English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 119 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
closed indent U دستور خرید خارجی ازفروشنده یا سازندهای خاص
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
indent U شروع و یا حرکت دادن یک متن به اندازه تعدادی فاصله از لبه چپ یا راست ابتدای کاغذ
indent U فضا از حاشیه سمت چپ هنگام شروع یک خط از متن
indent U شروع کردن یک خط متن با فضایی در حاشیه سمت چپ
indent U سفارش رسیده از خارج
indent U تقاضا یاسفارش جنس
indent U سفارش دادن
indent U سفارش خرید از کشور بیگانه
indent U سفارش درخواست کردن
indent U بر جسته کردن
indent U دندانه دارکردن
indent U تو رفتگی
indent U سفارش
indent U دندانه گذاری
indent U درخواست
hanging indent U تورفتگی معلق
open indent U سفارش خرید باز
open indent U سفارش خریدی که در ان تعدادفروشندگان محدود نمیباشد
indent upon a person for goods U درخواست یا سفارش کالا به کسی دادن
closed <adj.> <past-p.> U سد شده
closed <adj.> <past-p.> U مسدود شده
closed <adj.> <past-p.> U بلوکه شده
closed <adj.> <past-p.> U بسته شده
closed <adj.> <past-p.> U بندآورده شده
closed <adj.> <past-p.> U مانع شده
closed U محرمانه بسته
closed U بسته
closed U پای جلو را نزدیک خط گذاشتن
closed U وضع اماتوری یاحرفهای
closed U مسابقه محدود به سن یاجنس
closed U ممنوع الورود
closed U مسدود
closed U محصور
closed system U سازگان بسته
closed traverse U خطوط متقاطع
closed traverse U پیمایش بسته
closed universe U جهان متناهی
closed variation U واریاسیون بسته
closed sea U دریایی که جزو قلمرو کشوری باشد
closed variation U دفاع تاراش
closed sea U دریای غیر ازاد
closed season U فصل منع ماهیگیری یا شکار
closed subroutine U زیرروال بسته
closed system U منزوی
closed stock U اجناس انبارشده ثابت
closed stock U اجناس ذخیره
closed society U جامعه بسته
closed system U نظام بسته
closed system U سیستم بسته
closed subroutine U زیرروال مسدود
normally closed contact U اتصال معمولا بسته
closed meeting U گردهمایی محرمانه
closed conference U گردهمایی محرمانه
closed meeting U نشست مسدود
closed conference U نشست مسدود
to have a closed meeting U نشست محرمانه داشتن [بخصوص سیاست]
closed interval U فاصله محدود [کراندار] [ریاضی]
closed to bicycles U دوچرخهسواریممنوع
closed to motorcycles U موتورسواریممنوع
closed to pedestrians U عبورپیادهممنوع
closed to trucks U عبورکامیونممنوع
He is closed -fisted. <proverb> U آدم خسیسى است .
closed back U بافت پشت بسته که در آن گره های نامتقارن بدور تارهای مخالف گره خورده و در نهایت خود تار دیده نمی شود
to be closed to [all] traffic U برای [همه نوع] ترافیک بسته بودن
closed circuit U تصویر تلویزیونی که علائم ان بوسیله سیم به چندگیرنده منتقل میشود
closed shops U با کارکردانحصاری
closed shops U موسسه کارشناسی
closed shops U قانون عضویت اجباری دراتحادیههای کارگری
closed area U منطقه بسته
closed area U منطقه ممنوعه
closed chain U زنجیر حلقهای
closed system U نظام اقتصادی بسته
closed defence U دفاع بسته در روی لوپس
closed shops U سیستم بسته
closed circuit U تلویزیون مداربسته
closed circuits U تصویر تلویزیونی که علائم ان بوسیله سیم به چندگیرنده منتقل میشود
closed circuits U تلویزیون مداربسته
closed circuits U مدار بسته
closed shop U سیستم بسته
closed shop U با کارکردانحصاری
closed shop U موسسه کارشناسی
closed circuit U مدار بسته
closed shop U قانون عضویت اجباری دراتحادیههای کارگری
closed economy U اقتصاد بسته
closed file U ستون بسته
closed group U گروه بسته
closed height U حداکثر ارتفاع لیفتراک
closed joint U کوربند
closed loop U حلقه بسته
closed loop U حلقه مسدود
closed universe U جهان بسته
closed mind U ذهن بسته
closed mortgage U سند رهنی غیر ازاد
closed network U شبکه بسته
closed routine U روال بسته
closed game U بازی بسته
closed formation U فرم بسته پیادهای
closed fist U مشت بسته
closed file U فایل بسته
abel closed tester U دستگاه ابل
closed magnetic core U هسته مغناطیسی بسته
closed circuit tunnel U تونل مدار بسته
closed-circuit camera U دوربین مدار بسته
closed-circuit camera U دوربین نظارت
closed-circuit camera U دوربین امنیتی
closed magnetic circuit U مدار مغناطیسی بسته
closed loop gain U بهره تقویت درطبقه بسته
closed circuit battery U باتری با مدار بسته
closed circuit television U تلویزیون مدار بسته
closed footed magnet U اهنربای چنبری
closed-circuit television U تلویزیون مدار بسته
closed jet tunnel U تونل بادی نه الزاما با مداربسته بلکه قسمت اصلی ان کاملا بسته است
closed bus system U سیستم گذر بسته
closed coil armature U ارمیچر مدار بسته
closed-door meeting U مجلس جدا از مردم عمومی [سیاست]
closed cycle reactor system U در هسته شناسی راکتوری که در ان گرمای اولیه حاصل ازشکافت برای انجام کار مفیدتوسط دوران یا گردش ماده سرد کننده در یک مدار بسته دارای مکانیزم تبادل حرارتی به خارج از هسته منتقل میشود
He closed the door against the peace agreement. U تمام درها را بروی موافقتنامه صلح بست
cubic closed packed structure U ساختار مکعبی تنگچین
a closed mouth catches no flies <proverb> U تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com