Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
cloud point
U
دمایی که در ان مایع سردشونده شروع به کدر ومات شدن میکند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
under a cloud
<idiom>
U
ناراحت وغمگین
cloud
U
تیره شدن
to cloud over
U
ابری شدن
[هوشناسی]
cloud
U
قارچ اتمی
cloud
ابر
cloud
U
توده ابرومه
cloud
U
توده انبوه تیره وگرفته
cloud
U
ابری شدن سایه افکن شدن
cloud
U
لکه
under a cloud
<idiom>
U
سوء فن
on cloud nine
<idiom>
U
خیلی خوشحال وشاد
cloud burst
U
رگبار
mushroom cloud
U
ابریکهازگردوخاکحاصلازانفجارهستهایتشکیلمیشود
high cloud
U
ابرهای مرتفع
storm cloud
U
ابرهایسیاهطوفانی
cloud drift
U
ابرمتحرک
star cloud
U
سحابی ستارهای
star cloud
U
ابری ستارهای
low cloud
U
ابرهای کم ارتفاع
A patch of cloud .
U
لکه ابر
electron cloud
U
ابر الکترونی
scattered cloud
U
ابرپراکنده
nacreous cloud
U
ابرصدفی
noctilucent cloud
U
ابرنوتلیوسنت
cloud design
U
طرح ابری که بیشتر در فرش های چینی دیده می شود و حالتی از ابر را نشان می دهد
ion cloud
U
ابر یون
cloud amount
U
میزان پوشش ابر اتمی
cloud amount
U
غلظت ابر اتمی
cloud attack
U
تک شیمیایی با مواد سمی
cloud attack
U
تک با ابر شیمیایی
medium cloud
U
ابرهای متوسط
cloud capt
U
ابربرسر
condensation cloud
U
ابر یا بخار غلیظی از قطرات که اطراف گوی اتشین اتمی رامی گیرد
cloud forest
U
جنگل بلند مه الود
wilson cloud
U
نوعی ابر غلیظ و متراکم
cloud cover
U
سطح ابر زیرپوشش اتمی
cloud cover
U
غلظت ابر اتمی
cloud land
U
عالم خیال یافرض
cloud chamber
U
اتاقک ابر
cloud castle
U
خیال خام
every cloud has a silver lining
<idiom>
U
[خوش بین باش، روزهای سخت نیز جایشان را به روزهای بهتر میدهند]
lasser magellanic cloud
U
ابر ماژلانی کوچک
these cloud promise rain
این ابرها خبر از بارندگی میدهند
measurement of cloud ceiling
U
اندازهگیریفشارهوا
cloud chamber effect
U
اثرات حاصله از لایه خارجی قارچ اتمی اثرات پوسته قارچ اتمی
dust cloud theory
U
نظریه غباری
type of high cloud
U
شکلابرقسمتبالایی
type of low cloud
U
شکلابرقسمتپائینی
type of middle cloud
U
شکالابرقسمتمیانی
greater magellanic cloud
U
ابر ماژلانی بزرگ
cloud of volcanic ash
U
خاکسترابریعمودی
cloud lattice design
U
طرح ابری شبکه ای که بیشتر بصورت بندی و در فرش چین دیده می شود . زمینه معمولا زرد و شبکه ها آبی رنگ می باشد .
cloud band border
[حاشیه ترکیبی از شکل نعل اسب و ابر آسمان بصورت امواج و شکل اس لاتین که کل فضای حاشیه را پر می کند . این طرح در قالی بافته شده در قرن شانزدهم میلادی در ایران نیز مشاهده شده است.]
cloud-cuckoo-land
U
سرزمین اوهام
cloud-cuckoo-land
U
کشور پریون
cloud-cuckoo-land
U
سرزمین خواب و خیال
cloud top height
U
ارتفاع صعود قارچ اتمی
point to point network
U
شبکه نقطه به نقطه
point to point line
U
خط نقطه به نقطه
point-to-point connection
U
اتصال نقطه به نقطه
0.42
[zero point four two]
[zero point forty-two]
[forty-two hundreths]
U
صفر ممیز چهار دو
[ریاضی]
point
U
محل یا موقعیت
point
U
نقط های در تخته مدار یا در نرم افزار که به مهندس امکان بررسی سیگنال یا داده را میدهد
point out
<idiom>
U
توضیح دادن
far point
U
برد بینایی
beside the point
<idiom>
U
مسائل حاشیهای
point to point
U
1-اتصال مستقیم بین دو وسیله . 2-شبکه ارتباطی که در آن هر گره مستقیما به سایر گره ها وصل هستند
point
U
پوینت
point
U
نقط ه
come to the point
<idiom>
U
به نکتهاصلی رسیدن
point
U
که تقسیم بین واحد کامل و بخش کسری آنها
point
U
نشان میدهد
the point is
U
اصل مطلب این است
point to point
U
را پشتیبانی میکند و برای تامین ارسال داده بین کامپیوتر کاربر و سرور راه دور روی اینترنت با استفاده از پروتکل شبکه ICPIFP به کار می رود
near point
U
نقطه نزدیک
point to point
U
پروتکلی که اتصال شبکه آسنکرون
three point
U
فن 3 امتیازی کشتی
zero point
U
نقطه مرکزی گلوله اتشین اتمی در لحظه انفجار
zero point
U
نقطه صفر
to the point
U
مربوط بموضوع
to the point
U
بجا
in point
U
در خور
in point
U
بجا
in point
U
مناسب
try for point
U
تلاش برای کسب امتیاز
to come to a point
U
باریک شدن
The point is that…
U
چیزی که هست
point to point
U
نقطه به نقطه
let point
U
امتیازی که بخاطر مداخله حریف به رقیب او داده میشود
point four
U
اصل چهار
point four
U
چهارمین ماده از مواد اصلی نطق افتتاحیه ترومن رئیس جمهور امریکادر ژانویه 9491 در کنگره که در ان پیشنهاد شده بود که ایالات متحده امریکا به وسیله تامین کمکها و مساعدتهای فنی در کشورهای توسعه نیافته جهان
point four
U
رهبری این گونه ممالک را به دست گیرد
off the point
U
بدون اینکه وابستگی داشته باشد
off the point
U
بطور نامربوط
off the point
U
بطور بی ربط
to come to a point
U
بنوک رسیدن
way point
U
ایستگاههای هوایی ایستگاههای اصلی عملیات هوانوردی
point
U
نقط های در برنامه یا تابع که مجددا وارد میشود
point
U
هدف
point
U
ممیز
[در کسر اعشاری]
[ریاضی]
point
U
مسیر
point
U
مرحله قله
point
U
پایان
point
U
تیزکردن
point
U
گوشه دارکردن
point
U
نوکدار کردن
point
U
نوک گذاشتن
point
U
خاطر نشان کردن
point
U
نشان دادن
Now he gets the point!
<idiom>
U
دوزاریش حالا افتاد!
[اصطلاح]
point
U
متوجه ساختن
not to point
U
بیرون از موضوع
not to point
U
پرت بیجا
point
U
نقطه گذاری کردن ممیز
point
U
نمره درس پوان
point
U
درجه امتیاز بازی
point
U
جهت
One point for you.
U
یک درجه امتیاز
[ بازی]
برای تو.
point
U
نکته
point
U
درصد
to let it get to that point
U
اجازه دادن که به آنجا
[موقعیتی]
برسد
to point to something
U
به چیزی متوجه کردن
to point to something
U
به چیزی اشاره کردن
on the point of going
U
در شرف رفتن
point
U
نوک
point
U
سر
off to a point
U
باریک شده نوک پیدامیکند
point
U
نقطه
point
U
ماده اصل
point
U
موضوع
point
U
اشاره کردن
point
U
نقط های که تقسیم بین بیتهای عدد کامل و بخش کسری آنرا از عدد دودویی نشان میدهد
point
U
سب زدن به دایرههای مختلف هدف از 01 به پایین
point
U
اشاره کردن دلالت کردن متوجه کردن نکته
point
U
اصل
point
U
نقطه نوک
point
U
هدف گیری کردن
point
U
مقصود
point
U
محل مرکز
point
U
محل شروع چیزی
point
U
جهت مرحله
point
U
حد
point
U
نقطه گذاری کردن
point
U
دماغه
point
U
محل
point
U
مرکز راس حد
point
U
باریک کردن
point
U
رسد نوک
point
U
راس
point
U
امتیاز
not to the point
U
خارج از موضوع
point
U
به سمت متوجه کردن
point
U
قطبهای باطری یاپلاتین
point
U
نشانه روی کردن
symmetry point
U
نقطه تقارن
point of symmetry
U
نقطه تقارن
reentry point
U
نقطه باز گذشت
point of sale
U
محل ای در مغازه برای پرداخت قیمتهای کالاها
point of support
U
نقطه اتکا
point of sight
U
نقطه دید
rear point
U
اخرین قسمت عقب دار
point of no return
U
نقطه حداکثر شعاع عمل هواپیما اخرین حد شعاع عمل هواپیما
release point
U
نقطه رهایی ستون راهپیمایی
point of support
U
تکیه گاه
point of sale
U
سیستمی که از ترمینال کامپیوتر در نقط ه فروش سایت برای ارسال الکترونیکی یا کنترل ارسال مشابه قیمت گذاری محصول و.. استفاده میشود
release point
U
نقطه رهایی
reference point
U
نقطه برگشت نقطه نشانی نقطه مبدا دهانه بندر
point of regard
U
نقطه دید
reference point
U
نقطه مبنا
point of presence
U
شماره دستیابی تلفن برای تامین کننده سرویس که برای اتصال به اینترنت از طریق مودم به کار می رود
point of tow
U
نقطه یدک ناو یا قایق
point of weld
U
نقطه جوش
reorder point
U
نقطه تجدید سازمان یا تجدیدگسترش
reentry point
U
نقطه بازگشت
rear point
U
قسمت نوک عقب دار
radix point
U
نقطه ممیز
point size
U
برای اندازه گیری نوع یا متن
point spread
U
امتیاز قابل انتظار
point style
U
شیوه معماری که نشان برجسته ان طاقهای نوک تیزاست
point system
U
شرط بندی براساس امتیاز
point target
U
هدف کوچک
point target
U
اماج نقطهای
potatoes and point
U
سیب زمینی یا نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
pour point
U
نقطه جاری شدن
pour point
U
نقطه ریزش
pour point
U
نقطه سیلان
preequivalence point
U
پیش از نقطه هم ارزی
principle point
U
مبداء اصلی
point size
U
اینچ
point scale
U
مقیاس امتیازی
point race
U
مسابقه دوچرخه سواری طولانی چند مرحلهای
radix point
U
نقطه مبنا
radix point
U
ممیز
quiescent point
U
نقطه استراحت
pull up point
U
نقطه بالا کشیدن هواپیما نقطه صعود برای تک یا رهاکردن بمب
projection of a point
U
خط مصور
projection of a point
U
خطی که نقطه تصویرشده را بنقطه مقابل ان می پیوند د
point operation
U
عمل نقطهای
point particle
U
ذره نقطهای
point plotting
U
رسم نقطه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com