Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 118 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
central refueling provisions
U
سیم سوخت رسانی هواپیماکه در ان تمام تانکهای سوخت از یک نقطه تغذیه میشوند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
refueling
U
سوخت گیری
refueling
U
کردن
refueling
U
تجدید سوخت کردن
refueling
U
سوخت گیری کردن
air refueling
U
سوختگیری هوایی
air refueling
U
تجدیدسوخت در هوا
provisions
U
وسایل لازم توشه ها
provisions
U
خواربار
provisions
U
اذوغه
provisions
U
مواد
provisions
U
پیش بینیها
provisions
U
تدارکات
provisions
U
قیود
provisions
U
مقررات
make provisions
U
تدارک دیدن
make provisions
U
آماده کردن
miscellaneous provisions
U
مواد متفرقه
provisions of a contract
U
مواد قرار داد
provisions of a contract
U
شرایط قرار داد
provisions of the law
U
مقر رات قاتون
central
U
تلفن چی مرکزی
central
U
متصدی مرکز تلفن مرکزی مرکزی
central
U
ترمینالی که ارتباط بین کامپیوتر مرکز و ترمینالهای راه دور را برقرار میکند
central
U
که برای تولید کلمات بزرگ CPU با استفاده از روش ها تقسم بیت به کار می رود
central
U
واحد ورودی و خروجی
central
U
مرکزی
central
U
واحد محاسبات و منط ق
central
U
گروهی از مدارها که توابع اولیه یک کامپیوتر را انجام می دهند واز سه بخش تشکیل شده اند واحد کنترل
central
U
کلمه با طول کوتاه
central
U
فضایی در حافظه که محل آن مستقیماگ و به سرعت توسط CPU قابل آدرس دهی است
central
U
کامپیوتر مرکزی
central exchange
U
مرکزتلکس
central station
U
نیروگاه مرکزی
central strip
U
جداکننده جهات
central strip
U
نوار میانی
central site
U
سایت مرکزی
central reserve
U
سکوی میانی
central planning
U
برنامه ریزی مرکزی
central position
U
قرارگاه مرکزی
central position
U
وضعیت مرکزی
central processor
U
پردازنده مرکزی
central processor
U
پردازشگر مرکزی
central purchase
U
خرید اماد به طور تمرکزی خرید اماد به طور یکجا
central reserve
U
سکوی وسط
central tendency
U
تمایل به مرکز
central tendency
U
احتمال مطابقت داده با مقادیرمورد انتظار
central terminal
U
پایانه مرکزی
central screw
U
پیچمرکزی
central reservation
U
مرکزرزروکردن
central nave
U
کلیسایمرکزی
central incisor
U
دندانپیشینمرکزی
central defender
U
مدافعوسطی
central column
U
ستونمرکزی
central circle
U
دایرهوسط
Central America
U
آمریکایمرکزی
weather central
U
مرکز کنترل اوضاع جوی مرکز هواشناسی
switching central
U
مرکز تلفن خودکار
paching central
U
سیستم مرکزی ارتباطات سیستم کنترل فنی مرکزی مدارات مخابراتی
central war
U
جنگ عمده
central war
U
جنگ عمومی
central stile
U
چهارچوبدربمیانی
central pith
U
هسته یا مغز چوب
central head
U
فشار مرکزی
central government
U
حکومت مرکزی
central sulcus
U
شیار مرکزی
central canal
U
مجرای مرکزی
central city
U
مرکز شهر
central fissure
U
شیار مرکزی
central exchange
U
مرکز تلفن خودکار
central city
U
شهر مرکزی
central gyrus
U
شکنج مرکزی
central convolution
U
شکنج مرکزی
central bank
U
بانک مرکزی
central office
U
مرکز تلفن
central office
U
دفتر مرکزی
central heating
U
گرمایش مرکزی
central heating
U
حرارت مرکزی
central office
U
تلکس و تلگراف
central load
U
بار مرکزی
central load
U
نیروی وارد به مرکز
Central African Republic
جمهوری آفریقای مرکزی
central concrete membrane
U
پرده میانی بتنی
unit central processing
U
واحد پردازش مرکزی
battery control central
U
مرکز تلفن خودکار اتشبار مرکز کنترل خودکار
German Central Bank
U
بانک مرکزی آلمان
central angle at crest
U
فرجه ستیغ
central angle of arch
U
دهانه کمان
top central manhole
U
حفرهمیانیورودفرد
central pumping station
U
مرکزی
central pumping station
U
تلمبهخانه
Central Intelligence Agency
U
مرکز اداره اطلاعات
[ایالات متحده آمریکا]
central air data
U
مرکز تهیه اطلاعات هوایی مرکزی
central focusing wheel
U
چرخهزوم مرکزی
central control desk
U
اطاق فرمان اصلی
central control desk
U
میزفرمان مرکزی
central limit theorem
U
قضیه حد مرکزی
central processing unit
U
واحدپردازنده مرکزی
central railway station
U
ایستگاه مرکزی راه اهن
central mass storage
U
انباره انبوه مرکزی
central mixing plant
U
مرکز اختلاط بتن
central processing unit
U
واحد پردازش مرکزی
central postal directory
U
دفتر مرکزی خدمات پستی دفتر مدیریت پستی مرکزی
central pastry kitchen
U
اشپزخانه ثابت پادگانی اشپزخانه غیر صحرایی
central information file
U
سیستم اصلی ذخیره داده
central heating system
U
دستگاه حرارت مرکزی
central telegraph office
U
مرکز تلگراف اصلی
central control panel
U
مرکز کنترل
central control panel
U
تابلوی مرکزی کنترل
telephone central office
U
مرکز تلفن خودکار
central treaty organization
U
پاکستان وترکیه که ایالات متحده امریکانیز در ان نظارت دارد و درمانورهایش شرکت میکند .این سازمان به سال 9591تاسیس یافته و دو سازمان دفاعی دیگر غرب یعنی Natoو Seato را به هم متصل میکند
central treaty organization
U
انگلستان
central treaty organization
U
سازمان پیمان مرکزی سازمان دفاعی متشکل ازایران
measures of central tendency
U
اندازههای گرایش مرکزی
central tendency measures
U
اندازههای گرایش مرکزی
central planning team
U
تیم طرح ریزی مرکزی
organization of central american states
U
سازمان دول امریکای مرکزی
central food preparation facility
U
کارخانجات مرکزی تهیه موادغذایی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com