Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 174 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
centre of gravity
U
گرانیگاه
centre of gravity
U
مرکز ثقل
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
gravity
U
جاذبه زمین کشش انحراف
gravity
U
سنگینی
gravity
U
جاذبه زمین درجه کشش
gravity
U
اهمیت شدت
gravity
U
دشواری وضع
gravity
U
گرانش
gravity
U
نیروی ثقل
gravity
U
وقار
gravity
U
ثقل
gravity
U
جدیت
gravity
U
گرانی
gravity
U
جاذبه
acceleration of gravity
U
شتاب گرانی
bulk gravity
U
چگالی فاهری
center gravity
U
گرانیگاه
center of gravity
U
مرکز ثقل
center of gravity
U
گرانیگاه
center of gravity
U
مرکزگرایی
law of gravity
U
جاذبه
theoretical gravity
U
گرانش تئوری
death gravity
U
حق تدفین
gravity davit
U
جرثقیل گرانشی
gravity drop
U
زنگ احضار وزنی
gravity drop
U
پرتاب بار یا بارریزی ازهواپیما با استفاده از نیروی سقوط ازاد
gravity lubrication
U
روغنکاری سقوطی
gravity meter
U
گرانی سنج
gravity waves
U
امواج ثقلی
intensity of gravity
U
شدت با زیادی جاذبه
intensity of gravity
U
گرانی یا جاذبه زیاد
gravity band
U
نوارگرانشزمین
gravity davit
U
قایق بالابر گرانشی
law of gravity
U
گرانش
gravity wall
U
دیوار وزنی
gravity extraction
U
بیرون ریختن یا پرتاب بار ازهواپیما با استفاده از سقوط ازاد
death gravity
U
حق کفن و دفن
field of gravity
U
میدان ثقل
gravity abutment
U
گرانپایه سنگین
gravity abutment
U
گرانپایه وزنی
gravity battery
U
باتری وزنی
gravity chronometer
U
زمان سنج گرانشی
gravity dam
U
سد وزنی
virtual gravity
U
شتابی که از طرف زمین برهر ذره از اتمسفر اثر میکند
acceleration of gravity
U
شتاب گرانش
acceleration of gravity
U
شتاب ثقل
law of gravity
U
نیروی گرانشی
centres of gravity
U
گرانیگاه
specific gravity
U
گرانی ویژه
specific gravity
U
وزن مخصوص
specific gravity
U
چگالی
specific gravity
U
ورن مخصوص
specific gravity
U
چگالی نسبی
apparent gravity
U
شتاب ثقل
apparent gravity
U
شتاب گرانی
centres of gravity
U
مرکز ثقل
absolute gravity
U
سنگینی مطلق
gravity die casting
U
ریخته گری حدیدهای ثقلی
center of gravity axis
U
محور ثقل مرکزی
center of gravity envelope
U
تصویر نموداری محدوده عقب و جلوی تغییرات مجازگرانیگاه
gravity spillway dam
U
سد سرریز وزنی
acceleration due to gravity
U
شتاب ثقل
absolute specific gravity
U
سنگینی ویژه مطلق
gravity arch dam
U
سد قوسی وزنی
center of gravity limits
U
محدوده مجاز برای جابجاشدن گرانیگاه هواپیما بدون اختلال در وضعیت پرواز ان
hollow gravity dam
U
سد تهیده وزنی
gravity dam of triangular section
U
سد وزنی با نیمرخ مثلثی
cross section of a gravity dam
U
قسمت
centre third
U
سومینخطمیانی
centre
U
تمرکز یافتن
centre
U
درمرکز قرارگرفتن
centre
U
وسط ونقطه مرکزی
centre
U
مرکز
centre
U
میان
off-centre
U
لنگی
right centre
U
مرکزقائم
off-centre
U
لنگ زدن
off centre
U
لنگ زدن
centre
U
قرار دادن مناسب نوک خواندن / نوشتن روی دیسک مغناطیسی یا نوار
off centre
U
لنگی
centre
U
وسط
centre
U
نقط ه میانی چیزی
centre
U
قرار دادن یک متن در مرکز کاغذ یا صفحه نمایش
centre
U
محل نقاط سوراخ شده اطراف مرکز نواز کاغذی
centre
U
شخصی که مراقب عملیات کامپیوتر مرکزی است
right-of-centre
U
جناحراست محافظهکاران
centre
U
محل
centre
U
سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centre strap
U
نوارمیانی
centre wheel
U
چرخهمیانی
centre-aisle
U
راهرویمیانی
centre spot
U
خالوسط
Take me to the city centre?
U
مرا به مرکز شهر ببرید.
centre span
U
مرکزپل
centre post
U
قسمتبدونآرایش
centre point
U
نقطهمرکزی
centre pocket
U
مرکزی
centre pocket
U
گودال
centre mark
U
نقطهمرکزی
centre line
U
خطمرکزی
centre-back
U
میانیعقب
conference centre
U
مرکزکنفرانس
garden centre
U
مکاندفنزباله
left-of-centre
U
معتقدبهسوسیالیزم
health centre
U
مرکز سلامتی
How far is it to city centre?
U
تا مرکز شهر چقدر راه است؟
centre-stage
U
شرائطبسیار حساسو مهم
detention centre
U
پذیرشهتل
community centre
U
محلاجتماعات
shopping centre
U
مرکزخرید
left centre
U
مرکزچپ
remand centre
U
بازداشتگاهموقت
reception centre
U
مکانیکهبرایافرادبیخانماناقامتگاهموقتیفراهممیآورد
leisure centre
U
مرکزتفریحیورزشی
centre lane
U
بیندوخط
centre Keelson
U
مرکزالوارکیل
centre game
U
بازی مرکزی
surrending the centre
U
تفویض مرکز
profit centre
U
قسمتی از سازمان که مسئولیت محاسبه هزینه هاو درامدها را به عهده دارد
profit centre
U
واحد دخل و خرج کننده
centre castle
U
پل فرماندهی
profit centre
U
مرکز سود
off centre load
U
بار خارج از مرکز
centre of activities
U
مرکز عملیات
fluid centre
U
مرکز سیال
cost centre
U
مرکز هزینه یابی
civic centre
U
میانگاه شهر
civic centre
U
مرکز شهر
centre plate
U
keel drop
centre pawns
U
پیادههای مرکزی شطرنج
centre of pressure
U
مرکز فشار
nerve centre
U
مرکز فرمان
centre back
U
نیمهعقب
centre hole
U
مرکزگودال
centre half
U
نیمهمیانی
centre forward
U
مرکز
centre flag
U
پرچموسطی
centre fielder
U
بازیکنمرکزی
centre field
U
مرکززمین
centre of mass
U
گرانیگاه
centre electrode
U
الکترودمرکزی
centre court
U
حیاطمیانی
centre of mass
U
مرکز ثقل
centre base
U
ستونمرکزی
centre chief
U
مهاجممیانی
centre circle
U
دایرهمرکزی
centre console
U
میزفرمانمرکزی
shopping centre
[British]
U
مجتمع خرید
[تجارت و بازرگانی]
retail centre
[British]
U
مجتمع تجاری
[تجارت و بازرگانی]
retail centre
[British]
U
مجتمع خرید
[تجارت و بازرگانی]
centre counter defence
U
دفاع متقابل مرکزی
shopping centre
[British]
U
مجتمع تجاری
[تجارت و بازرگانی]
centre holding variation
U
واریاسیون حفظ مرکز درجوئوکو پیانو
centre face-off circle
U
دایرهمرکزیمحلروبروشدنحریفها
Which bus goes to the town centre?
U
کدام اتوبوس به مرکز شهر میرود؟
in the centre near the railway station
U
در مرکز شهر نزدیک ایستگاه قطار
What's the fare to city centre?
U
نرخ کرایه تا مرکز شهر چقدر است؟
centre of crest circle
U
مرکز خمیدگی
centre of crest circle
U
مرکز انحنای ستیغ
principal centre of affairs
U
مرکز مهم امور
urban centre of a community
U
مرکز شهرک
centre back vent
U
پیلیپشت
centre service line
U
خطسویسزنیمیانی
Can I drive to the centre of town?
U
آیا می توانم تا مرکز شهر با ماشین بروم؟
shopping centre
[British]
U
مرکز خرید
[تجارت و بازرگانی]
retail centre
[British]
U
مرکز تجاری
[تجارت و بازرگانی]
shopping centre
[British]
U
مرکز تجاری
[تجارت و بازرگانی]
retail centre
[British]
U
مرکز خرید
[تجارت و بازرگانی]
runway centre line markings
U
خطوسطخیابان
retail shopping centre
[British]
U
مجتمع تجاری
[تجارت و بازرگانی]
He was spending money right,left and centre.
U
چپ وراست پول خرج می کرد
retail shopping centre
[British]
U
مرکز خرید
[تجارت و بازرگانی]
retail shopping centre
[British]
U
مجتمع خرید
[تجارت و بازرگانی]
retail shopping centre
[British]
U
مرکز تجاری
[تجارت و بازرگانی]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com