English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 104 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
closed to bicycles U دوچرخهسواریممنوع
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
bicycles U دوچرخه پایی
bicycles U دوچرخه
bicycles U دوچرخه سواری کردن
closed U مسابقه محدود به سن یاجنس
closed <adj.> <past-p.> U سد شده
closed <adj.> <past-p.> U بسته شده
closed U مسدود
closed <adj.> <past-p.> U بلوکه شده
closed <adj.> <past-p.> U مانع شده
closed <adj.> <past-p.> U مسدود شده
closed U محرمانه بسته
closed U ممنوع الورود
closed U محصور
closed U بسته
closed U پای جلو را نزدیک خط گذاشتن
closed U وضع اماتوری یاحرفهای
closed <adj.> <past-p.> U بندآورده شده
closed system U منزوی
closed system U نظام بسته
closed system U سیستم بسته
closed system U سازگان بسته
closed traverse U خطوط متقاطع
closed traverse U پیمایش بسته
closed universe U جهان بسته
closed system U نظام اقتصادی بسته
closed routine U روال بسته
closed sea U دریای غیر ازاد
closed season U فصل منع ماهیگیری یا شکار
closed society U جامعه بسته
closed stock U اجناس ذخیره
closed stock U اجناس انبارشده ثابت
closed subroutine U زیرروال بسته
closed subroutine U زیرروال مسدود
closed sea U دریایی که جزو قلمرو کشوری باشد
closed network U شبکه بسته
closed universe U جهان متناهی
closed meeting U گردهمایی محرمانه
closed conference U گردهمایی محرمانه
closed meeting U نشست مسدود
closed conference U نشست مسدود
to have a closed meeting U نشست محرمانه داشتن [بخصوص سیاست]
to be closed to [all] traffic U برای [همه نوع] ترافیک بسته بودن
closed variation U واریاسیون بسته
closed variation U دفاع تاراش
normally closed contact U اتصال معمولا بسته
closed to motorcycles U موتورسواریممنوع
closed to pedestrians U عبورپیادهممنوع
closed to trucks U عبورکامیونممنوع
He is closed -fisted. <proverb> U آدم خسیسى است .
closed back U بافت پشت بسته که در آن گره های نامتقارن بدور تارهای مخالف گره خورده و در نهایت خود تار دیده نمی شود
closed interval U فاصله محدود [کراندار] [ریاضی]
closed circuit U تلویزیون مداربسته
closed shops U سیستم بسته
closed shops U با کارکردانحصاری
closed shops U قانون عضویت اجباری دراتحادیههای کارگری
closed area U منطقه بسته
closed area U منطقه ممنوعه
closed chain U زنجیر حلقهای
closed shop U قانون عضویت اجباری دراتحادیههای کارگری
closed circuit U مدار بسته
closed circuits U تصویر تلویزیونی که علائم ان بوسیله سیم به چندگیرنده منتقل میشود
closed circuits U تلویزیون مداربسته
closed circuits U مدار بسته
closed shop U سیستم بسته
closed circuit U تصویر تلویزیونی که علائم ان بوسیله سیم به چندگیرنده منتقل میشود
closed shop U با کارکردانحصاری
closed shop U موسسه کارشناسی
closed shops U موسسه کارشناسی
closed indent U دستور خرید خارجی ازفروشنده یا سازندهای خاص
closed mortgage U سند رهنی غیر ازاد
closed formation U فرم بسته پیادهای
closed mind U ذهن بسته
closed game U بازی بسته
closed group U گروه بسته
closed height U حداکثر ارتفاع لیفتراک
closed joint U کوربند
closed loop U حلقه بسته
closed loop U حلقه مسدود
closed fist U مشت بسته
closed defence U دفاع بسته در روی لوپس
closed file U فایل بسته
closed file U ستون بسته
closed economy U اقتصاد بسته
closed circuit television U تلویزیون مدار بسته
closed-circuit camera U دوربین امنیتی
closed magnetic circuit U مدار مغناطیسی بسته
closed magnetic core U هسته مغناطیسی بسته
closed-circuit camera U دوربین نظارت
closed-circuit camera U دوربین مدار بسته
closed-circuit television U تلویزیون مدار بسته
closed loop gain U بهره تقویت درطبقه بسته
closed jet tunnel U تونل بادی نه الزاما با مداربسته بلکه قسمت اصلی ان کاملا بسته است
closed-door meeting U مجلس جدا از مردم عمومی [سیاست]
closed coil armature U ارمیچر مدار بسته
closed footed magnet U اهنربای چنبری
closed circuit tunnel U تونل مدار بسته
abel closed tester U دستگاه ابل
closed bus system U سیستم گذر بسته
closed circuit battery U باتری با مدار بسته
cubic closed packed structure U ساختار مکعبی تنگچین
He closed the door against the peace agreement. U تمام درها را بروی موافقتنامه صلح بست
a closed mouth catches no flies <proverb> U تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
closed cycle reactor system U در هسته شناسی راکتوری که در ان گرمای اولیه حاصل ازشکافت برای انجام کار مفیدتوسط دوران یا گردش ماده سرد کننده در یک مدار بسته دارای مکانیزم تبادل حرارتی به خارج از هسته منتقل میشود
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com