English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 115 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
closed to trucks U عبورکامیونممنوع
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
trucks U معامله کردن
trucks U واگن قطار
trucks U کلاهک بالای دکل
trucks U معامله
trucks U محصول باغ که به بازار حمل شود
trucks U masthead
trucks U کامیون بارکش
trucks U سروکار داشتن با
trucks U مبادله
trucks U معامله خرده ریز بارکش
trucks U کامیون
trucks U واگن روباز چرخ باربری
trucks U خودرو نظامی بالاترین بازوی دکل ناو
Unimog [a range of multi-purpose auto four-wheel drive medium trucks] U یونیماک [حمل و نقل]
closed U ممنوع الورود
closed <adj.> <past-p.> U بسته شده
closed U محصور
closed <adj.> <past-p.> U بندآورده شده
closed U وضع اماتوری یاحرفهای
closed <adj.> <past-p.> U بلوکه شده
closed <adj.> <past-p.> U مانع شده
closed <adj.> <past-p.> U مسدود شده
closed <adj.> <past-p.> U سد شده
closed U مسدود
closed U مسابقه محدود به سن یاجنس
closed U محرمانه بسته
closed U پای جلو را نزدیک خط گذاشتن
closed U بسته
closed system U نظام بسته
closed traverse U خطوط متقاطع
closed system U سیستم بسته
closed universe U جهان بسته
closed traverse U پیمایش بسته
closed system U سازگان بسته
closed system U منزوی
closed system U نظام اقتصادی بسته
closed sea U دریای غیر ازاد
closed sea U دریایی که جزو قلمرو کشوری باشد
closed season U فصل منع ماهیگیری یا شکار
closed society U جامعه بسته
closed stock U اجناس ذخیره
closed stock U اجناس انبارشده ثابت
closed subroutine U زیرروال بسته
closed subroutine U زیرروال مسدود
closed routine U روال بسته
closed universe U جهان متناهی
closed variation U واریاسیون بسته
closed meeting U گردهمایی محرمانه
closed conference U گردهمایی محرمانه
closed meeting U نشست مسدود
closed conference U نشست مسدود
to have a closed meeting U نشست محرمانه داشتن [بخصوص سیاست]
closed interval U فاصله محدود [کراندار] [ریاضی]
closed to bicycles U دوچرخهسواریممنوع
closed variation U دفاع تاراش
normally closed contact U اتصال معمولا بسته
closed to motorcycles U موتورسواریممنوع
closed to pedestrians U عبورپیادهممنوع
He is closed -fisted. <proverb> U آدم خسیسى است .
closed back U بافت پشت بسته که در آن گره های نامتقارن بدور تارهای مخالف گره خورده و در نهایت خود تار دیده نمی شود
to be closed to [all] traffic U برای [همه نوع] ترافیک بسته بودن
closed circuit U تصویر تلویزیونی که علائم ان بوسیله سیم به چندگیرنده منتقل میشود
closed shops U سیستم بسته
closed shops U با کارکردانحصاری
closed shops U قانون عضویت اجباری دراتحادیههای کارگری
closed area U منطقه بسته
closed area U منطقه ممنوعه
closed chain U زنجیر حلقهای
closed shop U قانون عضویت اجباری دراتحادیههای کارگری
closed circuit U مدار بسته
closed circuits U تصویر تلویزیونی که علائم ان بوسیله سیم به چندگیرنده منتقل میشود
closed circuits U تلویزیون مداربسته
closed circuits U مدار بسته
closed shop U سیستم بسته
closed shop U با کارکردانحصاری
closed circuit U تلویزیون مداربسته
closed shop U موسسه کارشناسی
closed shops U موسسه کارشناسی
closed defence U دفاع بسته در روی لوپس
closed formation U فرم بسته پیادهای
closed game U بازی بسته
closed mind U ذهن بسته
closed group U گروه بسته
closed height U حداکثر ارتفاع لیفتراک
closed indent U دستور خرید خارجی ازفروشنده یا سازندهای خاص
closed joint U کوربند
closed loop U حلقه بسته
closed loop U حلقه مسدود
closed mortgage U سند رهنی غیر ازاد
closed fist U مشت بسته
closed network U شبکه بسته
closed file U فایل بسته
closed economy U اقتصاد بسته
closed file U ستون بسته
closed magnetic circuit U مدار مغناطیسی بسته
closed-circuit television U تلویزیون مدار بسته
closed-circuit camera U دوربین امنیتی
closed magnetic core U هسته مغناطیسی بسته
closed-circuit camera U دوربین نظارت
closed-circuit camera U دوربین مدار بسته
closed circuit television U تلویزیون مدار بسته
closed loop gain U بهره تقویت درطبقه بسته
closed-door meeting U مجلس جدا از مردم عمومی [سیاست]
closed jet tunnel U تونل بادی نه الزاما با مداربسته بلکه قسمت اصلی ان کاملا بسته است
closed coil armature U ارمیچر مدار بسته
closed footed magnet U اهنربای چنبری
abel closed tester U دستگاه ابل
closed circuit tunnel U تونل مدار بسته
closed circuit battery U باتری با مدار بسته
closed bus system U سیستم گذر بسته
He closed the door against the peace agreement. U تمام درها را بروی موافقتنامه صلح بست
a closed mouth catches no flies <proverb> U تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
cubic closed packed structure U ساختار مکعبی تنگچین
closed cycle reactor system U در هسته شناسی راکتوری که در ان گرمای اولیه حاصل ازشکافت برای انجام کار مفیدتوسط دوران یا گردش ماده سرد کننده در یک مدار بسته دارای مکانیزم تبادل حرارتی به خارج از هسته منتقل میشود
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com