Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 86 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
communications server
U
سرویس دهنده مخابراتی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
server
U
سیستم عامل شبکه برای PC سافت IBM
server
U
توسط کاربران متعدد در یک زمان است
server
U
برنامه کاربردی ذخیره شده روی دیسک سخت سرور که قابل دستیابی
server
U
سیستم
server
U
مشخصه مخصوص در وب سرور که به صفحات وب و متن ها و برنامه ها امکان تواناییهای خاص میدهد. مثل شمارش مراجعه کنندگان به یک سایت
server
U
خدمتگزار
server
U
کامپیوتر مخصوص که کاری را برای شبکه انجام میدهد
server
U
بازیکنی که توپ را میزند
server
U
کمک کننده
server
U
نوکر
server
U
خدمتکار
server
U
کامپیوتر مخصوص و امکان حافظه پشتیبان در ترمینال ها و عملگرهای شبکه محلی
server
U
خدمتگذار
server
U
کامپیوتر متصل به شبکه که نرم افزار سیستم عامل شبکه را اجرا میکند تا کاربر دیگر واشتراک فایل و چاپگر را کنترل کند
server
U
ول مدیریت صف چاپ و چاپگرهاست
server
U
که به کاربر امکان دستیابی به فایلهای کامپیوتر دیگر و وسایل جانبی روی شبکه میدهد به صورتی که گویی منابع محلی هستند
file server
U
سرور فایل
file server
U
خدمتگزار فایل
process server
U
مامور ابلاغ برگهای قانونی
LAN Server
U
سیستم عامل شبکه برای PC سافت IBM
network server
U
خدمتگزار شبکه
mail server
U
کامپیوتری که پستهای وارد شده در ذخیره میکند و به کاربر صحیح ارسال میکند و پست خروجی را ذخیره میکند و به مقصد درست روی اینترنت منتقل میکند
proxy server
U
کامپیوتری که کپی داده ها و فایلهای ذخیره شده روی سرور را ذخیره میکند تا به کاربران امکان دهد به سرعت به فایلها و داده دستیابی داشته باشند, اغلب حد وسط ی بین اینترنت یک شرکت و اینترنت عمومی است
a dedicated server
U
[رایانه]
خدمتگذار اختصاصی
non dedicated server
U
کامپیوتری که سیستم عامل شبکه را در پس زمینه اجرا میکند و نیز برای اجرای برنامههای کاربردی نرمال در همان زمان قابل استفاده است
Web server
U
کامپیوتری که صفحات وب را که یک وب سایت تشکیل می دهند ذخیره میکند
time server
U
ابن الوقت
time server
U
بوجارلنجان
dedicated file server
U
خدمتگذار فایل اختصاصی
back end server
U
کامپیوتر متصل به شبکه که امور مربوط به ایستگاههای کاری مشتری را انجام میدهد
client server network
U
شبکه خدمتگزار- مشتری
server based application
U
برنامه کاربرد شبکه
An opportunist. A time -server.
U
آدم استفاده جو ( استفاده گر )
communications
U
ارتباط و مخابرات
communications
U
خطوط مواصلاتی ارتباطات
communications
U
ارتباطات
What should I do when I get the following message: The connection to the server has failed
U
چکاری لازم هست انجام بدهم وقتی که پیغام زیر را دریافت کردم: ارتباط با سرور میسر نمیباشد؟
To be a time server . To sail with the wind .
U
ابن الوقت بودن
agency of communications
U
منبع ارتباط
communications processor
U
پردازشگرارتباطات
syncheronous communications
U
مخابره همزمان
signal communications
U
ارتباطات مخابراتی
signal communications
U
ارتباط و مخابرات
communications protocol
U
پروتکل مخابراتی
communications protocol
U
پروتکل ارتباطات
communications satellite
U
ماهواره ارتباطاتی
communications satellite
U
ماهوارههای مخابراتی
voice communications
U
ارتباطات صوتی
communications processor
U
پردازنده مخابراتی
agency of communications
U
شعبه ارتباطات
communications channel
U
کانال مخابراتی
communications link
U
پیوند مخابراتی
road communications
U
ارتباطجادهای
personal communications
U
ارتباطاتشخصی
communications controller
U
کنترل کننده ارتباطات
industrial communications
U
ارتباطاتصنعتی
in-flight communications
U
ارتباطاتداخلپرواز
communications software
U
نرم افزار مخابراتی
communications system
U
سیستم مخابراتی
maritime communications
U
ارتباطاتدریایی
optical communications
U
ارتباطات نوری
official communications
U
مکاتبات اداری
satellite communications
U
مخابره ماهوارهای
official communications
U
ابلاغیه رسمی
line of communications
U
خطوط مواصلات
line of communications
U
خطوط ارتباطی زمین
electrical communications
U
ارتباطات الکترونیکی
digital communications
U
ارتباطات دیجیتالی
communications program
U
برنامه ارتباطات
communications terminal
U
ترمینالهای ارتباطی
To be a time -server . To sail with the wind . To be unprincipled.
U
نان را به نرخ روز خوردن ( ابن الوقت بودن )
air line of communications
U
خطوط مواصلات هوایی
hierarchical communications system
U
شبکهای که هر شاخه آن تعدادی زیر شاخه جداگانه دارد
low speed communications
U
ارسال داده کمتر از بیت در ثانیه
communications stallite corporation
U
یک شرکت تحت مالکیت خصوصی است که امتیاز ان توسط کنگره ایالات متحده امریکا به منظور مخابره سیگنالهای صوتی وتلویزیونی و تصویری ماهواره صادر شده است
programmable communications interface
U
رابط مخابراتی برنامه پذیر
data communications processor
U
پردازنده ارتباطات داده ها
hierarchical communications system
U
روش ذخیره سازی و سازماندهی فایلها روی دیسک
hierarchical communications system
U
با نمایش دایرکتوری اصلی
hierarchical communications system
U
لیست دایرکتوری فایلهای دیسک
data communications equipment
U
تجهیزات ارتباطات داده ها
hierarchical communications system
U
شاخه ها و زیر دایرکتوری ها
hierarchical communications system
U
پایگاه دادهای که رکوردها بهم مربوطند با یک ساختار مشخص
hierarchical communications system
U
روش اختصاص توابع کنترلی و پردازش در شبکهای از کامپیوتر که برای کارها مناسبند
communications control unit
U
واحد کنترل مخابراتی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com