Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 159 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
compass platform
U
bridge
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
platform
U
نرم افزار یا شبکهای که میتواند با سخت افزارهای مختلف ناسازگار کار کند و متصل شود
platform nu
U
شمارهسکو
platform
U
مرام
platform
U
پایه نصب
platform
U
سکوی ایستگاه راه آهن
platform
U
درجای بلند قرار دادن
platform
U
سخن رانی کردن
platform
U
خط مشی
platform
U
سکو
platform
U
سطحه
platform
U
صحن
platform
U
کف راه جایگاه خطابه
platform
U
پایگاه
platform 3
U
سکوی شماره 3
where is the platform 3?
U
سکوی شماره 3 کجاست؟
platform
U
سکوی شیرجه
platform
U
پایه
platform
U
نوع استاندارد سخت افزار که محدوده مشخص از کامپیوترها را می سازد
platform
U
تخته 4 در 4متر مسابقه وزنه برداری
platform
U
رسانگر حامل گیرنده
aerial platform
U
سکوی مخصوص بارریزی هوایی
flight platform
U
سکوی پرواز
aerial platform
U
سکوی مخصوص پرتاب بار با چتر
pouring platform
U
سطح ریزش
airdrop platform
U
سکوی بارریزی هوایی
hardware platform
U
پایگاه سخت افزار
lifting platform
U
صفحه بالابر
launching platform
U
launcher
military platform
U
سکوی نظامی
multi platform
U
که روی سخت افزارهای مختلف اجرا میشود
platform car
U
واگن بی لبه
platform independence
U
استقلال پایهای
platform load
U
بار اماده برای بارریزی هوایی
platform load
U
بار سکودار
platform load
U
بار کف دار
space platform
U
پایگاه فضایی
baffle platform
U
کف ارام کننده
stairs with a platform
U
پلکان با پاگرد
starting platform
U
سکوی شروع
stepped platform
U
صفحه پله دار
connectivity platform
U
برنامه اتصال
bath platform
U
سکویحمام
space platform
U
ایستگاه فضایی
weighing platform
U
صفحهوزنه
station platform
U
سکویایستگاه
production platform
U
سکویتولیدات
platform trolley
U
چرخدستیسکویی
platform shelter
U
سایبانسکو
platform ladder
U
نردبانسکویی
platform entrance
U
سکویورود
passenger platform
U
سکویمسافرین
load platform
U
سکویبار
jack-up platform
U
سکویبالابر
fixed platform
U
سکویثابت
oil platform
U
سکوینفتی
camera platform
U
سکویدوربین
gate operating platform
U
سکوی مانور دریچه ها
Is this the right platform for the train to London?
U
آیا این سکوی قطار لندن است؟
air delivery platform
U
پالت مخصوص بارریزی هوایی
semi-submersible platform
U
سکوینیمهشناور
camera platform lock
U
محلقفلدوربینبهپایه
platform pallet truck
U
چرخمسطحسکویی
Your train will leave from platform 8.
قطار شما از سکوی شماره 8 حرکت خواهد کرد.
What platform does the train from York arrive at?
U
قطار یورک در کدام سکو توقف می کند؟
What platform does the train to York leave from?
U
قطار یورک از کدام سکو حرکت می کند؟
compass
U
به دست آوردن
compass saw
U
اره تیغه باریک
with in compass
U
بدون مبالغه
compass course
U
مسیر مغناطیسی خودرو یاهواپیما یا تانک
compass
U
تدبیر کردن
compass
U
قطب نما
compass
U
جهت یاب
compass
U
پرگار
compass
U
حدود
compass
U
وسعت دایره
compass
U
دوره
compass
U
قطبنما
compass
U
باقطب نماتعیین
compass
U
دور زدن
compass
U
مدارچیزی راکامل نمودن
compass
U
جهت کردن محصور کردن
compass
U
محدود کردن فهمیدن
compass
U
درک کردن
compass
U
گرد مدور
compass
U
حدود وثغور حوزه
compass
U
پرگار قطب نما
compass
U
حیطه
compass
U
دایره
compass
U
نقشه کشیدن اختراع کردن
astro compass
U
قطب نمای نجومی
standard compass
U
قطبنمای اصلی مغناطیسی
astro compass
U
قطب نمای ژیروسکوپی
steering compass
U
قطبنمای سکان
beam compass
U
پرگار بازودار
radio compass
U
قطبنمای رادیویی
compass card
U
صفحه قطبنما
bow compass
U
نوعی پرگار که برای رسم دایرههای کوچک بکار میرود
compass azimuth
U
گرای مغناطیسی
aperiodic compass
U
قطب نمای با عقربه چفت شونده
swinging the compass
U
تصحیح انحراف قطب نما تصحیح خطای قطب نما
compass point
U
جهتقطبی
compass rose
U
صفحه جهت یاب
compass bridge
U
قطبنمایعرشهکشتی
liquid compass
U
مایعقطبنما
aperiodic compass
U
قطب نمای چفت شونده
transit compass
U
الت سنجش گوشههای افقی
to fetch a compass
U
گردگشتن
to fetch a compass
U
دورزدن
to box the compass
U
جهات سی ودوگانه قطب نمارابه ترتیب گفتن
compass azimuth
U
گرای قطب نمای کشتی
per standard compass
U
برحسب قطب نمای استاندارد
compass compensation
U
تنظیم قطب نما از نظر اثر نیروی مغناطیسی فلزات مجاور
compass card
U
گلباد
compass stand
U
binnacle compass
compass swing
U
چرخش خط محوری
compass swing
U
قطب نما انحراف طولی قطب نما
compass window
U
شاه نشین نیم گرد
compass card
U
صفحه قطب نما
compass calibration
U
تنظیم انحراف قطب نما
compass calibration
U
تنظیم قطب نما
gyro compass
U
قطب نمای ژیروسکوپی
gyro compass
U
قطب نمای نجومی
compass rose
U
شمال نما
compass rose
U
دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
compass declination
U
انحراف قطب نما
compass declination
U
انحراف مغناطیسی قطب نما
compass direction
U
سمت قطب نما
compass direction
U
گرای مغناطیسی
compass direction
U
جهت قطبنمای مغناطیسی
compass error
U
جمع انحراف تغییرپذیری وخطای گردش شمالی
compass north
U
شمال مغناطیسی
compass north
U
شمال قطب نما
compass plane
U
رنده سینه
compass compensation
U
تصحیح قطب نما
compensation of compass
U
تصحیح قطبنما
compass bearing
U
سمت قطب نما
magnetic compass
U
قطبنما
magnetic compass
U
قطب نما
mariner's compass
U
قطبنمای ژیروسکپی کشتی
mariner's compass
U
قطبنمای دریایی
master compass
U
قطبنمای الکتریکی اصلی قطبنمای اصلی
compass bearing
U
زاویه توجیه قطب نما
magnetic compass
U
قطب نمای مغناطیسی
magnetic compass
U
قطبنمای مغناطیسی
compass bowl
U
جام قطبنما
inclination compass
U
قطبنمای میلی
induction compass
U
قطب نمای القائی
compass bearing
U
موقعیت برحسب قطبنما
gyro compass
U
قطبنمای الکتریکی
compass binnacle
U
پایه قطبنمای مغناطیس stand compass : sys
hair compass
U
پرگار سوزنی
compass acceleration error
U
خطای شتاب جهت یاب
compass acceleration error
U
اشتباه قطب نما در اثر سرعت گرفتن کشتی یا هواپیما
gyro magnetic compass
U
قطب نمای ژیروسکوپی ناوژیروسکوپ مغناطیسی
compass magnetic binnacle
U
binnacle
aperiodic magnetic compass
U
قطب نمای مغناطیسی بدون نوسان
compass meridian line
U
قطبنمایخطنصفالنهار
cross section of a liquid compass
U
قسمتموربقطبنمایمایع
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com