Perdic | captain of the forecastle | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

✘ Close


Total search result: 28 (3 milliseconds)		ارسال یک معنی جدید
Menu	English	Persian	Menu
	captain of the forecastle U	سر گروه لنگر

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	forecastle U	سینه
	forecastle U	قسمت جلو عرشه کشتی
	captain U	سروان
	captain U	سردسته
	captain U	کاپیتان
	captain U	فرمانده هواپیما
	captain U	ناخدا
	captain U	سرکرده
	captain U	فرمانده ناو
	captain U	درجه ناخدا یکمی دریایی
	field captain U	کاپیتان تیم
	captain's seat U	محلنشستنکاپیتان
	captain's quarters U	کابینکاپیتان
	target captain U	عضو تیم چهارنفره تیراندازی با تیر و کمان که ضمنا"دستور اغاز و پایان را میدهد
	sea captain U	فرمانده نیروی دریایی
	sea captain U	ملاح بزرگ
	hold captain U	متصدی انبار کشتی
	he writes himself captain U	درنوشتن خودراسروان مینامد
	gun captain U	رئیس توپ
	gun captain U	رئیس قبضه
	group captain U	سرهنگ هوایی
	alternate captain U	کاپیتان ذخیره
	flag captain U	فرمانده ناو سرفرماندهی
	captain a protest U	افهار نامه صادره از طرف مقامات بندر در مورد شرح کالای خسارت دیده یا تخلیه نشده
	captain of the top U	مسئول گروه کار
	captain of the port U	افسر انتظامات بندر
	captain junior grade U	ناخدا دوم

Recent search history

Forum search

more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)

Contact | Terms | Privacy