English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 115 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
competition oriented pricing U قیمت گذاری رقابت امیز
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
demand oriented pricing U قیمت گذاری با توجه به شرایط تقاضا
pricing U تسعیر
pricing U قیمت گذاری
leader pricing U پیشرو در قیمت گذاری
pricing policy U سیاست قیمت گذاری
cost plus pricing U تعیین قیمت فروش با افزودن ضریب مخصوص منفعت به قیمت تمام شده
costing and pricing U هزینه یابی و قیمت گذاری
predatory pricing U قیمت گذاری امرانه
marginal cost pricing U قیمت گذاری بر مبنای هزینه نهائی قیمت معادل هزینه نهائی
peak load pricing U قیمت گذاری بر مبنای بارحداکثر
average cost pricing U قیمت گذاری بر اساس هزینه متوسط
basing point pricing U قیمت تمام شده کالا
price line pricing U قیمت گذاری ثابت برای یک گروه کالا
oriented U گرویده
oriented U جهت دار
oriented U متمایل به
future-oriented <adj.> U پایدار [نسبت به آینده]
market oriented U بازاری
goal oriented U مقصد گرا
machine oriented U ماشین گرا
future-oriented <adj.> U آینده گرا
goal oriented U هدف گرا
market oriented U در جهت بازار
mission , oriented U لازم برای انجام ماموریت ضروری برای انجام ماموریت
target-oriented <adj.> U هدف گرا
goal-oriented <adj.> U هدف گرا
task oriented U تکلیف گرا
procedure oriented U رویه گرا
transaction oriented U تراکنش گر
sense oriented U حس گرا
software oriented U نرم افزارگرا
object oriented U استفاده میکند
object oriented U استفاده میکند تا شکل تصویر را شرح دهد به جای اینکه در شکل پیکس ایجاد کند
target-oriented <adj.> U هدف دار
goal-oriented <adj.> U هدف دار
motor oriented U حرکت گرا
target-oriented <adj.> U مقصد گرا
goal-oriented <adj.> U مقصد گرا
object oriented U روش برنامه نویسی مثل ++C که هر قطعه برنامه به عنوان یک شی که در ارتباط با سایر اشیا است در برنامه به کار می رود
object oriented U زبان برنامه نویسی که برای برنامه نویس شی گرا مثل C++ به کار می رود
object oriented U تصویری که از بردارهای تعریف
byte oriented U لقمه گرا
area oriented U بر مبنای خصوصیات منطقه با توجه به منطقه
application oriented U کاربرد گرا
computer oriented U کامپیوتر گرا
problem oriented U مسئله گرا
competition U همکاری
competition U بازار ازاد
competition U همچشمی
competition U هم چشمی
competition U رقابت
competition U رقابتهای اقتصادی در بازاری که تعدادخریداران و فروشندگان محدود نیست
competition U مسابقه
competition U رقابت
competition U مسابقه
competition U هم چشمی سبقت جویی
competition U هم اوری
competition U سبقت جوئی
transaction oriented processing U پردازش تغییرگرا
user oriented language U زبان استفاده کننده گرا
word oriented computer U کامپیوتر کلمه گرا
procedure oriented language U زبان رویه گرا
problem oriented language U زبان باگرایش مسئله
problem oriented language U زبان مسئله گرا
character oriented protocol U پروتکل با گرایش کاراکتری پروتکل کاراکترگرا
human oriented language U زبان ارایش یافته بشری
machine oriented language U زبان ماشین گرا
magazines computer oriented U مجلات کامپیوتری
application oriented language U زبان کاربردی
computer oriented language U زبان کامپیوترگرا
object oriented graphics U نگاره سازی موضوعی
object oriented programming U برنامه نویسی مقصود گرا
conditions of (the) competition U شرایط رقابت
competition conditions U شرایط رقابت
unfair competition U رقابت ناعادلانه
to show somebody up [in a competition] U از کسی جلو زدن [در مسابقه ورزشی]
to show somebody up [in a competition] U کسی را شکست دادن [در مسابقه ورزشی]
to bar somebody from a competition U شرکت در مسابقه ای را برای کسی ممنوع کردن
workable competition U رقابت عملی
theoretical competition U رقابت فرضی
theoretical competition U رقابت نظری
interscholastic competition U مسابقه اموزشگاه ها
imperfect competition U حالتی است که در بازار عرضه بیش از یک فروشنده وجود نداشته باشد ووی بتواند روی قیمت کالای خود کنترل داشته باشد
imperfect competition U رقابت ناقص
fair competition U رقابت منصفانه
fair competition U رقابت عادلانه
knockout competition U مسابقههای حذفی
destructive competition U رقابت زیان اور
destructive competition U رقابت مخرب
competition rules U قوانین رقابت
competition cost U هزینههای رقابتی
competition clause U شرط ممانعت از دخول دیگران
atomistic competition U رقابت ذرهای
monopolistic competition U رقابت انحصاری
pure competition U رقابت کامل
pure competition U رقابت محض
pure competition U رقابت خالص
free competition U رقابت ازاد
perfect competition U رقابت کامل
natural competition U رقابت طبیعی
partial competition U رقابت جزئی
nonprice competition U رقابت غیر قیمتی
action oriented management report U گزارشی که شرایط غیرعادی رابا توجه ویژهای که نیازدارد به مدیریت هشدار میدهد
record oriented database management U برنامه مدیریت پایگاه دادههای رکوردی
object oriented programming language U زبان برنامه نویسی موضوعی
age group competition U مسابقه برحسب گروه سنی
cut throat competition U رقابت بیرحمانه
cut throat competition U رقابت ادمکشانه
perfecting bail competition U رقابت کامل
evils of imperfect competition U مضار رقابت ناقص
The results of the competition were announced . U نتایج مسابقه اعلام شد
theory of monoplistic competition U نظریه رقابت انحصاری
table oriented database management progr U برنامه مدیریت پایگاه دادههای جدولی
european community competition rules U مقررات رقابت در جامعه اروپا
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com