Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
cell phone users while driving
U
کاربران تلفن همراه درحال رانندگی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
to cell phone
U
با تلفن همراه زنگ زدن
cell-phone
U
تلفنهمراه
to call on the cell phone
U
با تلفن همراه زنگ زدن
users
U
رکوردی که کاربر را مشخص میکند و حاوی کلمه رمز آن و حقوق دستیابی آن است
users
U
بخشی از حافظه که برای کاربر فراهم است و حاوی سیستم عامل نیست
users
U
مشابه 10322
users
U
پروتکل که بخشی از TCP/IP است و در مدیریت شبکه و برنامههای SNMP استفاده میشود
users
U
بکار برنده
users
U
بخشی یا خصوصیتی که کاربرطبق دلخواه خود آنرا ایجاد میکند
users
U
گرداننده ها
users
U
آنچه توسط کاربر قابل انتخا است
users
U
متن همراه یک برنامه که به کاربر کمک میکند در اجرای آن
users
U
انجمن یا کلوپ کاربران یا کامپیوتر مشخص
users
U
سوکت که امکان نصب وسایل جانبی به کامپیوتر را فراهم میکند
users
U
استعمال کننده کاربر
users
U
استفاده کننده
users
U
مصرف کننده
users
U
انتفاع از اموال
users
U
نرم افزاری کامپیوتری که کاربر و نه تولیدکننده نوشته است
users
U
دستورالعمل شرح نحوه استفاده از بسته نرم افزاری یا سیستم
users
U
کدشناسایی یکتا که به کامپیوتر امکان تشخیص کاربر را میدهد
users
U
متصدی ها
users
U
اپراتور ها
users
U
کاربر ها
users
U
کاربر
users
U
1-شخصی از کامپیوتر یا ماشین یا نرم افزار استفاده میکند. 2-به ویژه اپراتورصفحه کلید
users
U
نرم افزار یا سخت افزاری که برای این طراحی شده اند که ارتباط با ماشین ساده تر شود
users
U
حروف ایجاد شده توسط کاربر که به مجموعه حروف استاندارد افزوده شده است
users
U
نام شناسایی یک کاربر که به شماره صحیح کاربر دستیابی دارد
users
U
زبان برنامه نویسی سطح بالا که بیان راحت برخی مشکلات و توابع را فراهم میکند
users
U
یکی از دو حالت ممکن برا ی اجرا برنامه چندرسانهای ولی عدم تغییر آن
computer users group
U
گروه استفاده کننده کامپیوتر
Could I use the phone ?
U
اجازه هست از تلفن استفاده کنم ؟
to get somebody on the phone
<idiom>
U
کسی را پشت تلفن گیر آوردن
phone
U
صوت
phone-in
U
برنامهایتلویزیونییارادیوییکهمردم باتلفنباآندرتماسهستند
phone
U
تلفن یا ماشین برای صحبت با کی در مسافت طولانی
phone
U
مجموعه اعداد برای تلفن خاص
phone
U
تلفن
phone
U
صدا
phone
U
تلفن تلفن زدن
phone
U
تلفن کردن
phone
U
شماره گیری یا تلاش برای صحبت کردن با کسی در تلفن
phone
U
صحبت کردن با کسی از طریق تلفن
phone
U
پاسخ به تماس در تلفن
phone
U
اوا
driving
U
کوبش
driving
U
بردن مسابقه در نتیجه فشارزیاد سوارکار
driving
U
سواری
driving
U
موثر رانندگی
driving
U
راننده
driving
U
محرک
cordless phone
U
تلفن بی سیم
[مخابرات]
cordless phone
U
گوشی تلفن بی سیم
[مخابرات]
Speaking.
[on the phone]
U
[من]
پشت تلفن صحبت می کنم.
The phone is ringing .
U
تلفن زنگ می زند
phone tapping
U
دستگاهشنودتلفن
phone booth
U
کیوسکتلفنهمگانی
phone extension
U
شماره تلفن فرعی
[مخابرات]
You can call me at ...
[phone no.]
<idiom>
U
شما می توانید با من با شماره ... تماس بگیرید.
phone call
U
تماستلفنی
phone book
U
دفتر حاوی شمارههای تلفن
phone books
U
دفتر حاوی شمارههای تلفن
phone books
U
کتاب راهنمای تلفن
phone book
U
کتاب راهنمای تلفن
pay phone
U
پرداختتلفن
head phone
U
گوشی تلفن وغیره که بوسیله گیره بر روی گوش ثابت میشود
head phone
U
گوشی سر
head phone
U
هدفون
phone box
U
مخففBox Terlephone
head phone
U
گوشی بی سیم
head phone
U
گوشی کلهای بی سیم
phone cartridge
U
پیکاپ گرامافون
Phone Dialer
U
امکانی در ویندوز که به کاربرد مکان شماره گیری از کامپیوتر خود میدهد
driving axle
U
اکسل گرداننده
driving turbine
U
توربینگرداننده
driving wheels
U
چرخهایکمکیعقب
driving motor
U
موتور محرک
drunken driving
U
رانندگی در حال مستی
driving axle
U
محور گرداننده
driving propeller
U
پروانهحرکت
driving glove
U
دستکشرانندگی
driving wheel
U
چرخ محرک
There is nothing to be afraid of in driving.
رانندگی که ترس ندارد.
pile driving
U
شمعکوبی کردن
driving pulley
U
قرقره محرکه
driving mechanism
U
مکانیزم رانش
driving school
U
آموزشگاهرانندگی
driving axle
U
محور رانش
driving belt
U
تسمه گرداننده
driving spindle
U
هرزگرد محرک
driving member
U
عضو محرک
driving mirror
U
اینه اتومبیل
driving mirror
U
اینه عقب اتومبیل
driving pinion
U
چرخ دندانه پی نیون گرداننده
driving power
U
قدرت محرکه
driving range
U
علامت تعیین کننده فاصله ها
driving resistance
U
مقاومت کوبش
driving resistance
U
تاب کوبش
driving rod
U
میله فنر ارتجاع
driving sleeve
U
مهره ماسوره
driving rod
U
میله حرکت دهنده
driving spring
U
فنر ارتجاع
driving spring
U
فنر حرکت دهنده
driving bit
U
هویزه میلههای اسب
driving wheel
U
چرخ گرداننده
driving torque
U
گشتاور پیچشی گرداننده
driving rod
U
میله گرداننده
driving clutch
U
کلاج محرکه
driving experience
U
تجربه رانندگی
driving flange
U
فلانژ گرداننده
driving flange
U
لبه گرداننده
driving force
U
نیروی محرکه
driving force
U
نیروی محرک
driving gear
U
چرخ دنده محرک
driving iron
U
نام قدیمی چوب شماره 1 گلف
driving sleeve
U
استوانه گرداننده
You're driving me mad!
U
تو من را واقعا دیوانه می کنی!
[اصطلاح روزمره]
driving licence
U
گواهینامه رانندگی
driving licences
U
گواهینامه رانندگی
Here is my driving licence.
بفرمائید، این گواهینامه من.
driving licenses
U
گواهینامه رانندگی
driving lane
U
یک خط جاده برای یک مسیر
phone electric wire
U
سیم گرام
Where can I make a phone call?
U
از کجا می توانم تلفن کنم؟
phone sas cut off.
U
وسط صحبتمان تلفن قطع شد
to tap
[phone line]
U
مخفیانه به گفتگوی کسی در خط تلفن گوش کردن
Drop me by the phone booth.
U
مرا جلوی کیوسک تلفن پیاده کن
bolt driving gun
U
اچار رینگی
grid driving power
U
توان کنترل شبکه
back driving axle
U
محور گرداننده عقب
pile driving appartus
U
ماشین شمعکوبی
Here ist my driving licence card.
بفرمائید این گواهینامه رانندگی من است.
to hit the wrong key
[on the PC/phone/calculator]
U
اشتباه روی دکمه ای فشار دادن
[کلید یا تلفن]
She gave me her phone number , but I'll be blessed if I can remember it !
U
شماره تلفن خودش را به من داد ولی مگریادم می آید !
to hit the wrong key
[on the PC/phone/calculator]
U
اشتباه تایپ کردن صفحه
[کلید یا تلفن]
It is murder driving on this freeway ( motorway , highway ) .
U
رانندگی دراین بزرگراه کشنده است
cell
U
پیل سلول
cell
U
پیل خانه باطری
cell
U
المان
cell
U
جزء اصلی باطری
cell
U
جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
cell
U
ثباتی که حاوی محل مرجع یک خانه مخصوص برای انجام عمل است
cell
U
فرف نمونه
cell
U
تابع یا عدد مجزا در برنامه صفحه گسترده
cell
U
در یک سیستم ارسال داده مثل ATM بستههای داده با طول ثابت مثلاگ یک خانه در سیستم ATM شامل دادههای هشت تایی است
cell
U
سل
cell
U
خانه
cell
U
محل تک حافظهای قادر به ذخیره سازی یک کلمه داده که توسط یک آدرس مشخص قابل دسترسی است
cell
U
در یک صفحه گسترده فرمولی که در یک خانه قرار دارد
cell
U
دریک صفحه گسترده کدی که موقعیت یک خانه را با سط ر و ستون مشخص میکند. معمولاگ سط رها شماره گذاری شده اند و ستون ها بر حسب حروف الفبا هستند
cell
U
در صفحه گسترده روشی که نتیجه یا داده در یک خانه نمایش داده میشود
cell
U
خط ضخیم تری که اطراف خانهای که باید در آن نوشته شود ایجاد میشود
tr cell
U
کلید فرگیر
cell
U
حفره
cell
U
سلول یکنفری
cell
U
زندان تکی
cell
U
پیل
cell
U
باطری
cell
U
اتاقک
cell
U
حجره
cell
U
سلول
cell
U
یاخته
cell
U
زندان انفرادی
cell
U
خانه جدول
standard cell
U
پیل استاندارد
storage cell
U
پیل باتری
reference cell
U
پیل مرجع
photoelectric cell
U
سلول فتوالکتریکی
sample cell
U
فرف نمونه
selenium cell
U
سلول سلنیومی
storage cell
U
یاخته انباره
photoelectric cell
U
فتوسل
photoelectric cell
U
سلول فتوالکتریک
photoemissive cell
U
لامپ نور- برقی
unit cell
U
سلول واحد
pilot cell
U
پیل راهنما
plante cell
U
باتری پلانته
porous cell
U
پیل متخلخل
primitive cell
U
سلول واحد ابتدایی
pigment cell
U
یاخته رنگی
photovoltaic cell
U
مبدلی که مانند سلول فتوالکتریک تابشهای الکترومگنتیک را با طول موجهای مرئی و نزدیک ان به الکتریسیته تبدیل میکند
photovoltaic cell
U
پیل نور- برقی مجاورتی
reference cell
U
پیل مبنا
primary cell
U
پیل ساده
storage cell
U
باتری
plant cell
U
سلولگیاهی
pollen cell
U
شبکهگرده
queen cell
U
حفرهملکه
sealed cell
U
حفرهممهور
Rod cell
U
یاخته استوانه ای
[در چشم]
condemned cell
U
سلولزندان
solar cell
U
سلول خورشیدی
[الکترونیک مهندسی برق]
photovoltaic cell
U
سلول خورشیدی
[الکترونیک مهندسی برق]
honey cell
U
حفرهعسل
cell wall
U
دیوارهسلولی
storage cell
U
سلول انباره
stractural cell
U
سلول ساختاری
transformer cell
U
سلول ترانسفورماتور
two cell accumulator
U
اکومولاتور دو سلولی اکومولاتور دوبل
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com