English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 128 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
closed conference U گردهمایی محرمانه
closed conference U نشست مسدود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
conference U کنفرانس
conference U سخنرانی
conference U انجمن باشگاهها
conference U موتمر
conference U ملاقات با افراد برای بحث در مورد یک مشکل
conference U همرایزنی
conference U گفتگو مذاکره
conference U کنگاش
conference U مشاوره
conference circuit U مدارپیشنهادی
conference circuit U اتصال پیشنهادی
conference call U دعوت به سخنرانی
video conference U کنفرانسیکهافرادشرکتکنندهدرآنبهفواصلدورازهمحضوردارندوبااستفادهازتجهیزاتتصویریوشنیداریباهمدرارتباطهستند
press conference U مصاحبه مطبوعاتی
news conference U مصاحبه و کنفرانس مطبوعاتی
in the press conference U در مصاحبه مطبوعاتی
conference centre U مرکزکنفرانس
yalta conference U م تشکیل یک سازمان جهانی برای صلح و امنیت جهان تاکید و بر پارهای تصمیمات دیگر که قبلا" در منشوراتلانتیک به ان اشاره شده بودتاکید شد
shipping conference U کنفرانس کشتیرانی
conference terms U شرایط کنفرانس
peace conference U کنفرانس صلح
The conference is scheduled for bahman 20 . U کنفرانس قرار است 20 بهمن تشکیل شود
dumbarton oaks conference U شوروی و چین ضمن مذاکراتی شالوده سازمان ملل متحد را ریختند
dumbarton oaks conference U کنفرانس "دومبارتون اکس " کنفرانس منعقده در ساختمان دومبارتون اکس واقع درواشنگتن به سال 4491 که طی ان دولتهای امریکا بریتانیا
conference freight rate U نرخ مشترک شرکتهای کشتیرانی
world conference of computer in educatio U کنفرانس بین المللی اموزش کامپیوتر
main motion [at a party conference etc.] U دادخواست اصلی [در همایش حزبی و غیره]
closed U محرمانه بسته
closed U ممنوع الورود
closed U محصور
closed U پای جلو را نزدیک خط گذاشتن
closed U وضع اماتوری یاحرفهای
closed U مسابقه محدود به سن یاجنس
closed U مسدود
closed <adj.> <past-p.> U بندآورده شده
closed <adj.> <past-p.> U مانع شده
closed <adj.> <past-p.> U مسدود شده
closed <adj.> <past-p.> U بلوکه شده
closed <adj.> <past-p.> U بسته شده
closed <adj.> <past-p.> U سد شده
closed U بسته
closed variation U دفاع تاراش
closed universe U جهان متناهی
closed variation U واریاسیون بسته
closed universe U جهان بسته
closed traverse U پیمایش بسته
closed system U نظام اقتصادی بسته
closed system U منزوی
closed system U نظام بسته
closed system U سیستم بسته
closed system U سازگان بسته
closed traverse U خطوط متقاطع
closed subroutine U زیرروال مسدود
closed to pedestrians U عبورپیادهممنوع
closed meeting U گردهمایی محرمانه
to be closed to [all] traffic U برای [همه نوع] ترافیک بسته بودن
closed back U بافت پشت بسته که در آن گره های نامتقارن بدور تارهای مخالف گره خورده و در نهایت خود تار دیده نمی شود
closed meeting U نشست مسدود
to have a closed meeting U نشست محرمانه داشتن [بخصوص سیاست]
He is closed -fisted. <proverb> U آدم خسیسى است .
closed interval U فاصله محدود [کراندار] [ریاضی]
closed to trucks U عبورکامیونممنوع
closed to bicycles U دوچرخهسواریممنوع
normally closed contact U اتصال معمولا بسته
closed to motorcycles U موتورسواریممنوع
closed circuit U تصویر تلویزیونی که علائم ان بوسیله سیم به چندگیرنده منتقل میشود
closed shops U موسسه کارشناسی
closed shops U قانون عضویت اجباری دراتحادیههای کارگری
closed area U منطقه بسته
closed area U منطقه ممنوعه
closed chain U زنجیر حلقهای
closed defence U دفاع بسته در روی لوپس
closed economy U اقتصاد بسته
closed file U ستون بسته
closed file U فایل بسته
closed shops U با کارکردانحصاری
closed shops U سیستم بسته
closed circuit U تلویزیون مداربسته
closed circuit U مدار بسته
closed circuits U تصویر تلویزیونی که علائم ان بوسیله سیم به چندگیرنده منتقل میشود
closed circuits U تلویزیون مداربسته
closed circuits U مدار بسته
closed shop U سیستم بسته
closed shop U با کارکردانحصاری
closed shop U موسسه کارشناسی
closed shop U قانون عضویت اجباری دراتحادیههای کارگری
closed fist U مشت بسته
closed indent U دستور خرید خارجی ازفروشنده یا سازندهای خاص
closed society U جامعه بسته
closed season U فصل منع ماهیگیری یا شکار
closed loop U حلقه بسته
closed loop U حلقه مسدود
closed sea U دریایی که جزو قلمرو کشوری باشد
closed sea U دریای غیر ازاد
closed routine U روال بسته
closed mind U ذهن بسته
closed mortgage U سند رهنی غیر ازاد
closed network U شبکه بسته
closed joint U کوربند
closed stock U اجناس ذخیره
closed stock U اجناس انبارشده ثابت
closed subroutine U زیرروال بسته
closed formation U فرم بسته پیادهای
closed game U بازی بسته
closed group U گروه بسته
closed height U حداکثر ارتفاع لیفتراک
closed circuit television U تلویزیون مدار بسته
closed-circuit television U تلویزیون مدار بسته
closed-circuit camera U دوربین امنیتی
closed-circuit camera U دوربین نظارت
closed-circuit camera U دوربین مدار بسته
closed footed magnet U اهنربای چنبری
closed coil armature U ارمیچر مدار بسته
closed circuit tunnel U تونل مدار بسته
closed circuit battery U باتری با مدار بسته
closed bus system U سیستم گذر بسته
closed jet tunnel U تونل بادی نه الزاما با مداربسته بلکه قسمت اصلی ان کاملا بسته است
abel closed tester U دستگاه ابل
closed-door meeting U مجلس جدا از مردم عمومی [سیاست]
closed loop gain U بهره تقویت درطبقه بسته
closed magnetic circuit U مدار مغناطیسی بسته
closed magnetic core U هسته مغناطیسی بسته
a closed mouth catches no flies <proverb> U تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
closed cycle reactor system U در هسته شناسی راکتوری که در ان گرمای اولیه حاصل ازشکافت برای انجام کار مفیدتوسط دوران یا گردش ماده سرد کننده در یک مدار بسته دارای مکانیزم تبادل حرارتی به خارج از هسته منتقل میشود
cubic closed packed structure U ساختار مکعبی تنگچین
He closed the door against the peace agreement. U تمام درها را بروی موافقتنامه صلح بست
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com