English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 87 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
complete offence U جرم تام
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
complete U کامل
complete U خاتمه دادن به یک کار
complete U خاتمه یافته یا کامل شده
complete U آنچه به چیزی دیگر نیاز ندارد
complete U عملی که عملوندهای لازم را بازیابی میکند از حافظه و عمل را انجام میدهد و نتیجه و عملوندها را به حافظه بر می گرداند و دستور بعدی برای اجرا را می خواند
complete U تام
complete U تکمیل کردن
complete U تکمیل
complete U بانجام رساندن
complete U کامل کردن انجام دادن
complete U تمام
complete inventory U موجودی کامل
complete graph U گراف کامل
complete game U یک بازی کامل از طرف توپزن
complete ditch U گودبرداری کامل
complete ditch U گود کامل
complete sound U فشنگ کامل
It was a complete surprise to me . U کاملا" غافلگیر شدم
complete oligopoly U انحصار چند جانبه کامل
complete substitution U جانشین کامل
complete substitution U جانشینی کالاها
complete substitution U وقتی یک کالاجای کالای دیگر را بگیرد
complete transaction U معامله قطعی و تمام شده که دنباله نخواهد داشت
rounds complete U فرمان تیر تمام
rounds complete U تیر تمام شد
Shen wI'll the work be complete? U اینکار کی کامل می شود ؟
A complete shambles. Hotch -poych. U آش شله قلمکار (قاطی پاتی )
No offence! U قصد اهانت ندارم!
No offence! U نمی خواهم توهین کنم!
offence U جرم
offence U بزه
offence U تعرض
offence U قانون شکنی- بزه
offence U رنجش تجاوز
offence U دلخوری
offence U اهانت توهین
offence U هجوم
offence U یورش
offence U تقصیر حمله
offence U گناه
offence U افند
offence U عملیات تعرضی
offence U توهین
offence U تفصیر
offence U خلاف
offence U لغزش
offence U عملیات افندی
offence U حمله
offence U خطا
petty offence U خطا
petty offence U انحراف
petty offence U لغزش
petty offence U خلاف
petty offence U جرم خلافی
petty offence U جرم کوچک
political offence U جرم سیاسی
victim of an offence U person the committedagainst
victim of an offence U مجنی علیه
To take offence at something . To take something to heart . U حرفی را بدل گرلتن
perpetrator of an offence U مرتکب جرم
perpetration of an offence U مباشرت در جرم
it is an offence to morlity U منافی اخلاق است
full offence U جرم تام
committing an offence U مرتکب جرمی شدن
impossible offence U جرم محال
incomplete offence U جرم عقیم
participation an offence U معاونت در جرم
minor offence U خلاف
minor offence U جرم خلافی
multiple offence U حمله مرکب
non indictable offence U جرایمی که بدون صدورادعانامه تعقیب می شوند
non political offence U جرم غیر سیاسی
perpetration of an offence U مباشرت
commit a minor offence U خلاف کردن
commit a minor offence U مرتکب جرم خلافی شدن
contempt [criminal offence] U اهانت به دادگاه [جرم جنایی]
counselling and procuring an offence U معاونت در جرم
court of minor offence U محکمه خلاف
offence against public order U جرائم بر علیه نظم عمومی
capital offence or crime U گناه مستوجب اعدام
punishment of a minor offence U مجازات تکدیری
guilty of a minor offence U مرتکب جرم خلافی
strict liability offence U جرم مادی صرف
guilty of a minor offence U خلاف کار
contempt [criminal offence] U توهین به دادگاه [جرم جنایی]
The law prescribes a prison sentence of at least five years for such an offence. U قانون کم کمش پنج سال حکم زندان برای چنین جرمی تجویزمی کند.
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com