینهای بهم پیوسته
connected graph U گراف همبسته
connected measures U اقدامت پیوسته
connected passes pawns U پیادههای رونده متصل
connected acyclic graph U گراف همبسته نادوری
Is the house connected [hooked up] to the grid? U آیا این خانه به برق شهر وصل است؟
load U استفاده از بیش از یک کامپیوتر در شبکه حتی خارج از بار هر پردازنده
load U کاری که باید انجام شود
load U تعداد کارهایی که ماشین باید کامل کند
load U فرمانی انتقال اطلاعات ازحافظه جانبی به حافظه اصلی
load U برنامه کاپیوتری که در حا فظه اصلی باز میشود و سپس به صورت خودکار اجرا میشود
load U برای انتقال برنامه به حافظه با گنجایش بالا
load U بار کردن داده ترتیبی در محلهای نامتمادی حافظه
load U انتقال فایل یا برنامه از دیسک یا نوار به حافظه اصلی
able to take a load <adj.> U بار پذیر
load and go U بارکنش و اجرا
to load off U خالی کردن
load U قرار دادن دیسک یا نوار در کامپیوتر تا اجرا شود
useful load U بار مفید
useful load U فرفیت مفید
off load U انتقال کارها از یک سیستم کامپیوتری به سیستم دیگری که براحتی بار میشود قراردادن داده ها در یکدستگاه جانبی
over load U اضافه بار
to load off U بار اندازی کردن
get a load of <idiom> U دیدن چیزی
load and go U بار کنش و اجراء
load U فرفیت بارگیری
load U کوله بار
load U بار گیری شدن
load U بارزدن
load U تفنگ یا سلاحی را پرکردن
load U بار خارجی
load U بار داشتن
load U نیرو
load U ذخیره گذاری کردن
load U گذاشتن
load U بار
load U فشار مسئولیت
load U بارالکتریکی
load U عمل پرکردن تفنگ باگلوله
load U عملکردماشین یا دستگاه
load U بار کردن پر کردن
load U گرانبارکردن
load U سنگین کردن
load U فیلم
load U خرج گذاری کردن
load U فشنگ گذاری
load U فشنگ
load U محموله
load U بارگیری مهمات
load U خشاب
load U بارگیری کردن
load U بار زدن
load U پر کردن تفنگ یا توپ فشنگ گذاری کردن
load U بارمهمات هواپیما
load U شارژ کردن
load U بار فشار
load U بار کردن
load U فرفیت
peak load U بار پیک
no load condition U حالت بی باری
travelling load U بار متحرک
lodestaror load U ستاره راهنما راهنما
mission load U بار مبنای عملیاتی
maximum load U بار حداکثر
maximum load U بار گذاری حداکثر
mission load U اماد عملیاتی
no load current U جریان بی باری
no load loss U تلف یا تلفات بی باری
no load speed U سرعت بی باری
peak load U حداکثر بار
peak load U بحبوحه مصرف
peak load U بار قلهای
pay load U بارمفید
pay load U فرفیت مفید وسیله نقلیه
pay load U اجناس مقرون بصرفه برای حمل ونقل
pay load U فرفیت ترابری
on load speed U سرعت بار
peak load U بار حداکثر
off centre load U بار خارج از مرکز
non reactive load U بار خارجی ناخودالقا
non inductive load U بار خارجی ناخودالقا
nominal load U بار اسمی
nominal load U بار خارجی اسمی
no load voltage U ولتاژ بی باری
no load torque U گشتاور پیچشی بی باری
no load switching U سوئیچینگ بی باری
peak load U بار خارجی بیشینه
lodestaror load U ستاره قطبی
load point U نقطه بار
load point U شروع بخش ضبط کردن در نوار مغناطیسی
load of an ass U خروار
load of an ass U بار خر
load module U واحدبارشو
load module U یک برنامه کامپیوتر به شکلی که میتواند فورا" توسط کامپیوتر اجرا شود
load module U پیمانه بارشو
load manifest U لیست بارها
load manifest U فهرست بار
load lines U علایم بارگیری
load line U خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
load line U خط دورکشتی که وقتی کشتی کاملا بارگیری شداب تا انجا میرسد
load point U نقطه بارگذاری نقطه بار کردن
load regulator U نافم بار
load regulator U رگولاتور بار تنظیم کننده بار
load variation U تغییر بار
load variation U نوسان بار
load time U زمان بارکردن
load test U ازمایش بار
load test U ازمون بار گذاری
load test U ازمایش با بار خارجی
load voltage U ولتاژ بار
load tension U ولتاژ بار
load switch U کلید بار
load spreader U بار پخش کن هواپیما
load spread U انتشار نیرو
load sharing U شراکت در بارگذاری
load reversal U دوره بارگذاری متناوب
load resistance U مقاومت بار
load line U خط بار
permanent load U بار دائمی
pre load U بار کردن مقدماتی
unitized load U بار بسته بندی شده یا باردست چین شده بار تقسیم بندی شده
unit load U واحد بار
unbalanced load U بار خارجی نامتوازن
ultimate load U بار نهایی
ultimate load U بار گسیختگی
type load U نوع مهمات هواپیما
type load U نوع بار مهمات
total load U بار کل
torsional load U بار پیچشی
to strain under a load U درزحمت بودن بواسطه حمل یک بار
to relieve one of a load U باراز دوش کسی برداشتن
testing load U بار ازمون
testing load U بار ازمایش
tension load U بار کششی
untimate load U بیشترین نیروئی که هر جزء سازهای بدون شکستن بایدتحمل کند
variable load U بار متغیر
wartime load U بار مبنای ناو
load-bearing U دیوار باربر
Load the gun. U تفنگ را پر از فشنگ کن
load platform U سکویبار
working load U بار کاربردی
working load U بار مجاز
work load U مقدار کار در واحد زمان
work load U حجم کار
work load U مقدارکاری که یک کارگر در زمان معین انجام میدهد
work load U فرفیت کار
work load U کاربار
wind load U بار باد
wind load U سربار ناشی از اثرات باد
wheel load U فرفیت بار یا تحمل وزن باندفرود در یک فرودگاه یامحوطه تاکسی کردن یا جاده اسفالت
wartime load U بار جنگی ناو
tensile load U بار کششی
tax load U بار مالیات
safe load U بار مجاز
river load U بار رود
reactive load U بار خارجی القایی
radial load U بار عرضی
pulsating load U بار ضربهای
proof load U بار ازمایشی
prescribed load U بار مهمات مجاز
prescribed load U بار مجاز
pre load U بار اولیه
pre load U پیش بار
point load U بار نقطهای
platform load U بار کف دار
platform load U بار سکودار
platform load U بار اماده برای بارریزی هوایی
scatter load U بار کردن داده ترتیبی در محلهای مختلف
scatter load U حافظه
service load U بار مفید
tail load U بار دم
sustained load U بار طویل المدت
suspensed load U بار اویخته
suspended load U بار معلق
suspended load U مواد غوطه ور
steady load U بار دائم
static load U بار استاتیک
standard load U بار مهمات مطابق نمونه یا تنظیم شده
standard load U بار تنظیم شده
sling load U بار اویزان از هواپیما
sling load U بارمعلق
sling load U بار خارجی هلی کوپتر
single load U بار تک
shear load U نیروی برشی
permissible load U بار مجاز
full load U فرفیت کامل
dynamic load U بار جنبشی
diurnal load U بار روزانه
distributed load U نیرویی که به یک نقطه اثرنمیکند بلکه مانند نیروی هوا روی یک سطح بریک خط یا یک سطح وارد میشود
distributed load U گسترده بار
direct load U بارگذاری مستقیم
design load U حداکثر بار یا نیرویی که اجزاء سازهای توانایی ان را دارند
design load U بارمبنای محاسبه
deck load U فرفیت عرشه
deck load U وسایل روی پل کشتی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com