Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
command budget estimate
U
براورد بودجه یکان
command budget estimate
U
براوردبودجه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
estimate
U
تخمین
estimate
U
براورد کردن
estimate
U
براوردکردن تخمین زدن
estimate
U
اعتبار
estimate
U
تخمین زدن براورد براورد وضعیت
estimate
U
تخمین زدن ارزیابی کردن
estimate
U
براورد کردن براورد
estimate
U
تخمین زدن
estimate
U
ارزیابی تخمین
estimate
U
قیمت شهرت
estimate
U
ارزیابی
estimate
U
تخمین تقویم
to estimate something
[at]
U
تخمین زدن چیزی
[به]
over estimate
U
زیاد براوردکردن
over estimate
U
بیش ازاندازه واقعی بها گذاشتن بر
estimate
U
دیدزنی
estimate
U
براورد
estimate
[quote]
U
براورد
[تخمین]
[اقتصاد]
estimate of the situation
U
براورد وضعیت
second revised estimate
U
براورد تجدید نظر شده دوم
staff estimate
U
براورد ستادی
conservative estimate
U
براورد محافظه کارانه
biased estimate
U
براورد سودار
cost estimate
U
تخمین مخارج
unbiased estimate
U
براورد ناسودار
unbiased estimate
U
براوردنااریب
Can you give me an estimate?
U
ممکن است یک برآورد هزینه به من بدهید؟
estimate of costs
U
تخمین مخارج
error of estimate
U
خطای براورد
rough estimate
U
براورد تقریبی
regression estimate
U
تخمین رگرسیون
regression estimate
U
براورد رگرسیون
point estimate
U
براورد نقطهای
parametric estimate
U
تخمین تقریبی
parametric estimate
U
براوردی که بر مبنای در نظرگرفتن متغیرها انجام میشود
commander's estimate
U
براورد فرماندهی
interval estimate
U
براورد فاصلهای
cost estimate
U
براورد هزینه
intelligence estimate
U
براورداطلاعاتی
intelligence estimate
U
براورد اطلاعات
unbiased estimate
U
تخمین بدون تورش
A rough (crude)estimate.
U
حساب سر انگشتی
pre design estimate
U
براورد مقدماتی طرح
standard error of estimate
U
خطای معیار براورد
budget
U
حساب درامد وخرج
budget
U
اعتبار
budget
U
بودجه
cash budget
U
بودجه نقدی
capital budget
U
بودجه تاسیساتی
cyclical budget
U
بودجه ادواری
capital budget
U
بودجه اصلاحات و ایجاد تاسیسات جدید
capital budget
U
بودجه سرمایهای
budget expenditures
U
مخارج بودجه
budget item
U
اقلام نقدی
budget item
U
اقلامی که به دستور فرمانده قیمت ان ازبودجه یکان کسر میشود
budget line
U
خط بودجه
budget period
U
دوره بودجه
budget period
U
زمان بودجه
budget process
U
فرایند بودجه
budget process
U
مراحل بودجه
budget surplus
U
مازاد بودجه
budget surplus
U
اضافه بودجه
provide for in the budget
U
در بودجه پیش بینی کردن
program budget
U
بودجه برنامهای
cyclical budget
U
بودجه دورانی
development budget
U
بودجه عمرانی
household budget
U
بودجه خانوار
state budget
U
بودجه دولت
government budget
U
بودجه دولت
family budget
U
بودجه خانواده
family budget
U
بودجه خانوار
flexible budget
U
بودجه انعطاف پذیر
financial budget
U
بودجه مالی
current budget
U
بودجهای که برای یک سال مالی تدوین شود
preliminary budget
U
بودجه مقدماتی
preliminary budget
U
بودجه ابتدائی
flexible budget
U
بودجه متغیر
operating budget
U
بودجه بهره برداری
operating budget
U
بودجه عملیاتی
national budget
U
بودجه ملی
municipal budget
U
بودجه شهرداری
current budget
U
بودجه جاری
fixed budget
U
بودجه ثابت
to p for a sum in the budget
U
مبلغی را بودجه پیش بینی کردن
budget bureau
U
دفتر بودجه
administrative budget
U
بودجه اداری
budget balance
U
توازن بودجه
budget balance
U
تعادل بودجه
budget account
حسابی در فروشگاه که وجه خرید اجناس و...به آن واریز می شود
budget estimates
U
براوردهای بودجهای
unified budget
U
بودجه واحد
budget classification
U
طبقه بندی بودجه
annual budget
U
بودجه سالانه
unbalanced budget
U
بودجه نامتوازن
balanced budget
U
بودجه متوازن
budget ceiling
U
سقف بودجه
variable budget
U
بودجه متغیر
budget comittee
U
گروه بودجه
budget directive
U
دستورالعمل تهیه بودجه
budget deficit
U
کسر بودجه
budget deficit
U
کسری بودجه
budget data
U
اطلاعات بودجه
budget execution
U
اجرای بودجه
budget cycle
U
مراحل بودجه
budget cycle
U
گردش بودجه
budget constaint
U
محدودیت بودجهای
budget constraint
U
محدودیت بودجه
budget determinant
U
تعیین بودجه
budget credit
U
اعتبار بودجه
The budget deficit of 1980 .
U
کسر بودجه سا ل1980
national economic budget
U
بودجه اقتصادی ملی
balanced budget theorem
U
قضیه بودجه متوازن
balanced budget multiplier
U
ضریب بهم فزاینده بودجه متوازن
cyclically balanced budget
U
بودجه متوازن ادواری
The welfare budget has been cut down.
U
از بودجه رفاهی مقداری زده اند
preliminary budget forecast
U
پیش بینی مقدماتی بودجه
budget forecasting model
U
مدل پیشگویی بودجهای
multiplier effect of a balanced budget
U
اثر بهم فزاینده بودجه متوازن
command
U
فرمان
command
U
یکان قرارگاه عمده
command
U
امریه
command.com
U
در -MS DOS فایل برنامهای که حاوی مفسر دستورات سیستم عامل است این برنامه همیشه در حافظه مقیم است و دستورات سیستم را تشخیص میدهد و به عمل تبدیل میکند
command.com
U
COCO.ANDفایل
command
U
سرکردگی فرماندهی
command
U
فرمان دادن
command
U
حکم کردن
command
U
امرکردن
self command
U
کف نفس
under command
U
زیرفرماندهی
under command
U
تحت کنترل
command
U
فرماندهی
command
U
یکان عمده قرارگاه فرماندهی کردن امر دادن
command
U
فرمان دستوردادن
command
U
دستور
command
U
حکم
command
U
امر
specified command
U
فرماندهی اختصاصی فرماندهی نیروی اختصاصی
command
U
فرمایش
self command
U
خودفرمانی
self command
U
خودداری
second in command
U
معاون فرماندهی جانشین فرماندهی
second in command
U
معاون
command
U
کلمه یا عبارتی که توسط یک سیستم کامپیوتری تشخیص داده میشود و یک عمل را آغاز و پایان میکند
specified command
U
نیروی اختصاصی
at my command
U
به فرمان من
full command
U
اداره کامل
support command
U
فرمانده پشتیبانی یکان مسئول پشتیبانی
unified command
U
فرماندهی متحد
terminal command
U
فرماندهی بارانداز نظامی یکان عملیات سکوی نظامی
tactical command
U
فرماندهی تاکتیکی
transient command
U
فرمان ناپایدار
unified command
U
نیروهای متحد فرماندهی متحده یکانهای متحده متشکل از چندنیرو یا کشور
tactical command
U
یکان تاکتیکی
support command
U
یکان پشتیبانی
operational command
U
فرماندهی از نظر عملیاتی
word of command
U
فرمان نظامی
word of command
U
فرمان انتصاب
command module
U
نقشهراهنما
sequence of command
U
ترتیب توالی فرامین
full command
U
کنترل کامل
Send To command
U
دستور منو در منوی فایل یک برنامه کاربری ویندوز که به کاربر امکان ارسال فایل یا داده موجود و در برنامه به برنامه دیگر میدهد
sealift command
U
یکان حمل و نقل دریایی
resume command
U
به دست گرفتن فرماندهی شروع فرماندهی
retraining command
U
یکان بازاموزی
national command
U
یکان یا قسمت نظامی مربوط به هر ملت در عملیات چندکشور
type command
U
نوع یکان ناو گروه
type command
U
فرماندهی ناو گروه
preparatory command
U
فرمان حاضرباش
to perform a command
U
فرمانی را اجرا کردن
operator command
U
فرمان متصدی
preparatory command
U
فرمان خبر
major command
U
فرماندهی عمده قسمت عمده ارتشی
major command
U
یکان عمده
internal command
U
فرمان درونی
sealift command
U
فرماندهی حمل و نقل دریایی
scheme of command
U
طرح فرماندهی
joint command
U
فرماندهی مشترک
joint command
U
یکان مشترک
logistical command
U
فرماندهی لجستیکی
scheme of command
U
طرح عملیاتی یکان
retraining command
U
قسمت ندامتگاه
logistical command
U
یکان لجستیکی
oversea command
U
یکان خارج از کشور فرماندهی برون مرزی
command economy
U
اقتصاد دستوری
channel command
U
فرمان کانال
combined command
U
فرماندهی مرکب
combined command
U
یکان مرکب
command altitude
U
ارتفاع فرمان داده شده برای پرواز ارتفاع تعیین شده برای هواپیمای رهگیر
command and control
U
کنترل و فرماندهی
command automatism
U
فرمانبری مطلق
command axis
U
محور حرکت یکان
command axis
U
محورحرکت قرارگاه فرماندهی محور ارتباط فرماندهی
command channels
U
ردههای فرماندهی
command channels
U
سلسله مراتب فرماندهی سلسله مراتب
command detonated
U
منفجر شونده از راه دور قابل انفجار با فرمان دور
command ejection
U
پرتاب کابین خلبان با فرمان سیستم پرتاب خودکار کابین
command group
U
گروه فرماندهی
command heading
U
مسیر تعیین شده برای هواپیماتوسط برج کنترل
command heading
U
مسیرپیش بینی شده
command key
U
کلید فرمان
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com