Perdic | collecting debts | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

✘ Close


Total search result: 48 (5 milliseconds)		ارسال یک معنی جدید
Menu	English	Persian	Menu
	collecting debts U	وصول مطالبات

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	collecting U	وصل کردن
	collecting U	جمع اوری کردن جمع کردن
	collecting U	وصول کردن
	collecting U	جمع شدن
	collecting U	جمع اوری کردن
	collecting U	وادار کردن اسب به بلند شدن روی پاها
	collecting U	بدست آوردن یا دریافت داده
	collecting U	گرداوردن
	debts U	غین
	debts U	قرض
	debts U	بدهی
	debts U	وام
	debts U	دین
	debts U	قصور
	debts U	بدهی داشتن
	debts U	بدهکاربودن
	collecting ring U	حلقه جمع کننده جریان
	collecting system U	شبکه فاضلاب
	collecting system U	مجموعه جمع کننده
	collecting vessel U	مجرایدریافتی
	collecting tank U	شاه مخزن
	collecting tank U	مخزن مادر
	collecting tee U	سه راهی جمع کننده
	collecting funnel U	قیفدریافت
	collecting point U	منطقه تجمع
	collecting point U	نقطه جمع اوری
	collecting of the current U	دریافت جریان
	collecting main U	شبکه دریافت
	collecting main U	شبکه جمع کننده
	collecting drain U	زهکش
	collecting books U	وصول مطالبات
	collecting bank U	بانک وصول کننده
	saddled with debts U	زیر بار قرض رفتن
	vertification of debts U	تشخیص مطالبات
	bad debts U	طلب غیر قابل وصول
	bad debts U	طلب لاوصول حساب ذخیرهای که برای جبران مطالبات لاوصول نگهداری میشود
	to incur debts U	به قرض افتادن
	preferential debts U	دیون ممتازه
	mutual debts U	دیون مشترک
	book debts U	بدهی دفتری
	embarrassed with debts U	زیر بار بدهی
	embarrassed with debts U	گرفتار قرض
	emcumbered with debts U	زیر بار قرض یا بدهی
	water collecting sump U	پایین ترین نقطه در یک سیستم که در ان اب جمع میشود
	current-collecting shoe U	کششگردآورندهلاستیک
	debt collecting agency U	نماینده وصول مطالبات
	He died leaving nothing but debts . U	فوت کرد وهیچ چیز غیر از قرض باقی نگذاشت

Recent search history

Forum search

more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)

Contact | Terms | Privacy