Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
condition code
U
کد وضعیت امادگی اقلام
condition code
U
کدوضعیت اماد
condition code
U
رمز وضعیت
condition code
U
کد شرط
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
functional condition code
U
کد یا علامت مشخصات عمل کرد مهمات
Other Matches
out of condition
U
معیوب
out of condition
U
خراب
necessary condition
U
شرط لازم
[ریاضی]
on the condition that
U
به شرط انکه
zero condition
U
حالت یک سلول مغناطیسی زمانی که صفر را نمایش میدهد
on that condition
U
به آن شرط
on one condition
U
به یک شرط
on no condition
U
به هیچ شرطی
condition
U
شرط
[وضع]
[پیشزمینه]
it does not s. the condition
U
واجدان شرایط نیست
condition
U
چگونگی
condition
U
وضعیت
condition
U
وضع
condition
U
عارضه شرطی کردن
condition
U
اضافه کردن داده ارسالی پس از برخورد با مجموعه پارامترها
condition
U
1-وضعیت یک مدار یا وسیله یا ثبات 2-وسایل مورد نیاز برای وقوع یک عمل
condition
U
شرط مهم در قرارداد
condition
U
حالت
condition
U
وضعیتی که پس از اعمال چندین خطا روی داده انجام میشود
condition
U
ثباتی که حاوی وضعیت CPU پس از اجرای آخرین دستور است
condition
U
مشروط کردن
condition
U
شرط نمودن شایسته کردن
condition
U
موقعیت
condition
U
شرط مقید کردن
condition
U
شرط
On condition that. Provided that.
U
بشرط آنکه (بشرطی که )
condition of performance
U
شرط فعل اثباتا"
condition of qualification
U
شرط صفت
condition of readiness
U
وضعیت امادگی رزمی
condition of readiness
U
شرایط امادگی
air condition
U
دارای دستگاه تهویه کردن تهویه کردن
There is only one condition attached to it .
U
فقط یک شرط دارد
Coulomb's condition
U
قید کولن
an unclear condition which
U
consideration the ignoranceof causes شرط مجهولی که موجب جهل به عوضین میشود
pre condition
U
شرط لازم الاجرای قبلی
ammunition condition
U
وضعیت مهمات
putting a condition
U
اشتراط
condition of non performance
U
شرط فعل نفیا"
condition book
U
کتابچه حاوی شرایط ومقررات اسبدوانی
unclear condition
U
شرط مجهول
sufficient condition
U
شرط کافی
condition about description
U
شرط صفت
standard condition
U
شرایط متعارف فشار و دمای متعارف
standard condition
U
شرایط استاندارد
race condition
U
حالت نامعینی که به هنگام عملکرد همزمان ددستورالعملهای دو کامپیوتربوجود می اید و امکان شناخت این مسئله که کدام یک از انها ابتدا تمام خواهند شدوجود ندارد
readiness condition
U
وضعیت امادگی رزمی وضعیت امادگی یکان شرایط اماده باش یکان
readiness condition
U
وضعیت اماده باش
space condition
U
حالت فاصله
restart condition
U
شرط بازاغازی
default condition
U
وضعیت قرار دادی
condition of equilibrium
U
شرط تعادل
wait condition
U
1-وضعیت غیرفعال پردازنده که منتظر ورودی از وسیله جانبی است . 2-دستور خالی برای کاهش سرعت پردازنده تا حافظه یا رسانه جانبی کندتر به آن برسد
condition of corollary
U
شرط نتیجه
tropical condition
U
شرایط گرمسیری
to make it a condition
U
شرط کردن
to change ones condition
U
زن گرفتن شوهرکردن
to change ones condition
U
عروسی کردن
to chang one's condition
U
عروسی کردن
boundary condition
U
شرط کرانی
to buy on condition
U
شرط خریدن
space condition
U
شرط فاصله
line condition
U
وضع خط
make it a condition
U
شرط کردن
no load condition
U
حالت بی باری
normalization condition
U
شرط بهنجارش
mark condition
U
وضعیت نشان
operating condition
U
رژیم
sufficient condition
U
شرط کافی
[ریاضی]
error condition
U
وضعیت خطا
error condition
U
شرط خطا
ignition condition
U
حالت احتراق
lay down the condition
U
شرط کردن چیزی
interesting condition
U
حاملگی
interesting condition
U
حمل
interesting condition
U
ابستنی
initial condition
U
شرط اولیه
in working condition
U
کارکننده
in working condition
U
دایر
in good condition
U
بی عیب خوب
equilibrium condition
U
شرط تعادل
option of condition
U
خیار شرط
mark condition
U
شرط علامت
putting a condition
U
شرط گذاشتن
rug condition
U
[وضعیت ظاهری و ارزش واقعی فرش که به عوامل مختلفی از جمله اندازه، رنگ، عدم پارگی نخ هاخسارت ناشی از بیدزدگی، نداشتن ریشه تقلبی، ارتفاع پرز مناسب و غیره بستگی دارد.]
initial condition
U
شرایط اولیه
line condition
U
حالت خط
prevailing condition
U
شرط غالب
dynamic condition
U
شرایط و مقتضیات پویای اقتصادی تغییر شرایط اقتصادی ناشی از تحول سلیقه تقاضا کنندگان وهزینه و مخارج تولید ونسبت جمعیت
embankment condition
U
حالت یا شرائط خاکریزی
in a ruined condition
U
ویران
condition of subsequent events
U
شرط نتیجه
condition about performance of an act
U
شرط فعل
in perfecting bail condition
U
بی عیب
quenched and tempered condition
U
حالت ترساندن و سخت گردانی
idle circuit condition
U
وضعیت مدار بی بار
In perfect condition (shape).
U
کاملا" صحیح وسالم
defense readiness condition
U
وضعیت امادگی رزمی ارتش وضعیت امادگی رزمی دفاعی
attack condition , alfa
U
وضعیت تک
reasonable term and condition
U
قید و شرط معقول
attack condition , alfa
U
الف
In good condition (health).
U
سالم وبی عیب
condition contrary to the requirement
U
contract of
condition contrary to the requirment
U
شرط خلاف مقتضای عهد
condition contrary to the requirement
U
شرط خلاف مقتضای عقد
condition which is impossible to fulfill
U
شرط غیر مقدور
condition contrary to the requirment of
U
شرط خلاف مقتضای عهد
He is in no condition (not fit)to work.
U
امروز خیلی سر حالم ( شنگول )
person in whose favor a condition is mad
U
مشروط له
op code
U
بخشی از دستور کد ماشین که عملی که باید انجام شود را مشخص میکند
code value
U
ارزش رمز
M out of N code
U
سیستم کدگذاری حاوی تشخیص خطا
op code
U
رمزالعمل
p code
U
روشی برای ترجمه کد منبع به یک کد واسط بنام کد Pتوسط یک کامپایلر
op code
U
رمز عمل
op code
U
code OPeration
M out of N code
U
هر حرف معتبر که طول 2 بیت دارد باید حاوی M بیت دودویی "یک " باشد
code
U
قانون
code
U
شماره
code
U
قانون قاعده مقرر
code
U
نشانه قراردادی
code
U
تبدیل دستورات یا داده به فرم دیگر
two out of five code
U
رمز دو از پنج
code name
U
اسمرمز
code
U
برنامه دستورالعمل ها
code
U
سیستم علامتها و اعداد و حروف که فضای خاصی دارد
code
U
مجموعه قوانین
code
U
قانون بصورت رمز دراوردن مجموعه قانون تهیه کردن
code
U
برنامه دستورالعملها
code
U
کد
code
U
رمز
code
U
رمز کردن
code
U
علامت
code
U
نظام نامه
code
U
رمزی کردن
code
U
کتاب قانون قرارداد
operations code
U
رمز عملیاتی
operational code
U
کد عملیاتی
linear code
U
رمز خطی
operations code
U
کد عملیاتی
optimized code
U
برنامه بهینه
quibinary code
U
رمز پنج دویی
marine code
U
رمز
marine code
U
کد
order code
U
رمز دستور
object code
U
برنامه مقصود دستورالعملهای مقصود
marine code
U
علامت
optimum code
U
برنامه بهینه دستورالعملهای بهینه
operation code
U
رمز عمل
operation code
U
کد عملیاتی
lone of code
U
خط کد
loop code
U
کد حلقوی
non existent code
U
رمزناموجود
native code
U
کد اصلی
Murray code
U
- بیت استفاده می کنند
numeric code
U
رمز عددی
mnemonic code
U
رمز حفظی
escape code
U
رمز گریز
object code
U
خروجی یک کامپایلر یا اسمبلرکه خود کد ماشینی قابل اجرابوده یا برای پردازش بیشتربه منظور تولید چنین کدی مناسب است کد مقصود برنامه مقصود
object code
U
برنامه مقصد
operation code
U
رمزالعمل
linear code
U
برنامه بدون حلقه
open code
U
سیستم رمزی که به صورت کشف مخابره میشود
open code
U
سیستم رمز باز
lock code
U
رمز قفل
mnemonic code
U
کد یادمان
object code
U
دستورالعمل مقصود
source code
U
کد منبع
soundex code
U
کد حقوقی
relative code
U
کد نسبی
spaghetti code
U
کد اسپاگتی
registration code
U
قانون ثبت اسناد
reflected code
U
سیستم کد گذاری که نمایش دو رویت اعداد دهی با یک بیت در زمان از یک عدد به بعدی تغییر میکند
reentrant code
U
برنامههای اسمبلی تولیدشده توسط ماشین
redundant code
U
یک مقدار دهدهی کدشده به باینری با یک بیت اضافی تست
redundant code
U
رمزافزونه
specific code
U
کد برنامه که طوری نوشته شده است که فقط از آدرس ها و مقادیر مطلق استفاده میکند
specific code
U
کد دودویی که مستقیماگ واحد پردازش مرکزی را هدایت می کنند و فقط از آدرس ها مقادیر مطلق استفاده میکند
specific code
U
رمز خاص
r.m.a. color code
U
علایم رنگی جامعه رادیوسازان
quibinary code
U
کد
specific code
U
کد مشخص
status code
U
رمز وضعیت اماد در یک امادگاه
relocatable code
U
برنامه جابجاپذیر
source code
U
کد مبداء
soundex code
U
کد حقوقی پرسنلی
skeletal code
U
رمز اسکلتی
skeletal code
U
کد اسکلتی
skeletal code
U
برنامه ناکامل با کدگذاری در ساختار ابتدایی
severity code
U
رمزسختی
severity code
U
رمزشدت
self validating code
U
کد خود معتبرکننده
self correcting code
U
کد خود اصلاح
self complementing code
U
کد خود مکمل
self checking code
U
رمز خودرس
retrieval code
U
رمز بازیابی
return code
U
رمزبازگشت
result code
U
پیام ارسالی از مودم به کامپیوترمحلی برای بیان وضعیت مودم
stop code
U
کد توقف
symbolic code
U
رمز نمادی
weighted code
U
کد وزن دار
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com