English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
combination device U ماسوره ترکیبی مین ماسوره مرکب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
combination U ترکیب
combination U مجموعهای از اعداد که یک قفل را باز می کنند
combination U چندین چیز که با هم ترکیب شده اند
combination U هماوندی
combination U توافق بین دو یا چند موسسه به منظور دست یافتن به بهره بیشتر
combination U ضربههای پی در پی
combination U مجموعه
combination U امیزش
combination circuit U مدارمرکب در مین
combination current U جریان مرکب
combination fixture U اویز مرکب
combination influence U مکانیسم عامل مرکب
combination influence U عامل ترکیبی
combination lantern U فانوس مرکب
combination circuit U مدار انفجاری مرکب
combination carrier U کشتی که کالاهای گوناگون حمل مینماید
combination bands U نوارهای ترکیبی
business combination U ادغام دو یا چند موسسه دریکی از ان موسسات
combination pliers آمیزش قفل ها
combination spanner U آچارچندکاره
linear combination U ترکیب خطی [ریاضی]
chemical combination U ترکیب شیمیایی
combination shot U ضربه مرکب با یک سری حرکات گوی تا به کیسه بیافتد
combination lock U قفل حروفی
combination locks U قفل حروفی
horizontal combination U ترکیب افقی
least cost combination U ترکیب حداقل هزینه
linear combination U ترکیب خطی
pinning combination U مجموع حرکات منجر به ضربه فنی
combination grasp U گرفتن معمولی و برعکس
combination vehicle U خودروی بکسل کننده و بکسل شونده
combination vehicle U خودروهای مرکب
combination toolholder U ابزار نگهدار چندگانه
combination tone U صوت ترکیبی
combination switch U سویچ چندکاره
combination turret lathe U ماشین تراش کاپستان مرکب
combination slitting, shears U میله و اهن بر
combination slitting, shears U cutter bar and
combination slitting, shears U قیچی ورق
linear combination of atomic orbitals U ترکیب خطی اوربیتالهای اتمی
ritz rydbergy combination principle U اصل ترکیب ریتس- ریدبرگ
v , device U ارم مدال شجاعت ارتش امریکا
I/O device U دستگاه داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی]
device name U نام دستگاه
device U وسیله
device U که برای ورود و خروج داده یا پردازنده به کار می رود
device U مشخصه یکتا و کد انتخاب شده برای هر وسیله جانبی
device U کد مخصوص ارسال شده به وسیلهای برای مشخص کردن انجام یک سری توابع خاص
device U عامل
device U برنامه یا تابعی که مدیریت وسیله ورودی / خروجی یا جانبی را بر عهده دارد
device U اسباب
device U ابزار
device U یک بیت درکلمه وضعیت وسیله برای بیان وضعیت وسیله
device U وسیله جانبی
device U کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
device U خارضامن
device U اپارات
device U تجهیزات
device U دستگاه اسباب وسیله
device U الت
device U حیله
device U چاشنی
device U فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند
device U کلمه اختصار بیان کننده یک پورت یا وسیله ورودی / خروجی مثل COM برای پورتهای سری
device U PRN برای پورت چاپگر
device U وسیلهای مثل صفحه تصویر یا چاپگر که اجازه نمایش اطلاعات میدهد
device U شعار دستگاه
device U اختراع
device U تمهید
device U شیوه
device U لیستی از تقاضاهای کاربران یا برنامه ها برای استفاده از یک وسیله
device U ماشین یا وسیله کارا
device U دستگاه
device U فزاره
device U روش برنامه نویسی که نتیجه آن برنامهای خواهد بود که به هر سخت افزار جانبی قابل اجرا است
device U CON برای صفحه کلید و صفحه نمایش
device U اهمیت وسیله جانبی نصب شده توسط کاربر یا کامپیوتر مرکزی که روشی که CPU یک سیگنال وقفه آن را دریافت میکند بیان کرده است
device U کلمه داده ارسالی از وسیلهای که حاوی اطلاعاتی درباره وضعیت فعلی اش است
device U ضامن
point device U بی عیب
pointing device U وسیله ورودی که محل نشانه گر را روی صفحه کنترل میکند طبق حرکت آن توسط کاربر
pointing device U دستگاه اشاره گر
pressure device U ماسوره فشاری
point device U بسیار درست
point device U کاملا راست
pressure device U عامل فشاری مین
picking device U دستگاه ورودی برای واردکردن داده روی صفحه نمایش
pull device U ماسوره کشش مین
output device U دستگاه خروجی
logic device U دستگاه منطقی
mapping device U دستگاه نگاشت
MCI device U وسیله چند رسانهای قابل تشخیص که با درایور درست در کامپیوتر نصب شده است
microcoding device U دستگاه ریزبرنامه نویسی
nonohmic device U دستگاه غیر اهمی
overcurrent device U دستگاه حفافت
overload device U فیوز گرمایی
passive device U دستگاه منفعل
peripheral device U دستگاه جنبی
peripheral device U دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی
input device U دستگاه ورودی
pull device U عامل کششی
safety device U دستگاه ضامن
symbolic device U دستگاه سمبلیک
synchronous device U دستگاه همگام
synchronous device U دستگاه همزمان
locking device U ابزار
warning device U وسیلههشدار
timing device U وسیله
timing device U ساعتی
So dont try to device yourself . U سعی نکن خودت را گول بزنی
To take someone in . to device ( fool ) someone . U کسی را گول زدن
physical device U ابزار مادی
military device U اسباب ارتشی
switching device U تجهیزات سوئیچینگ
storage device U دستگاه انباره
storage device U انباره
safety device U ضامن
safety device U خارضامن
semiconductor device U دستگاه نیمه هادی
send only device U دستگاهی شبیه یک ترمینال که قادر است داده ها را به کامپیوتر ارسال کند ولی نمیتواند داده ها را از ان دریافت کند
sequential device U دستگاه ترتیبی
sighting device U وسیله نشانه روی
sighting device U دوربین دستگاه نشانه روی
spooling device U وسیلهای که نوار را نگه می دارد و اطلاعات را از دیسک برای ذخیره سازی دریافت میکند
storage device U دستگاه انبارش
lifting device U ابزار بالا بر
fastening device U پوچگیره
storage device U دستگاه ذخیره
storage device U دستگاه ذخیره سازی
illuminating device U تجهیزات روشنایی
active device U دستگاه فعال
bistable device U دستگاه دوپایا
cipher device U وسیله کشف کردن و کد کردن پیامها دستگاه صفر زنی جعبه یا دستگاه رمز کردن
clamping device U وسایل قید و بست
communication device U دستگاه ارتباطی
electroreceptive device U وسیله برقی
bending device U کج گیر
dedicated device U دستگاه اختصاصی
device cluster U گروه دستگاه
device code U کد دستگاه
device dependent U وابسته به دستگاه
device driver U نرم افزار مخصوص برای کنترل و فرمت دستورات آماده چاپ
device driver U برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
device driver U محرک دستگاه
device driver U برنامه راه اندازی دستگاه
binary device U دستگاه دو حالته
audio device U دستگاه سمعی
auctioneering device U وسیلهای که بیشترین یا کمترین سیگنال را از تعدادی سیگنال ورودی انتخاب میکند
active device U دستگاه کنشی
analog device U دستگاه قیاسی
anticountermining device U وسیله ضد انفجار مین دریایی در اثر ضربه ضامن انفجارضربتی مین
antifriction device U وسیله ضد اصطکاک
antifriction device U مکانیسم ضد اصطکاک
antilift device U ماسوره ضد بلند کردن مین ماسوره ضد بالا بردن مین
antirecovery device U ضامن ضد جمع اوری مین ضامن ضد باز و بسته کردن مین
antisweep device U ضامن ضد مین روبی
antisweep device U ضامن ضد جمع اوری مین
antiwatching device U ضامن ضد اکتشاف مین وسیله ضد کشف مین
antiwithdrawal device U وسیله ضد باز کردن ماسوره بمب وسیله ضد دستکاری ماسوره
asynchronous device U دستگاه ناهمگام
asynchronous device U دستگاه غیرهمزمان
device flag U پرچم دستگاه
device handler U نرم افزار مخصوص برای کنترل و فرمت دستورات آماده چاپ
device handler U برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
drawing device U دستگاه ترسیمه
analog device U دستگاه انالوگ
firing device U عامل منفجرکننده
dressing device U دستگاه مستقیم کنی
firing device U ماسوره
firing device U ماسوره مین
homing device U رادارهای ردیاب امواج رادیویی و رادار برای پیداکردن ایستگاه فرستنده انها
ignition device U وسیله احتراق
gripping device U متعلقات گیره و بست
device status U وضعیت دستگاه
display device U دستگاه نمایش
measuring device U تجهیزات اندازه گیری
device independence U استقلال دستگاه
discrete device U دستگاه گسسته
device independence U مستقل از دستگاه
device number U شماره دستگاه
firing pull device U ماسوره کششی مین
metal detecting device U دستگاه فلزیاب
mass storage device U دستگاه انبوه ذخیره
metal detection device U دستگاه فلزیاب
high lift device U وسایل برای زیاد
head cleaning device U وسیله هد پاک کن
graphic output device U دستگاه خروجی گرافیکی
graphic input device U دستگاه ورودی گرافیکی
mass storage device U دستگاه تل انبارش
output [of a circuit or device] U خروجی [مهندسی برق] [الکترونیک]
safety locking device U قفل ایمنی [تکنیک و تکنولوژی]
ingot conveying device U تجهیزات انتقال شمش
input output device U دستگاه ورودی و خروجی
anti interference device U دستگاه ضد تداخل
installable device driver U درایور وسیلهای که در حافظه بار شده است و مقیم است و با تابع مشابه به درون سیستم عامل جایگزین میشود
input/output device U دستگاه داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی]
acoustic resonance device U دستگاه همنوایی صوتی
audio response device U دستگاه جواب دهنده سمعی
firing pressure device U ماسوره فشاری مین
charge coupled device U اسباب تزویج علامت
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com