English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 56 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
city U شهر
city U شهر
city U شهرک
city U شهر کوچک
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
inner city U بخش مرکزی شهر
Kuwait City U کویت
Guatemala City U پایتختگوآتمالا
garden city U شهریدرداخلیکباغستان
city boundary U شهرمرزی
Vatican City U شهر واتیکان
Panama City U شهر پاناما
Mexico City U مکزیکوسیتی
New York City U نیویورک
The city center . U میدان ( مرکز ) شهر
How far is it to city centre? U تا مرکز شهر چقدر راه است؟
Take me to the city centre? U مرا به مرکز شهر ببرید.
Ideal City U [شهر موجود در نمونه اولیه و نقشه اولیه]
provincial city U شهرستان
city view U نمای شهر
City Beautiful U [جنبش طراحان، محوطه سازان آمریکایی در دفاع از زیبایی شهرها]
Garden city U بوستان شهر
How do I get to city center? U چطور میتوانم به مرکز شهر بروم؟
mushroom city U شهری که زود ترقی میکند
empire city U نیویورک
city slicker U رند
city slicker U زرنگ
city slicker U شهری
city editor U نویسنده خیرمالی یاتجارتی درروزنامه
city article U گزارش مختصرمالی یاتجاری در روزنامه
central city U شهر مرکزی
central city U مرکز شهر
the city has been proclaimed U قدغن هایی در شهربرقرارکرده اند
they poured toward that city U سوی ان شهر هجوم کردند
to prostrate a city U شهری را با خاک یکسان کردن
City Hall U ساختمان شهرداری
City Hall U شهرداری
City Hall U بلدیه
brown air city U شهر با مه دود اسیدی
bombers raided the city U بمب افگن ها ان شهررابمباران کردند
bombers raided the city U بمب افگن هابران شهرحمله کردند
gray air city U شهر با مه دود اکسیدی
What's the fare to city centre? U نرخ کرایه تا مرکز شهر چقدر است؟
Ho Chi Minh City U شهر هوشی مین مرکز ویتنام جنوبی
the hill overhangs the city U تپه به شهر مشرف است
to raze a city to the ground U شهری را با خاک یکسان کردن
to serve the city with water U اب برای شهر تهیه کردن
To lay siege to a city . U شهری را محاصره کردن
that city lies in ruins U است
Every man is a sovereign in his own city . <proverb> U هر کس به شهر خود شهریار است .
that city lies in ruins U ان شهر خراب
The city was razed to the ground. U شهر با خاک یکسان شد
Gangs of youths went on the rampage through the inner city. U دسته های جوانان با داد و بیداد از مرکز شهر رد شدند.
A series of city improvement works. U یکرشته کارهای عمرانی شهری
Enemy troops poured into the city. U سربا زان دشمن ریختند داخل شهر
The entire city was plunged in darkness . U تمام شهر غرق درتاریکی بود
The City Council has decreed that all dogs must be kept on a leash there. U شورای شهر مقرر کرده است که تمام سگ ها باید با افسار بسته شوند .
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com