English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 133 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
carpet exporters union U اتحادیه صادرکنندگان فرش
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
exporters U صادرکننده
exporters U صادر کننده
carpet U فرش
carpet U قالی
carpet U زیلو
carpet value U ارزش قیمتی فرش
to be on the carpet U مطرح بودن
carpet loom U دار قالیبافی که بصورت افقی، ثابت و یا گردان تهیه می شود و شامل تیرک ها و پیج و مهره ها می شود
carpet thinckness U کلفتی یا ضخامت فرش
carpet showroom U نمایشگاه و غرفه فرش
carpet moth U بید فرش که خصوصا در جاهای تاریک و کم نور الیاف پشم فرش را مورد حمله قرار می دهد
carpet materials U مواد اولیه فرش
Chelsea carpet U فرش های با نقش لهستانی مربوط به قرن شانزدهم میلادی
carpet market U بازار فرش
carpet exporter U صادرکننده فرش
prayer carpet U سجاده
carpet bag U خرجین
carpet sweeper U جاروی فرش پاک کن
carpet sweepers U جاروی فرش پاک کن
carpet slipper U دمپاییراحتی
magic carpet U فرشجادوئی
call on to the carpet <idiom> U مورد مواخذه قرارگرفتن
stair carpet U فرش راه پله
red carpet U علامت پذیرایی مخصوص
Ardabil carpet U فرش شیخ صفی و یا فرش اردبیل که یکی در موزه ویکتوریا و آلبرت و دیگری در موزه هنر لس آنجلس نگهداری می شوند
carpet beetle U نوعی سوسک که در حالت لارو حشره الیاف پشم را مورد تغذیه خود قرار داده و اصطلاحا باعث بیدزدگی فرش می شود
carpet classification U طبقه بندی [درجه بندی] فرش
carpet weaver U قالی باف
carpet bombing U توزیع بمب جهت پوشش یک منطقه بمباران منطقهای
carpet bombing U بمباران منطقهای
carpet beetle U بالشتک مار
carpet beetle U بالشک مار
carpet washing U قالی شویی
carpet washing U شستن فرش
landscape carpet U فرش دور نما [فرش چشم انداز] [عده ای آن را طرح گورستان می نامند با عقیده به اینکه این طرح در مراسم تدفین بکار می رفته است. نمای کلی فرش جلوه ای از خانه ها و درختان و حالت عادی زندگی را نشان داده.]
mirror carpet U طرح آینه [در این طرح زمینه اصلی فرش بصورت کاملا ساده و بدون هیچ نقش و نگاری بافته شده و تنها از یک یا دو حاشیه ساده استفاده می شود.]
table carpet U فرش رومیزی [اینگونه فرش ها بصورت دایره یا بیضی بافته شده. نقوش قدیمی آن بیشتر از طرح مملوک و فرش های جدیدتر از طرح های قفقازی و ترکی بهره گرفته است.]
Zeigler carpet U فرش زیگلر [فرش طاقی]
carpet-bedding U [گلکاری به روش قرن نوزدهم میلادی]
carpet sweeper U جارو نپتون [نظافت] [خانه داری]
Persian carpet U قالی ایرانی
greige carpet U فرش خود رنگ [فرشی که الیاف آن پیش از بافت رنگرزی نشده باشد. این نوع بافت در بین بافندگان محلی و خصوصا در افغانستان و کشورهای تازه استقلال یافته روسیه دیده می شود.]
Gohar carpet U فرش گوهر [این فرش که توسط بافنده ای به همین نام از اهالی ارمنستان وسیه بافته شده از فرش های شاخص و کلیدی این منطقه محسوب شده و طرح آنرا مربوط به قره باغ می دانند.]
carpet width U پهنا و عرض فرش
carpet workshop U کارگاه قالیبافی
carpet-dyer U رنگرز قالی
carpet weight U وزن فرش
circular carpet U قالی مدور یا دایره ای شکل که قدیمی ترین آن مربوط به قرن شانزدهم میلادی می باشد
coronation carpet U فرش تاجگذاری [این فرش که منصوب به اصفهان می باشد در قرن هفدهم میلادی جهت تاجگذاری فردریک پنجم در دانمارک بافته شده و اکنون نیز در موزه سلطنتی دانمارک نگهداری می شود]
Dudley carpet U فرش سفارشی ایرانی دادلی [مربوط به قرن هفدهم میلادی به همراه درختان شکوفه دار و زمینه گل و بته بصورت ردیف های عرضی و جلوه ای از طرح جوشقان]
felt carpet U زیرانداز
red carpet U تشریفات و احترامات رسمی
felt carpet U فرش نمدی
carpet weaving U بافتن فرش
carpet and floor brush U جارویکفوفرش
To snake the dust off the carpet. U خاک قالی را تکان داد (تکاندن )
roll out the red carpet <idiom> U برای خوشآمد فرش زیرپای مهمان پهن کردن
roll out the red carpet <idiom> U حسابی پذیرایی کردن
Iran Carpet Company U شرکت سهامی فرش ایران
To rinse the prayer carpet . <proverb> U جا نماز آب کشیدن .
Imperial Silk Hunting Carpet U فرش شکارگاهی ابریشمی درباری [این فرش مربوط به قرن شانزده میلادی بوده و در زمینه حاشیه از صحنه های شکار به همراه گل های شاه عباسی و اسلیمی استفاده شده است.]
union <adj.> U سندیکای کارگری
union <adj.> U اتحادیه بازرگانی
union <adj.> U اتحادیه کارگری
union <adj.> U اتحادیه صنفی
union U اتحاد
union U موافقت
union U مهره ماسوره
union U اتحاد سازش
union U پیوند اتحادیه اتصالی
union U اتصال
union U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود
union U اتحادیه
union U الحاق
union U اشتراک منافع
union U اتحاد واتفاق
union U یگانگی
union U وحدت اتصال
union U پیوستگی
union U پیوند وصلت
non union U جدا از اتحادیه صنفی
union U اجتماع
union U اتحاد اتحادیه
Union Jacks U پرچم ملی انگلیس
Union Jacks U پرچم سینه
trade union U اتحادیه اصناف
trade union U اتحادیه صنفی
trade union U اتحادیه کارگری
trade union U اتحادیه تجاری
trade union U اتحادیه تجارتی
trade union U اتحادیه بازرگانی
Union Jack U پرچم سینه
Union Jack U پرچم ملی انگلیس
union plate U صفحه چند چشمی
credit union U موسسهای که به اشخاص کم درامد وام های کوچکی میدهد
labor union U سندیکای کارگری
labor union U اتحادیه کارگری
labor union U اتحادیه کارگران
Soviet Union U اتحاد شوروی
vertical union U اتحادیه صنعتی
industrial union U اتحادیهای که هر نوع کارگر بدون توجه به کارش میتواند در ان عضو باشد
international union U اتحادیههای بین المللی
international union U اتحادیه بین المللی
union suit U پیراهن و شلوار یکپارچه
union shop U یکی از اصول سیستم سندیکایی که به موجب ان کارگرانی که عضو اتحادیه نیستند می توانند استخدام شوند ولی پس از استخدام باید به عضویت اتحادیه درایند
union shop U مغازه یاکارگاهی که اعضای خارج از اتحادیه کارگری رامیپذیرد مشروط باینکه بعداعضو شوند
union hook U قلاب دو حلقه
labour union U اتحادیه کارگران
radiator union U پیچ و مهره رادیاتور
nut and union U مهره ماسوره
post union U اتحاد پستی بین المللی
industrial union U اتحادیه صنعتی
economic union U اتحادیه اقتصادی
European Union [EU] U اتحادیه اروپا
craft union U اتحادیه متشکل از متخصصین فن یاصنعت یا حرفه خاص
craft union U اتحادیه صنفی
company union U اتحادیه شرکت
business union U اتحادیه بازرگانی
customs union U مجموعهای از چند کشور که کالاهای یکدیگر را بدون حقوق وعوارض گمرکی وارد و صادرمی کنند
custom union U اتحادیه گمرکی
customs union U اتحادیه گمرکی
western european union U اتحادیه اروپای غربی اتحادیه متشکل از انگلستان بلژیک فرانسه
union [set theory] U اجتماع [مجموعه] [ریاضی]
pan american union U سازمان دولتهای قاره امریکا که به سال 0981 در واشنگتن تاسیس شد و هدف ان گسترش همکاری و همبستگی در شقوق و شئون مختلفه بین کشورهای قاره امریکااست
female union nut U محلقرارگیریمهره
three eyed union plate U صفحه سه چشمی
three eyed union plate U shamrockplate ,face monkey: syn
pan american union U اتحادیه پان امریکن
western european union U ایتالیا المان غربی که در سال 5591 به وجود امدو بیشتر جنبه نظامی دارد
western european union U لوگزامبورک هلند
male union nut U محلقرارگیریپیچ
Union of Soviet Socialist Republics U اتحادجماهیر شوروی سوسیالیستی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com