English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 126 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
clearance in ward U گواهی مامورین گمرک نسبت به کالاهایی که مشمول حقوق گمرکی می شوند قبل از تخلیه و بعد از حمل
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
in ward U تحت تولیت
ward U ناحیه
ward off U از خوددور کردن
ward off U دفاع کردن
ward off U دفع کردن
to ward off U دفع کردن
to ward off U از خود دور کردن
to out ward seeming U برحسب فاهر
to out ward seeming U فاهرا`
ward U دسته کاغذ
ward U مولی علیه
ward U تولیت
ward U محوطه
ward U نگهبان
ward U سلول زندان
ward U اطاق عمومی بیماران بستری صغیری که تحت قیومت باشد محجور
ward U نگهداری کردن توجه کردن
ward U بخش
ward U اطاق جدا
ward U دهلیز
ward U محجور حفافت بخش
ward U حیاط محوطه زندان
side ward U ازپهلو
side ward U ضلعی
wind ward U در جهت باد
right wing to ward U دست راست
right wing to ward U پیشرو
side ward U پهلویی
lee ward U در جهت مخالف باد
lee ward U side lee
left for ward U در فوتبال پیشرو چپ
castle ward U پاسبان دژیاقلعه
castle ward U دژبان
left ward U چپ
soiuth ward U بطرف جنوب متمایل بجنوب
soiuth ward U بسوی جنوب
watch and ward U حق نگهبانی روزانه و شبانه
to keep watch and ward U پاسداری کردن
ward heeler U کارچاق کن سیاسی ناحیه بخصوصی
to keep watch and ward U حفافت یادفاع کردن
side ward U یک بری
to go back ward U به قهقرارفتن
to go back ward U پس رفتن
the out ward eye U چشم فاهر
the out ward eye U چشم برون
stern ward U بطرف عقب کشتی
ward room U اطاق افسران در کشتی جنگی
left wing for ward U پیشرو دست چپ
ward leonard control U اتصال لئونارد
ward leonard control U کنترل وارد لئونارد
to go spell back ward U ازاخریاوارونه همی کردن
hom ward bound U اماده رفتن به کشور میهن
clearance U برداشتن مانع
clearance U تصفیه
clearance U فضای بیکار
clearance U فاصله
clearance U ترخیص گمرکی
clearance U ترخیص
clearance U تهاتر
clearance U مفاصا
clearance U بازی
clearance U فضای بازی
clearance U هوا فضای خالی فاصله
clearance U مجوز دستیابی به یک فایل
clearance U تسویه حساب واریز حساب فاصله ازاد لقی
clearance U اجازه ترخیص اجازه نامه
clearance U پاک سازی تایید صلاحیت تخلیه کردن
clearance U گواهینامه یاکاغذ دال بر پاکی و بی عیبی ترخیص
clearance U ترخیص کالا ازگمرک
clearance U اختیار
clearance U اجازه زدودگی
clearance U تولرانس
clearance U فاصله باز
clearance U صلاحیت
clearance U تعیین صلاحیت کردن
clearance sale U فروش به منظور تصفیه حراج
security clearance U تاییدصلاحیت
security clearance U برگ عدم سوء پیشینه
security clearance U داشتن صلاحیت خدمتی
approach clearance U اجازه فرود
clearance sales U فروش به منظور تصفیه حراج
tooth clearance U بازی دندانه
minimum clearance U حداقل حاشیه امنیت بالای مانع
clearance space U چاک
site clearance U تخلیه کارگاه
valve clearance U لقی سوپاپ
clearance rate U نواخت جمع کردن مین
terrain clearance U حفظ ارتفاع امن برای پروازهواپیما تامین خودکار ارتفاع پرواز هواپیما
security clearance U تایید صلاحیت کردن
road clearance U انضباط و نظم حرکت در جاده
road clearance U تخلیه کردن جاده
flight clearance U اجازه پرواز
fitting clearance U بازی مناسب
excess clearance U تولرانس زیاده از حد
customs clearance U ترخیص از گمرک
crest clearance U بازی نوک پیچ
clearance volume U کمترین حجم سیلندر هنگامیکه پیستون در نقطه مرگ بالاقرار دارد
clearance fit U اتصالی که در ان حدود دوعضو جفت شونده همیشه مونتاژ را محکم می سازد
clearance rate U نواخت مین روبی
clearance papers U اسناد خروج کشتی از بندر
clearance outwards U مجوز خروج کشتی
clearance outwards U مجور خروج کشتی پس ازبارگیری
clearance inwards U مجوز ورود کشتی
clearance inwards U اعلامیه ورود کشتی به گمرک
clearance inwards U ورود کشتی به محوطه گمرک
clearance from obligation U برائت ذمه
flight clearance U تعیین امنیت پرواز
height clearance U ارتفاع مجاز
road clearance U تخلیه جاده
approach clearance U اجازه تقرب
presumption of clearance U فرض برائت درامور مدنی
presumption of clearance U اصل برائت
overhead clearance U حاشیه امنیت بالای سر فاصله بالای سر
minus clearance U تولرانس منفی
mine clearance U مین روبی کردن
mine clearance U پاک کردن مین
clearance diving U شیرجه رفتن برای پاک کردن مین شیرجه برای مین روبی
clearance diagram U قواره
clearance capacity U فرفیت تخلیه بار اسکله
clearance angle U زاویه ازاد
certificate of clearance U مفاصا حساب
clearance capacity U فرفیت تخلیه بار
hot valve clearance U فاصله کوچک بین ساقه سوپاپ و اسبک هنگامی که تمام قطعات موتور بدمای کاری رسیده اند
air traffic control clearance U اجازه حرکت و عبور و مرورهواپیما
bankers automated clearance system U سیستم انتقال پول بین بانکها با استفاده از اتصالات کامپیوتری دریک شبکه امن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com