Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 133 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
centre console
U
میزفرمانمرکزی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
console
U
کنسول
[نوعی ستون نگهدارنده تزئینی یا پیش گردی]
console printer
U
چاپگر کنسول
operator console
U
پیشانه اپراتور
operator console
U
پیشانه متصدی
key-console
U
[تیر یک طرف بسته شده]
master console
U
پیشخوان اصلی
duplex console
U
پیشانه مضاعف
display console
U
کنسول نمایش
display console
U
پیشانه نمایشگر
control console
U
کنسول کنترل
control console
U
پیشانه کنترل
console table
U
میزی که پایههای کج داردوبه دیوارتکیه میدهند
console operator
U
اپراتور کنسول
operator console
U
کنسول اپراتور
organ console
U
قسمتهایکنسول
systems console
U
پیشانه سیستم ها
To comfort (console) someone.
U
از کسی دلجویی کردن
sound console
پایه صدا
score-console
U
صفحهنمایشامتیاز
producer console
U
کنسولتولید
information console
U
کنسولاطلاعاتی
systems console
U
میزفرمان سیستم ها
vacuum system console
U
کاهشدهندهسیستمخلاء
console type writer
U
ماشین تحریر میز فرمان
computer control console
U
panel control
right centre
U
مرکزقائم
centre third
U
سومینخطمیانی
off centre
U
لنگ زدن
right-of-centre
U
جناحراست محافظهکاران
centre
U
محل
centre
U
مرکز
centre
U
نقط ه میانی چیزی
centre
U
قرار دادن مناسب نوک خواندن / نوشتن روی دیسک مغناطیسی یا نوار
centre
U
وسط ونقطه مرکزی
centre
U
درمرکز قرارگرفتن
centre
U
تمرکز یافتن
centre
U
محل نقاط سوراخ شده اطراف مرکز نواز کاغذی
centre
U
شخصی که مراقب عملیات کامپیوتر مرکزی است
centre
U
سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centre
U
میان
off-centre
U
لنگی
centre
U
وسط
off centre
U
لنگی
centre
U
قرار دادن یک متن در مرکز کاغذ یا صفحه نمایش
off-centre
U
لنگ زدن
centre strap
U
نوارمیانی
centre spot
U
خالوسط
centre lane
U
بیندوخط
centre wheel
U
چرخهمیانی
left-of-centre
U
معتقدبهسوسیالیزم
centre span
U
مرکزپل
centre post
U
قسمتبدونآرایش
centre point
U
نقطهمرکزی
shopping centre
U
مرکزخرید
centre pocket
U
گودال
centre mark
U
نقطهمرکزی
centre line
U
خطمرکزی
centre of mass
U
مرکز ثقل
centre-aisle
U
راهرویمیانی
conference centre
U
مرکزکنفرانس
health centre
U
مرکز سلامتی
garden centre
U
مکاندفنزباله
detention centre
U
پذیرشهتل
community centre
U
محلاجتماعات
centre-stage
U
شرائطبسیار حساسو مهم
leisure centre
U
مرکزتفریحیورزشی
reception centre
U
مکانیکهبرایافرادبیخانماناقامتگاهموقتیفراهممیآورد
remand centre
U
بازداشتگاهموقت
surrending the centre
U
تفویض مرکز
left centre
U
مرکزچپ
How far is it to city centre?
U
تا مرکز شهر چقدر راه است؟
Take me to the city centre?
U
مرا به مرکز شهر ببرید.
centre Keelson
U
مرکزالوارکیل
centre pocket
U
مرکزی
centre of pressure
U
مرکز فشار
profit centre
U
مرکز سود
off centre load
U
بار خارج از مرکز
centre of gravity
U
مرکز ثقل
fluid centre
U
مرکز سیال
centre of mass
U
گرانیگاه
centre-back
U
میانیعقب
nerve centre
U
مرکز فرمان
cost centre
U
مرکز هزینه یابی
centre castle
U
پل فرماندهی
centre game
U
بازی مرکزی
centre of gravity
U
گرانیگاه
centre of activities
U
مرکز عملیات
civic centre
U
میانگاه شهر
civic centre
U
مرکز شهر
centre plate
U
keel drop
centre pawns
U
پیادههای مرکزی شطرنج
profit centre
U
واحد دخل و خرج کننده
profit centre
U
قسمتی از سازمان که مسئولیت محاسبه هزینه هاو درامدها را به عهده دارد
centre flag
U
پرچموسطی
centre field
U
مرکززمین
centre forward
U
مرکز
centre half
U
نیمهمیانی
centre electrode
U
الکترودمرکزی
centre court
U
حیاطمیانی
centre circle
U
دایرهمرکزی
centre chief
U
مهاجممیانی
centre base
U
ستونمرکزی
centre back
U
نیمهعقب
centre hole
U
مرکزگودال
centre fielder
U
بازیکنمرکزی
retail centre
[British]
U
مجتمع خرید
[تجارت و بازرگانی]
retail centre
[British]
U
مجتمع تجاری
[تجارت و بازرگانی]
shopping centre
[British]
U
مجتمع تجاری
[تجارت و بازرگانی]
retail centre
[British]
U
مرکز تجاری
[تجارت و بازرگانی]
shopping centre
[British]
U
مجتمع خرید
[تجارت و بازرگانی]
shopping centre
[British]
U
مرکز تجاری
[تجارت و بازرگانی]
centre of crest circle
U
مرکز خمیدگی
centre service line
U
خطسویسزنیمیانی
centre of crest circle
U
مرکز انحنای ستیغ
centre back vent
U
پیلیپشت
urban centre of a community
U
مرکز شهرک
What's the fare to city centre?
U
نرخ کرایه تا مرکز شهر چقدر است؟
principal centre of affairs
U
مرکز مهم امور
in the centre near the railway station
U
در مرکز شهر نزدیک ایستگاه قطار
Which bus goes to the town centre?
U
کدام اتوبوس به مرکز شهر میرود؟
centre counter defence
U
دفاع متقابل مرکزی
centre holding variation
U
واریاسیون حفظ مرکز درجوئوکو پیانو
retail centre
[British]
U
مرکز خرید
[تجارت و بازرگانی]
shopping centre
[British]
U
مرکز خرید
[تجارت و بازرگانی]
Can I drive to the centre of town?
U
آیا می توانم تا مرکز شهر با ماشین بروم؟
centre face-off circle
U
دایرهمرکزیمحلروبروشدنحریفها
runway centre line markings
U
خطوسطخیابان
He was spending money right,left and centre.
U
چپ وراست پول خرج می کرد
retail shopping centre
[British]
U
مجتمع خرید
[تجارت و بازرگانی]
retail shopping centre
[British]
U
مجتمع تجاری
[تجارت و بازرگانی]
retail shopping centre
[British]
U
مرکز تجاری
[تجارت و بازرگانی]
retail shopping centre
[British]
U
مرکز خرید
[تجارت و بازرگانی]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com