English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 84 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
clerk of the works U سرکارساختمانی
clerk of the works U استادکار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
clerk U دبیر
clerk of the course U منشی گروه داوران
clerk U دفتردار کارمند
clerk U متصدی
clerk U کارمند دفتری فروشنده مغازه
clerk U دفتردار
clerk U منشی
sales clerk U فروشنده
booking clerk U بلیط فروش
file clerk U بایگان
file clerk U مامور بایگانی
data clerk U فردی که در یک مجموعه کامپیوتری کارهای دفترانجام میدهد
clerk of the scale U متصدی توزین سوارکار ووسایلش پس از مسابقه
authorised clerk U کارمندصلاحیت دار
authorised clerk U واسطه مجاز
articled clerk U کاراموز
parish clerk U کشیش یا عامی که متصدی برخی کارهای کلیسای بخش می گرد د
raid clerk U نگهبان یا متصدی مرکزاطلاعات سیستم اعلام خطرهوایی
clerk of the court U کاتب
stock clerk U انباردار
lay clerk U سرود خوان کلیسا
filing clerk U دفتردار-بایگان
town clerk U کارمند شهرداری یافرمانداری
tally clerk U بارشمار
chief clerk of the court U مدیر دفتر دادگاه
army postal clerk U متصدی پست ارتشی
Being a junior clerk is a far cry from being a manager . U کارمند عادی بودن کجا و رئیس بودن کجا
ex works U یک از قراردادهای اینکوترمز که در ان فروشنده کالا را در محل خود به خریدار تحویل میدهد
ex works U تحویل در کنار کارگاه یاکارخانه
he works better U او بهتر کار میکند
works U کارخانه
in the works <idiom> U درتدارک
if it works U اگر بشه
if it works U اگر این کار با موفقیت انجام شود
preliminary works U کارهای مقدماتی
sewage works {sg} U تصفیه خانه فاضلاب
salt works U کارخانه نمک سازی
poetical works U اثارمنظوم
works superintendent U مدیر کارخانه
temporary works U کارهای موقت
sewage works U استفادهازفاضلاببهعنوانکود
Construction works . U عملیات ساختمانی
He always works best under pressure . U اگر تحت فشار قرار گیرد ؟خوب کارمی کند
shoot the works <idiom> U از هیچ تلاشی مضایقه نکردن
He works as engineer. U او [مرد] به عنوان مهندس کار می کند.
works inspector U بازرس کارگاه
works inspector U بازرس کارخانه
poetical works U اثار شعری
brick works U اجر پزی
public works U تاسیسات عام المنفعه
engineering works U کارخانه ماشین سازی
emergency works U کارهای اضطراری
public works U امورعام المنفعه
public works U فواید عامه
dye works U کارخانه رنگ سازی
civil works U امور ساختمانی و تاسیسات امور شهرسازی و تاسیساتی
public works U کارهای ساختمانی همگانی
apple works U اپل ورکس
brick works U اجر سازی
gas works U کارخانه گاز
gas works U کارخانه تولید گاز
works of art U اثرهنری
plaster works U گچبری
plaster works U گچکاری
miscellaneous works U کارهای مختلف
works of art U کار هنری
microsoft works U مایکروسافت ورکس
lime works U اهکپزی
lead works U کارخانه سرب گدازی
poetical works U دیوان شعر
incidental works U کارهای اتفاقی
The works include 4 volumes. U این کتاب چهار جلد است.
iron and steel works U ذوی اهن و فولاد
balance earth works U یک اندازه بودن حجم خاک برداری با حجم خاک ریزی در یک کارگاه
He works in the production section . U درقسمت تولید کار می کند
civil engineering works U بناهای مهندسی ساختمانهای مهندسی ساز
road works ahead U جادهدردستاحداثاست
gas works tar U قطران کارخانه گاز
mintster of public works U وزیر فوائدعامه
mintster of public works U وزیرکارهای عمومی
A series of city improvement works. U یکرشته کارهای عمرانی شهری
He works day and night (round the clock). U روز وشب کارمی کند
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com