English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
character string U رشته دخشهای
character string U رشته کاراکتری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
string course U قطاربندی
inner string U زهداخلی
first string U دائمی
string along <idiom> U فریفتن
string out <idiom> U کش دادن چیزی
to string up U کوک کردن
to string up somebody U بدار آویختن کسی
string U رشته کردن
string U سری از حروف به ترتیب الفبا- عددی یا کلمات که تغییر کرده اند و به عنوان واحد مجزا درکامپیوتر به کار می روند
string U فضای ذخیره سازی برای مجموعهای از حروف الفبا- عددی
first string U منظم
G-string U پارچهی باریک که برخی رقاصههابا آن ستر عورت میکنند
string course U رخبام
string course U هره
string along U وفق داشتن معوق گذاردن
string along U موافق بودن
to string up somebody U کسی را دار زدن
second string U بازیگر ذخیره
first string U درجه یک
to string up U دارزدن
to string up U خفه کردن
to string up U اماده کردن
to string up U به هیجان اوردن
G-string U لنگ باریک
string U رشته خالی
string U : زه
string U به نخ کشیدن
string U چسبناک دراز
string U ریشهای
string U نخ مانند
string U : ریش ریش
string U کشیدن
string U زه انداختن به
string U رشته کردن نخ کردن
string U قطار
string U ردیف سلسله
string U سیم
string U رشته
string U نخ ریسمان
string U زهی
string U بصف کردن
string U زه دارکردن
string U اتصال مجموعهای از رشته ها به هم
string U مربی خم کردن کمان و بستن زه
string U بخشی از حافظه که رشتههای حروف الفبا عددی در آن ذخیره شده اند
string U زبان برنامه نویسی سطح بالا که از روشهای پردازش رشته استفاده میکند
string U متغیر در زبان کامپیوتری که میتواند شامل حروف الفبا- عددی و نیز اعداد باشد
string U تعداد حروف یک رشته
string U عملیات برنامه که روی رشته ها اجرا میشود
string U برچسب مشخصات یک رشته
string U رشتهای که فقط حاوی اعداد است
string U یک سری تیراندازی بوسیله یک نفر
string U یک سری پیام که از یک ایستگاه به ایستگاه دیگرارسال میشود
string U سری پیام یک سری گلوله
string silencer U صداگیر
string arm U بازوی زه کش
string band U دسته موزیک سازهای سیمی
string bass U ویولون سل بم
string bass U کنترباس
string dampener U صداگیر
shot string U ساچمههای دراز خارج شده از تفنگ
search string U رشته جستجو
string board U تیر یا تختهای که پلههای سنگین بدان تکیه دارند
string hand U دستی که زه را می کشد
draw string U بند لیفه
check string U ریسمان درشکه که مسافربوسیله ان راننده رابه ایست کردن اگاهی
follow the string U وضع مشخصی نسبت به زه گرفتن
head string U خط عرضی فرضی وسط میزبیلیارد
leading string U ریسمانی که پیشتر کودکان رابوسیله ان راه رفتن می اموختند
long string U خط فرضی از وسط طول میزکیسه دار بیلیارد
navel string U بند ناف
null string U رشته پوچ
null string U رشته تهی
empty string U رشته خالی
string file U پرونده رشتهای
to harp on one string U پیوسته روی یک موضوع بحث کردن
stup string U رشته تنظیم
symbolic string U رشته علائم
string quartets U ارکستر چهار نفری مرکب ازسازهای زهی
string quartet U ارکستر چهار نفری مرکب ازسازهای زهی
shoe string U بند کفش
string beans U انواع لوبیا سبز
string bean U انواع لوبیا سبز
the look end of a string U ان سر نخ که باز و ازاد است
to harp on one string U پاتوی یک کفش کردن
casing first string U عایقاولینطناب
outer string U زهبیرونی
string manipulation U دستکاری رشتهای
string's heddle U نخ کجی
string's heddle U ورد
string walking U تمرین تیراندازی با تیر وکمان
string variable U متغیر رشته
string fingers U سه انگشتی که زه کمان را می کشند
string formula U فرمول رشتهای
string handling U بکارگیری رشته
string length U طول رشته
string manipulation U دستکاری رشته
bit string U رشته بیتی
bit string U رشته ذرهای
string operation U عملیات رشتهای
string operation U عملکردرشتهای
string picture U روزنه کمان
string tie U کراوات باریک
alphabetic string U رشته الفبائی
suspension insulator string U عایقسیمهایمتراکم
cut-string stairs U بغل بند باز
bow string truss U خرپاهائیکه قسمتهای فوقانی و تحتانی ان نسبت به افق خمیده باشد
string processing languages U زبانهای پردازش رشته
in character <idiom> U مثل معمول
character U مونه
character per second U کاراکتر درثانیه
character U صفت
character U عدد صحیح خصوصیت
character U یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
character U صفت اختصاصی
character U حرف
character U نشانه گرافیکی که به صورت یک علامت چاپ شده یا نمایش داده شده مثل یکی از حروف الفبا یک عدد یا یک علامت فاهر میشود
character U نویسه
character U علامت
character U دخشه کاراکتر
character U سیرت
character per second U دخشه در ثانیه
character U دخشه
character U خیم
character U نهاد سیرت
character U صفات ممتازه هرنوع حروف نوشتنی وچاپی
character U خط
character U رقم
character U شخصیتهای نمایش یا داستان نوشتن
character U مجسم کردن شخصیت
character U منش
special character U علامت ویژه کاراکتر مخصوص
sign character U دخشه علامت نما
character generator U مولد کاراکتر
special character U ویژه
numeric character U کاراکتر عددی
special character U دخشه ویژه
character disorder U اختلال منش
character fill U پر کردن کاراکترها
character generator U دخشه زا
character graphics U نگاره سازی دخشهای
separating character U دخشه جدا ساز
optical character U دخشه نوری
pad character U حرف اضافی افزوده شده به رشته یا بسته یا فایل تا به اندازه مورد نظر برسد
pad character U کاراکتر میانگیر برای پر کردن فصای خالی
receptive character U منش پذیرا
oral character U منش دهانی
reserved character U کلمه یاعبارتی که به عنوان مشخصه درزبان برنامه سازی به کارمی رود.
reserved character U فضایی ازدیسک که برای کنترل ذخیره داده به کارمی رود
reserved character U حرف مخصوص درسیستم عامل یا حرفی که تابع خاصی برای کنترل سیستم عامل داردوبرای مصارف دیگربه کارنمیرود
optical character U کاراکتر نوری
character map U شبکهای از بلوک ها روی صفحه نمایش
rub out character U دخشه پاک کن
character guidance U راهنمایی و مشاوره با افراد سخنرانی مذهبی
character density U تراکم کاراکترها
character density U تراکم دخشه ها
character code U رمز کاراکتر
substitute character U حرفی که در صورتی که حرف دریافت شده تشخیص داده نشود نمایش داده میشود
sync character U کاراکتر همگام
character printer U چاپگر دخشهای
character actor هنرپیشه ای که نقش اشخاص نابهنجار یاعجیب و غریب را بازی میکند
character actors U هنرپیشهای که نقش اشخاص نابهنجار یاعجیب و غریب را بازی میکند
special character U دخشه
character correction U نمایشتغییرات
extended character U دکمهبازکنندهصفحه
He has a clean character. U اخلاقا" آدم سالمی است
historic character U [شخصیت های تاریخی که در طرح های مناظر برای توصیف ساختارها و ویژگی های معماری و تاریخی استفاده می شد.]
out of character [OOC] U دور از منش من
aknowledge character U کاراکتر مورد قبول
alphanumeric character U دخشههای الفبا عددی
anal character U منش مقعدی
character code U کد کاراکتری
character code U رمز دخشهای
character checking U تست کاراکتری
character analysis U تحلیل منش
blank character U دخشه فاصله
blank character U کاراکتر جای خالی
blank character U کاراکتر تهی
blank character U فاصله
blank character U دخشه
bell character U کد کنترلی که باعث میشود ماشین یک سیگنال قابل شنیدن ایجاد کند
backspace character U دخشه پسبرد
control character U دخشه کنترلی
escape character U کاراکتر گریز
exploitative character U منش بهره کش
check character U کاراکتر مقابلهای
character pitch U type elite
character pitch U pica
character pitch U تعداد کاراکترها در واحد اینچ در یک خط متن
forbidden character U دخشه ممنوعه
check character U علامت مقابلهای
character printer U چاپگرعلامتی
check character U دخشه مقابلهای
functional character U دخشه وفیفه بندی
gap character U دخشه شکاف پر کن
escape character U حرفی که نشان دهنده کد espace باشد
control character U کاراکتر کنترلی
crc character U کاراکتر CRC
character reader U دخشه خوان
character printer U چاپگر کاراکتری
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com