Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
command management system
U
سیستم مدیریت فرماندهی سیستم مدیریت یکان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
management system
U
سیستم مدیریت
management system
U
سیستم اداره
project management system
U
سیستم مدیریت پروژه
data management system
U
سیستم مدیریت داده ها
management information system
U
سیستم مدیریت اطلاعات
association for system management
U
یک سازمان بین المللی که متعهد است تا اعضا خود را ازرشد سریع و تغییرات درزمینه مدیریت سیستم ها وپردازش اطلاعات اگاه کند
database management system
U
سیستم مدیریت پایگاه داده سیستم مدیریت پایگاه داده ها
information management system
U
سیستم مدیریت اطلاعات
management information system
U
نرم افزاری که به مدیران شرکت امکان دستیابی و بررسی داده را میدهد
data base management system
U
سیستم مدیریت پایگاه داده ها
relational database management system
U
نشانهای که دو موضوع را مقایسه میکند
relational database management system
U
پرسش پایگاه داده ها که حاوی عملگرهارابط های است
network data management system
U
مجموعهای از برنامههای مرتبط برای بار کردن دستیابی و کنترل یک پایگاه داده
relational database management system
U
پایگاه دادهای که تمام موضوعات ان بهم مربوطند.دادهای که فیلد مربوطه را جستجو میکند بدست می آید
hierarchical data base management system
U
سیستم مدیریت پایگاه داده سلسله مراتبی
command select system
U
سیستم فرمان انتخابی
command active sonobuoy system
U
وسیله اکتشاف زیردریایی
management
U
مدیران کارفرمایی
management
U
اداره
management
U
ship leader
management
U
سرپرستی
management
U
مدیریت
management
U
ترتیب
management
U
اجرا و نگهداری شبکه
management
U
سازماندهی
management
U
هدایت یا سازماندهی
management
U
property endowed the affairsof the of تولیت عین موقوفه
management
U
حیله
management
U
مدیریت وریاست حسن تدبیر
management
U
حل و عقد
management
U
برنامه ریزی
database management
U
مدیریت پایگاه داده ها
management group
U
ائتلاف چند شرکت
management group
U
ائتلاف تجاری
management expenses
U
مخارج مدیریت
operational management
U
مدیریت عملیاتی
demand management
U
مدیریت تقاضا
ownership and management
U
مالکیت و مدیریت
personnel management
U
مدیریت استخدام
personnel management
U
مدیریت پرسنلی
personnel management
U
اداره کردن پرسنلی
game management
U
شکاربانی
game management
U
شکارداری
memory management
U
مدیریت حافظه
[علوم کامپیوتر]
watershed management
U
انجیرداری
scientific management
U
مدیریت علمی
resource management
U
مدیریت منبع
watershed management
U
ابخیزداری
facilities management
U
مدیریت امکانات
supply management
U
مدیریت عرضه
record management
U
مدیریت رکوردها
record management
U
مدیریت مدارک
file management
U
مدیریت پرونده ها
file management
U
مدیریت پرونده
file management
U
مدیریت فایل
watershed management
U
کلیه عملیات مربوط به اصلاح و نگهداری و بهره برداری از انجیرها
financial management
U
مدیریت مالی
production management
U
مدیریت تولید
management board
U
کمیته مباشر
[شرکت سهامی]
board of management
U
کمیته مباشر
[شرکت سهامی]
wildlife management
U
مدیریت حیات وحش
career management
U
مدیریت تهیه تخصصهای نظامی
materiel management
U
مدیریت اماد
materiel management
U
مدیریت اقلام
materials management
U
مدیریت مواد
management science
U
علم مدیریت
management report
U
گزارش مدیریت
management graphics
U
مدیریت گرافیک
management expenses
U
مخارج اداری
management accounting
U
تهیه حساب جهت مدیران
concurrency management
U
مدیریت همزمانی
management coding
U
سیستم کد بندی و علامت گذاری کالاها و ذخایر از نظرمدیریت توزیع
configuration management
U
مدیریت پیکربندی
task management
U
مدیریت وفیفه
task management
U
مدیریت کار
career management
U
مدیریت مشاغل
data management
U
مدیریت داده ها
memory management
U
مدیریت حافظه
job management
U
مدیریت برنامه
industrial management
U
مدیریت صنعتی
monopoly management
U
مدیریت انحصاری
inventory management
U
مدیریت موجودی
file management program
U
برنامه مدیریت فایل
project management program
U
برنامه مدیریت پروژه
relational database management
U
مدیریت پایگاه دادههای رابطهای
top level management
U
مدیریت سطح بالا
information resource management
U
مدیریت منبع اطلاعات
home management software
U
برنامههای طراحی شده جهت استفاده داخلی
spatial data management
U
مدیریت داده فضایی
data base management
U
مدیریت پایگاه داده ها
middle level management
U
مدیریت سطح متوسط
data management programs
U
برنامههای مدیریت داده ها
data processing management
U
مدیریت پردازش داده
paged memory management
U
مدیریت حافظه صفحه بندی شده
data base management
U
مدیریت پایگاه داده
lower level management
U
مدیریت سطح پایین
army management structure
U
سازمان مدیریت نیروی زمینی
memory management program
U
برنامه مدیریت حافظه
institute of materials management
U
موسسه مدیریت مواد
database management program
U
برنامه مدیریت پایگاه داده ها
data processing management association
U
انجمن مدیریت پردازش داده
action oriented management report
U
گزارشی که شرایط غیرعادی رابا توجه ویژهای که نیازدارد به مدیریت هشدار میدهد
simple network management protocol
U
سیستم مدیریت شبکه که نحوه ارسال داده وضعیت از گرههای کنترل به ایستگاه کنترل را بیان میکند. SNNP قادر به کارترون با هر نوع شبکه سخت افزار یا نرم افزار به صورت مجازی است
record oriented database management
U
برنامه مدیریت پایگاه دادههای رکوردی
computer aided factory management
U
مدیریت کارخانه با استفاده ازکامپیوتر
flat fuiile database management program
U
برنامه مدیریت پایگاه دادههای تک فایل
table oriented database management progr
U
برنامه مدیریت پایگاه دادههای جدولی
command.com
U
COCO.ANDفایل
self command
U
خودداری
self command
U
کف نفس
self command
U
خودفرمانی
at my command
U
به فرمان من
command.com
U
در -MS DOS فایل برنامهای که حاوی مفسر دستورات سیستم عامل است این برنامه همیشه در حافظه مقیم است و دستورات سیستم را تشخیص میدهد و به عمل تبدیل میکند
specified command
U
فرماندهی اختصاصی فرماندهی نیروی اختصاصی
under command
U
زیرفرماندهی
specified command
U
نیروی اختصاصی
under command
U
تحت کنترل
second in command
U
معاون فرماندهی جانشین فرماندهی
command
U
فرمان دستوردادن
command
U
امرکردن
command
U
فرمان
command
U
فرماندهی
command
U
کلمه یا عبارتی که توسط یک سیستم کامپیوتری تشخیص داده میشود و یک عمل را آغاز و پایان میکند
command
U
امر
command
U
حکم
command
U
یکان قرارگاه عمده
command
U
امریه
command
U
یکان عمده قرارگاه فرماندهی کردن امر دادن
command
U
حکم کردن
command
U
فرمان دادن
command
U
دستور
command
U
فرمایش
command
U
سرکردگی فرماندهی
second in command
U
معاون
channel command
U
فرمان کانال
command net
U
شبکه فرماندهی
command net
U
شبکه یکان
command altitude
U
ارتفاع فرمان داده شده برای پرواز ارتفاع تعیین شده برای هواپیمای رهگیر
command of execution
U
ریاست اجرایی
command of execution
U
فرمان اجرای عمل یکان اجرایی
command processing
U
پردازش دستورالعمل
chain of command
U
سلسله مراتب فرماندهی
command language
U
زبان فرماندهی
command processor
U
سیستم عامل فرمانی
chain of command
U
سلسله مراتب
command liaison
U
افسر رابط فرماندهی
command report
U
گزارش فرماندهی
combined command
U
فرماندهی مرکب
command mode
U
وضعیت دستوری
command and control
U
کنترل و فرماندهی
command automatism
U
فرمانبری مطلق
command axis
U
محور حرکت یکان
command axis
U
محورحرکت قرارگاه فرماندهی محور ارتباط فرماندهی
command channels
U
ردههای فرماندهی
command ejection
U
پرتاب کابین خلبان با فرمان سیستم پرتاب خودکار کابین
command group
U
گروه فرماندهی
command heading
U
مسیر تعیین شده برای هواپیماتوسط برج کنترل
command heading
U
مسیرپیش بینی شده
command key
U
کلید فرمان
command language
U
زبان فرمان
command language
U
زبان دستوری
combined command
U
یکان مرکب
command liaison
U
شبکه رابط یکان
command detonated
U
منفجر شونده از راه دور قابل انفجار با فرمان دور
command mode
U
حالت فرماندهی
command signal
U
علامت فرمان
sealift command
U
یکان حمل و نقل دریایی
support command
U
فرماندهی پشتیبانی
support command
U
یکان پشتیبانی
support command
U
فرمانده پشتیبانی یکان مسئول پشتیبانی
dosmount command
U
فرمان پیاده کردن
filter command
U
فرمان FILTER
direct command
U
فرماندهی مستقیم فرماندهی بلاواسطه تیراندازی به روش فرمان مستقیم
preparatory command
U
فرمان حاضرباش
preparatory command
U
فرمان خبر
external command
U
فرمان خارجی
external command
U
فرمان برونی
resume command
U
به دست گرفتن فرماندهی شروع فرماندهی
embeded command
U
فرمان تعبیه شده
sealift command
U
فرماندهی حمل و نقل دریایی
scheme of command
U
طرح فرماندهی
scheme of command
U
طرح عملیاتی یکان
Send To command
U
دستور منو در منوی فایل یک برنامه کاربری ویندوز که به کاربر امکان ارسال فایل یا داده موجود و در برنامه به برنامه دیگر میدهد
sequence of command
U
ترتیب توالی فرامین
retraining command
U
قسمت ندامتگاه
retraining command
U
یکان بازاموزی
full command
U
کنترل کامل
full command
U
اداره کامل
continuity of command
U
مداومت فرماندهی
component command
U
قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
comp command
U
COفرمان P
commodity command
U
یکان امادکالاهای مصرفی
commodity command
U
فرماندهی اماد
command unit
U
واحد فرمان
command strength
U
استعداد یکان
command speed
U
سرعت تعیین شده هواپیما سرعت پیش بینی شده برای هواپیما
major command
U
فرماندهی عمده قسمت عمده ارتشی
major command
U
یکان عمده
logistical command
U
یکان لجستیکی
oversea command
U
یکان خارج از کشور فرماندهی برون مرزی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com