English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 102 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
collision risk U خطر تصادم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
come into collision U تصادم کردن
come into collision U تصادف کردن
collision U تصادم
collision U برخورد
collision U تصادف
collision U برخورد کردن برخورد تصادف کردن
collision U تلاقی
near collision U فاصله خیلی خطرناک برای دو هواپیما
near collision U حالت نزدیک برخورد دوهواپیما
collision U ضربه
to come in to collision U تصادف کردن
to come in to collision U تصادم کردن
collision course U اختلافنظر
collision detection U پروتکل ارتباطات شبکهای که مانع ارسال همزمان از دو منبع میشود به این ترتیب که باید صبر کنند و سپس ارسال کنند
collision coverage U شمول جبران تصادمات
collision rate U میزان برخورد
collision detection U تشخیص و گزارش داده برخورد دو عمل یا رویداد
collision ionization U یونش برخوردی
collision parameter U در محاسبه مدارات فاصله بین مرکز جاذبه یک میدان نیروی مرکزی از امتداد بردار سرعت جسم متحرک در بیشترین فاصله از مرکز ان
collision frequency U فراوانی برخورد
collision excitation U تحریک برخوردی
collision energy U انرژی برخورد
collision detection U تشخیص تصادم
collision bulkhead U دیواره ضد تصادم
collision bulkhead U دیواره نشکن
collision course interception U تقاطع مسیر رهگیری باهواپیمای دشمن مسیربرخورد هواپیمای رهگیر بادشمن
collision of the second kind U برخورد نوع دوم
collision rate U نرخ برخورد
collision rate U سرعت برخورد
inelastic collision U برخورد ناکشسان
head on collision U برخوردشاخ به شاخ
probability of collision U احتمال برخورد
collision of the first kind U برخورد نوع اول
galncing collision U برخورد پهلو به پهلو
elastic collision U برخورد الاستیک
elastic collision U برخورد کشسان
effective collision U برخورد موثر
head on collision U برخورد رودررو
lead collision course U مسیر تصادم گلوله با هدف خط تصادم گلوله با هدف
to something against risk U چیزی را از خطر حفظ نمودن
on risk U در معرض خطر
risk U دل به دریا زدن
risk U خطر احتمالی
risk U به مخاطره انداختن
risk U ریسک
risk U گشاد بازی بخطر انداختن
risk U احتمال زیان یاخطر
risk U پذیرفتن خطر
risk U احتمال خطر ریسک کردن
risk U خطر امکان خطر
risk U احتمال زیان و ضرر
risk U به خطر انداختن
risk U خطر کردن
risk U مخاطره ریسک خطر
risk U مخاطره
risk U خطر
risk U غرر
risk U احتمال زیان
The two cars had a head –on collision. U دو اتوموبیل شاخ به شاخ شدند ( تصادم از جلو)
anti collision light U چراغ یا لامپ چشمک زنی که در بالای سکان عمودی یا زیرهواپیما به منظور افزایش قابلیت دیده شدن نصب میگردد
to run risk U پیه زیان یااسیبی رابخودمالیدن
to run risk U دل بدریا زدن خودرابمخاطره انداختن
flood risk U خطر سیل
war risk U خطر جنگ
risk taker U خطر طلب
risk taking U خطرجویی
split risk U تفکیک خطر
to incur a risk U ریسک کردن
security risk U ریسکبرخلافامنیتیککشوریاارگان
risk money U کسر صندوق
caculated risk <idiom> U شانس زیاد برای موفقیت
This is a calculated risk. U این یک ریسک حساب شده است
run a risk <idiom> U ریسک خطرناک ،نا امن خیلی خطرناک
To take a chance . To risk it. U دل رابه دریا زدن
to incur a risk U ریسکی را قبول کردن
risk lover U طرفدار خطر
risk lover U طرفدار ریسک
degree of risk U شدت خطر شدت قبول خطر
degree of risk U میزان خطر
all risk insurance U بیمه تمام حوادث
at owner's risk U معامله با قید این که هر گونه خسارت به عهده صاحب جنس باشد
at owner's risk U یا حمل جنس باهمین شرط
at the owner's risk U با قید اینکه هرگونه خسارت بعهده مالک
at the owner's risk U باشد
carrier's risk U ریسک به عهده شرکت حمل ونقل
carrier's risk U خطرات به عهده حمل کننده
at the owner's risk U بعهده مالک
owner's risk U خطر یاخطرات به عهده صاحب کالا
prohibited risk U خطر بیمه نشدنی
producer's risk U ریسک تولید کننده
risk avoider U اجتناب کننده از خطر
owner's risk U ریسک صاحب کالا
market risk U خطر بازار
emergency risk U خطرات غیرقابل اجتناب اتمی
risk avoider U اجتناب کننده از ریسک
emergency risk U ریسک اضطراری
risk actually incurred U خطر محقق شده
effective collision cross section U سطح مقطع برخورد موثر
war risk insurance U بیمه خطر مرگ
all risk insurance policy U بیمه نامه تمام خطر
total effective collision cross section U سطح مقطع موثر کل
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com