Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 93 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
clearing houses
U
اطاق پایاپای
clearing houses
U
دفتر تسویه حساب
clearing houses
U
شرکتی که چکها را نقد می نماید
clearing houses
U
شرکتی که حسابها راتسویه میکند
clearing houses
U
اتاق تهاتر
clearing houses
U
قسمت تهاتر دربانکها
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
clearing
U
تبرئه
clearing
U
تعویض اطلاعات در یک ثبات یاخانه حافظه یا واحد ذخیره با صفر یا جای خالی پاک کردن متن و یا تصاویرگرافیکی روی صفحه نمایش
clearing
U
تسویه
clearing
U
تهاتر بانکی
clearing
U
نقل وانتقال بانکی
clearing
U
تسویه تسطیح
clearing
U
مکان مسطح
clearing
U
جمع کردن
clearing
U
پاک کردن
clearing
U
تخلیه محل تخلیه بیماران
clearing
U
بوته کنی
clearing
U
سترده
clearing
U
تسطیح
houses
U
مجلس
houses
U
1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
houses
U
شرکت
houses
U
قرار دادن یک وسیله در یک محفظه
houses
U
منزل دادن پناه دادن
houses
U
جایگاه جا
houses
U
سرای
houses
U
خانه
houses
U
منزل
houses
U
خاندان
houses
U
برج
houses
U
اهل خانه اهل بیت
houses
U
محکم کردن
houses
U
جا دادن
houses
U
خانه نشین شدن
houses
U
منزل گزیدن
houses
U
جادادن
clearing iron
U
جاده پاک کن
clearing block
U
قطعه ممانعت از بسته شدن کولاس
clearing iron
U
سنگ پس زن
clearing agreement
U
موافقتنامه بازرگانی بین دوکشور
clearing block
U
قطعه بازدارنده
clearing of jungle
U
پاکسازی جنگل
clearing out
[of a place]
U
تخلیه
[فضایی]
clearing out
[of a place]
U
اخراج
[از مکانی]
crest clearing
U
محوطه تامین بالای مانع حاشیه امنیت بالای مانع
clearing station
U
پست تخلیه بیماران
clearing station
U
ایستگاه تخلیه بیماران
clearing outwards
U
اعلامیه خروج کشتی
clearing operations
U
عملیات پاک کردن مین
clearing operations
U
عملیات مین روبی
clearing a bill
U
محاسبه سر رسید برات پرداخت مبلغ برات و تصفیه حساب مربوط به ان
clearing house
U
اطاق پایاپای
clearing banks
U
بانکی که چکها را نقد میکند بانکی که چکها را می پردازد
clearing banks
U
بانک پس انداز
clearing house
U
قسمت تهاتر دربانکها
clearing house
U
اتاق تهاتر
clearing house
U
شرکتی که حسابها راتسویه میکند
clearing house
U
شرکتی که چکها را نقد می نماید
clearing bank
U
بانک پس انداز
clearing bank
U
بانکی که چکها را نقد میکند بانکی که چکها را می پردازد
clearing house
U
دفتر تسویه حساب
half way houses
U
خانههای امادگی
terraced houses
U
خانههای در یک ردیف ردیف خانه ها
boarding houses
U
پانسیون
boarding houses
U
جایی که در آن اطاق و غذا میدهند
doss-houses
U
مسافرخانهی ارزان
halfway houses
U
بازگردان گاه
Houses of Parliament
U
پارلمانبریتانیا
Old clothes ( houses ) .
U
لباس ( خانه های) کهنه
halfway houses
U
منزل نیمه راه
Upper Houses
U
مجلس لردها
Upper Houses
U
مجلس سنا
boarding houses
U
خوابگاه و خوراک
full houses
U
دست فول
public houses
U
کاروانسرا
public houses
U
مهمانخانه
public houses
U
میخانه
rooming houses
U
خانه دارای اپارتمان واتاقهای مبله کرایهای
guest houses
U
مهمانسرا
guest houses
U
مهمانخانه
guest houses
U
مهمانسرای نظامی
guest houses
U
مهمانکده
houses of God
U
بیت الله
town houses
U
گدا خانه دارالمساکین
manor houses
U
خانه ارباب یا صاحب تیول
town houses
U
خانه شهری
market clearing price
U
قیمت تعادل در بازار
crest clearing graph
U
نمودار تعیین کمترین درجه مربوط به حاشیه امنیت مانع
clearing and switch buying
U
توافق تجاری دوجانبهای که براساس ان دو کشور متعهدبه مبادله مقدار معینی کالامی گردند
paying off
[clearing off]
[repayment]
U
بازپرداخت
[پرداخت کامل اقساط]
Are there any houses for sale in these parts?
U
این طرفها خانه فروشی پیدا می شود ؟
semi-detached houses
U
خانههاییکشکلبادیوارمشترک
people who live in glass houses should not throw stones
<idiom>
U
هرچه را برای خود میپسندی برای دیگران هم ب"سند
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com