English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 166 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
closed meeting U گردهمایی محرمانه
closed meeting U نشست مسدود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
closed-door meeting U مجلس جدا از مردم عمومی [سیاست]
to have a closed meeting U نشست محرمانه داشتن [بخصوص سیاست]
Other Matches
meeting U انجمن جلسه
meeting U اتصال برخورد میتینگ
meeting U ملاقات اجتماع
meeting U مجمع
meeting U یک دوره مسابقه
meeting U تلاقی وسائط نقلیه برخوردها
meeting U جلسه
meeting U نشست
meeting U انجمن
meeting U ملاقات میتینگ
meeting U اجتماع
meeting U تلاقی همایش
in the meeting of d may U در جلسه سوم می
meeting U جنگ تن به تن
to hold a meeting U انجمن کردن
board meeting U جلسهمالکیاهیئتمدیرهیکشرکت
official meeting U ملاقات رسمی
track meeting U مسابقه دوومیدانی
town meeting U انجمن بلدی شورای شهری
The meeting was postponed. U جلسه را عقب انداختند
Those who attended the meeting. U کسانیکه در جلسه حاضر بودند
town meeting U انجمن شهری
to hold a meeting U جلسه منعقد کردن
to hold a meeting U داشتن
to hold a meeting U مجلس
extraordinary meeting U نشست ویژه
race meeting U برگزاریچنددورمسابقهاسبدوانیدریکدورمسابقه
prayer meeting U انجمن دعا
meeting house U معبد
meeting house U پرستش گاه
mass meeting U انجمن یا مجمعی که از عده زیادی مردم تشکیل شود
international meeting U مجمع بین المللی
indignation meeting U مجمع برای افهارتنفریا خشم همگانی
hunt meeting U برنامه مسابقات دو یا دو بامانع برای سوارکاران اماتور
gate meeting U انجمنی که بادادن ورودیه بدان درایند
general meeting U گردهمایی عمومی
general meeting U جلسه عمومی
general meeting U مجمع عمومی شرکت
meeting house U عبادتگاه
to call a meeting U جلسهای را اعلام کردن
statutory meeting U مجمع عمومی قانونی
quaker's meeting U انجمن خاموش
quaker's meeting U انجمن کوالرهاکه اعضای ان خاموش میماندندتایکی درنتیجه
quaker meeting U انجمن کواکرهاکه اعضای ان خام
public meeting U اجتماع
public meeting U تجمع
open the meeting U رسمیت جلسه را اعلام کردن
official meeting U اجتماع رسمی
general meeting U مجمع عمومی
extraordinary meeting U نشست فوق العاده
I very much look forward to meeting you soon. U من خیلی مشتاقانه منتظر دیدار با شما به زودی هستم.
meeting place U مکانملاقات
meeting engagment U روز تصادمی
The date of the meeting has been advanced. U تاریخ جلسه جلو افتاده است
annual general meeting U مجمع عمومی سالانه
annual general meeting U مجمع عمومی سالیانه
My sister says she's looking forward to meeting you. U خواهر من می گوید که مشتاق است با شما آشنا شود.
extraordinary general meeting U مجمع عمومی فوق العاده
option of meeting place U خیار مجلس
general meeting of share holders U مجمع عمومی صاحبان سهام
to call a meeting of the board of directors U برای شرکت در جلسه هیئت مدیره احضار کردن
To conduct a meeting in an orderly manner. U جلسه ای رابا نظم وتر تیب اداره کردن
round robin (meeting or discussion) <idiom> U جلسهای که درآن شخص ازیک گروه شرکت کرده باشد
closed <adj.> <past-p.> U سد شده
closed U وضع اماتوری یاحرفهای
closed U پای جلو را نزدیک خط گذاشتن
closed U بسته
closed <adj.> <past-p.> U بسته شده
closed U محصور
closed <adj.> <past-p.> U بلوکه شده
closed U مسدود
closed U محرمانه بسته
closed U ممنوع الورود
closed U مسابقه محدود به سن یاجنس
closed <adj.> <past-p.> U بندآورده شده
closed <adj.> <past-p.> U مسدود شده
closed <adj.> <past-p.> U مانع شده
He is closed -fisted. <proverb> U آدم خسیسى است .
closed interval U فاصله محدود [کراندار] [ریاضی]
closed to motorcycles U موتورسواریممنوع
to be closed to [all] traffic U برای [همه نوع] ترافیک بسته بودن
closed to pedestrians U عبورپیادهممنوع
closed to trucks U عبورکامیونممنوع
closed back U بافت پشت بسته که در آن گره های نامتقارن بدور تارهای مخالف گره خورده و در نهایت خود تار دیده نمی شود
closed conference U نشست مسدود
closed conference U گردهمایی محرمانه
normally closed contact U اتصال معمولا بسته
closed to bicycles U دوچرخهسواریممنوع
closed shop U سیستم بسته
closed circuit U مدار بسته
closed circuit U تلویزیون مداربسته
closed circuit U تصویر تلویزیونی که علائم ان بوسیله سیم به چندگیرنده منتقل میشود
closed defence U دفاع بسته در روی لوپس
closed economy U اقتصاد بسته
closed file U ستون بسته
closed file U فایل بسته
closed fist U مشت بسته
closed formation U فرم بسته پیادهای
closed game U بازی بسته
closed group U گروه بسته
closed height U حداکثر ارتفاع لیفتراک
closed indent U دستور خرید خارجی ازفروشنده یا سازندهای خاص
closed joint U کوربند
closed chain U زنجیر حلقهای
closed circuits U تلویزیون مداربسته
closed shop U با کارکردانحصاری
closed shop U موسسه کارشناسی
closed shop U قانون عضویت اجباری دراتحادیههای کارگری
closed shops U با کارکردانحصاری
closed shops U موسسه کارشناسی
closed shops U قانون عضویت اجباری دراتحادیههای کارگری
closed circuits U مدار بسته
closed shops U سیستم بسته
closed area U منطقه بسته
closed area U منطقه ممنوعه
closed loop U حلقه بسته
closed loop U حلقه مسدود
closed subroutine U زیرروال مسدود
closed system U نظام اقتصادی بسته
closed system U منزوی
closed system U نظام بسته
closed system U سیستم بسته
closed circuits U تصویر تلویزیونی که علائم ان بوسیله سیم به چندگیرنده منتقل میشود
closed system U سازگان بسته
closed traverse U خطوط متقاطع
closed traverse U پیمایش بسته
closed universe U جهان بسته
closed universe U جهان متناهی
closed variation U واریاسیون بسته
closed variation U دفاع تاراش
closed subroutine U زیرروال بسته
closed stock U اجناس انبارشده ثابت
closed stock U اجناس ذخیره
closed mind U ذهن بسته
closed mortgage U سند رهنی غیر ازاد
closed network U شبکه بسته
closed society U جامعه بسته
closed routine U روال بسته
closed sea U دریای غیر ازاد
closed season U فصل منع ماهیگیری یا شکار
closed sea U دریایی که جزو قلمرو کشوری باشد
I acted as interpreter for the Prime Minister at yesterday's meeting. U من در جلسه دیروز مترجم نخست وزیر بودم.
Fancy meeting you here ! this is indeed a small woeld ! this is pleasant surprise ! U شما کجا اینجا کجا !
closed-circuit camera U دوربین مدار بسته
closed-circuit television U تلویزیون مدار بسته
closed circuit television U تلویزیون مدار بسته
closed-circuit camera U دوربین امنیتی
closed-circuit camera U دوربین نظارت
closed loop gain U بهره تقویت درطبقه بسته
abel closed tester U دستگاه ابل
closed bus system U سیستم گذر بسته
closed circuit battery U باتری با مدار بسته
closed circuit tunnel U تونل مدار بسته
closed coil armature U ارمیچر مدار بسته
closed magnetic core U هسته مغناطیسی بسته
closed magnetic circuit U مدار مغناطیسی بسته
closed footed magnet U اهنربای چنبری
closed jet tunnel U تونل بادی نه الزاما با مداربسته بلکه قسمت اصلی ان کاملا بسته است
He closed the door against the peace agreement. U تمام درها را بروی موافقتنامه صلح بست
a closed mouth catches no flies <proverb> U تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
closed cycle reactor system U در هسته شناسی راکتوری که در ان گرمای اولیه حاصل ازشکافت برای انجام کار مفیدتوسط دوران یا گردش ماده سرد کننده در یک مدار بسته دارای مکانیزم تبادل حرارتی به خارج از هسته منتقل میشود
cubic closed packed structure U ساختار مکعبی تنگچین
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com