English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 127 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
conditions of purchase U شرایط خرید
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
purchase U خریداری
purchase U اشتراء
purchase U هر نوع انتقال مال غیرمنقول که ناشی از ارث یاامر امر قانونی نباشد
purchase U شراء
purchase U ابتیاع
purchase U خرید خریداری کردن
purchase U درامدسالیانه زمین
purchase U خرید
purchase U خریدن
purchase U خریداری کردن
conditions U حالات
conditions U مقررات و شرایط اسبدوانی
the conditions U شرایط ان
under the same conditions U شرایطی برابر
necessary conditions U شرایط لازم
given conditions U شرایط معینه
conditions U وضعیتها
conditions U اوضاع
conditions of use U شرایط کاربرد
given conditions U شرایط معلوم
conditions U شرایط اوضاع
conditions U شرایط
purchase element U عامل منتجه بار نهائی
purchase description U خصوصیات جنس مورد نیازخرید
purchase by a deed U با سند خریدن
purchase by a deed U قباله کردن
open purchase U خرید از بازار ازاد
open purchase U خرید ازاد
offer to purchase U پیشنهاد جهت خرید
offer to purchase U پیشنهاد خرید
purchase money U در CL ثمن
local purchase U خرید از محل
purchase element U نیروی منتجه
local purchase U خرید محلی
purchase journal U دفتر روزنامه خرید
purchase journal U دفترخرید روزانه
two fold purchase U تاکل دو قرقرهای دو شیاره
to make a purchase U خرید کردن
regional purchase U خرید از داخل منطقه پادگانی
regional purchase U خرید محلی
ratchet purchase U جرثقیل جغجغهای
purchase requisition U درخواست خرید
purchase request U درخواست خرید جنس تقاضای عقد پیمان خرید
purchase rate U نرخ خرید
purchase order U سفارش خرید
purchase order U دستور خرید
purchase money U قیمت جنس
purchase ledger U دفتر کل خریدها
purchase ledger U دفتر بزرگ خرید
To purchase on approval . U بشرط امتحان ( شرطی )خریدن
forward purchase U پیش خرید
counter purchase U داد وستد متقابل
basket purchase U خرید کلی بدون محاسبه جزئیات
cost purchase U راس المال
counter purchase U تهاتر
counter purchase U خرید متقابل
collaborative purchase U خریدتعاونی
collaborative purchase U خرید با تشریک مساعی
central purchase U خرید اماد به طور تمرکزی خرید اماد به طور یکجا
advance purchase U خرید سلف
purchase tax U مالیات بر معاملات
hire purchase U خرید اقساطی
credit purchase U خرید نسیه
hire purchase U اجاره به شرط تملیک
hire purchase U کرایه چیزی به این ترتیب که کرایه کننده با پرداخت یک عده اقساط مالک ان شی بشود
forward purchase U خرید سلف
purchase price U راس المال
forward purchase U معامله سلف
To lay down certain conditions . U شرایطی معین کردن
stability conditions U شرایط ثبات
ambient conditions U شرایط محیطی
suitable conditions U شرایط مناسب
average conditions U شرایط عادی
average conditions U شرایط متوسط
to satisfy conditions U شرایط را برآورده کردن [ریاضی] [فیزیک]
actude conditions U شرایط حاد
second order conditions U شرایط ثانوی
usual conditions U شرایط معمول
tenders conditions U شرایط عمومی مناقصه
standard conditions U شرایط متعارفی
support conditions U شرایط تکیه گاهی
working conditions U شرایط کار
actude conditions U شرایط شدید
spring conditions U شرایط بهاری
second order conditions U شرایط مرتبه دوم
sufficient conditions U شرایط کافی
ballistic conditions U شرایط بالیستیکی
boundary conditions U شرایط حدی
emergency conditions U شرایط اضطراری
equilibrium conditions U شرایط تعادل
marginal conditions U شرایط نهائی
competitive conditions U شرایط رقابت
terms and conditions U ضوابط و شرایط
ligting conditions U شرایط روشنایی نسبتهای نور
ligting conditions U نسبتهای روشنایی
light conditions U نسبتهای روشنایی
light conditions U شرایط نور
justificatory conditions U عوامل موجهه
conditions of (the) competition U شرایط رقابت
operating conditions U رژیم
boundary conditions U شرایط مرزی
to impose conditions U با شرایط سنگین بارکردن
excusatory conditions U عوامل رافعه
conditions of contract U شرایط قرارداد
conditions of sale U شرایط اساسی معامله
present conditions U شرایط فعلی
competition conditions U شرایط رقابت
option of conditions U خیار شرط
make a forward purchase U سلف خریدن
double purchase pulley U غرغرهای که دو طناب خورداشته باشد
purchase notice agreements U قراردادهای خرید
lump sum purchase U خرید کلی
purchase notice agreements U پیمان خرید
purchase price variance U سپرده اختلاف قیمت خرید سپرده تضمینی خرید
average purchase rate U نرخ متوسط خرید
lump sum purchase U خرید یکجا
It is too expensive for me to buy ( purchase ). U برای من خیلی قیمتش گران است ( پول خرید آنرا ندارم )
terms and conditions of the credit U ضوابط و شرایط اعتبار
investigation of foundation conditions U شناسایی زمین پی
Are you prepared to accept my conditions? U حاضر ید شرایط مرا بپذیرید؟
option of unfulfilled conditions U خیار تخلف شرط
investigation of foundation conditions U تحقیق شرایط شالوده
arresting system purchase element U وسیله ضربه گیر سیستم مهار هواپیما
The prisoners of the terrorist militia were detained under inhumane conditions. U زندانیان گروه شبه نظامی تروریستی در شرایط غیرانسانی بازداشت شده بودند.
It must be left to the future to repeat the study under better controlled conditions U این را باید به آینده باقی گذاشت که پژوهش را در شرایط کنترل شده بهتر تکرار کرد.
demands of providing healthy living and working conditions U خواسته هایی از فراهم نمودن شرایط زندگی و کار سالم
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com